پرش به محتوا

الهیات الهی و الهیات بشری (مدخل): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR18035J1.jpg | عنوان = الهیات الهی و الهیات بشری (مدخل) | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = حکیمی، محمدرضا (نویسنده) |زبان | زبان = فارسی | کد کنگره =‏ ‎‏/‎‏م‎‏77‎‏ح‎‏76 / 55/5 ‏BBR‎‏ | موضوع = مکتب تفکيک شناخت (...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
| زبان = فارسی
| زبان = فارسی
| کد کنگره =‏ ‎‏/‎‏م‎‏77‎‏ح‎‏76 / 55/5 ‏BBR‎‏  
| کد کنگره =‏ ‎‏/‎‏م‎‏77‎‏ح‎‏76 / 55/5 ‏BBR‎‏  
| موضوع =  مکتب تفکيک
| موضوع =  مکتب تفکیک
  شناخت (فلسفه اسلامي)
  شناخت (فلسفه اسلامی)
|ناشر  
|ناشر  
| ناشر = دلیل ما
| ناشر = دلیل ما
خط ۳۰: خط ۳۰:
'''الهیات الهی و الهیات بشری'''، اثر [[حکیمی، محمدرضا|محمدرضا حکیمی]] (1314-1400ش) از نظر محتوا‌ و پیام، در ردیف آثار چون [[مکتب تفکیک]]، [[مقام عقل]]، [[اجتهاد و تقلید در فلسفه]]، [[معاد جسمانی در حکمت متعالیه]] و [[عقلانیت جعفری]].
'''الهیات الهی و الهیات بشری'''، اثر [[حکیمی، محمدرضا|محمدرضا حکیمی]] (1314-1400ش) از نظر محتوا‌ و پیام، در ردیف آثار چون [[مکتب تفکیک]]، [[مقام عقل]]، [[اجتهاد و تقلید در فلسفه]]، [[معاد جسمانی در حکمت متعالیه]] و [[عقلانیت جعفری]].


هدف اصلی این اثر، طرح، تبیین و دفاع‌ از«نظریه تفکیک» است. به عبارت دیگر می‌توان آن را ادامه و تثبیت تفکر تفکیک بین قرآن و فلسفه و عرفان دانست. مؤلف اثر خود را با بخشی به نام «اعلام موضع» آغاز نموده‌ و در‌ آن از برخی انتقادها و تأییدهایی که از جانب سایر اندیشمندان درباره مکتب ارائه شده گزارشی اجمالی بدست می‌دهد و روند مقبولیّت و رواج‌ این‌ نظریه‌ را در میان دانشمندان‌ و سایر اقشار مردم، رو به رشد و امیدوارکننده می‌داند و نمونه‌هایی از این تأییدها و تشویق‌ها را که تاکنون از سوی صاحب‌نظران‌ ابـراز‌ شـده، از زبان و قلم ایشان نقل می‌کند.
هدف اصلی این اثر، طرح، تبیین و دفاع‌ از«نظریه تفکیک» است. به عبارت دیگر می‌توان آن را ادامه و تثبیت تفکر تفکیک بین قرآن و فلسفه و عرفان دانست. مؤلف اثر خود را با بخشی به نام «اعلام موضع» آغاز نموده‌ و در‌ آن از برخی انتقادها و تأییدهایی که از جانب سایر اندیشمندان درباره مکتب ارائه شده گزارشی اجمالی بدست می‌دهد و روند مقبولیّت و رواج‌ این‌ نظریه‌ را در میان دانشمندان‌ و سایر اقشار مردم، رو به رشد و امیدوارکننده می‌داند و نمونه‌هایی از این تأییدها و تشویق‌ها را که تاکنون از سوی صاحب‌نظران‌ ابراز‌ شده، از زبان و قلم ایشان نقل می‌کند.


در دو بخش‌ دیگر‌ کتاب‌ یعنی «حکمت قرآنی» و «تأکید معصوم بر تفکیک»، به آیات و روایاتی که ناظر بر عظمت‌ و اصالت‌ مکتب‌ وحی و اهل بیت (ع) می‌باشند، اشاره می‌شود. سپس در قسمتی دیگر که آنرا «ستیغ أنوار‌» می‌نامد‌، مبحث «نهج البلاغه و تفکیک» را پیش کشیده و در ابتدای آن می‌گوید: «برای تیمّن‌ و تبرّک‌» و «حسن‌ مطلع»، در آغاز این کتاب (که هدف اصلی آن بیدارگری است)، سخنانی بیدارگر، آموزنده‌ و سازنده‌، از حامل علوم قرآنی، باب مدینه علم نبوی، ستیغ أنوار، أطوار تحقیقی أسرار‌، حضرت‌ امام‌ امیر المـؤمنین، ابـو الحسن علی بن ابیطالب (ع) می‌آوریم. این سخنان هشدرای است درباره عظمت قرآن‌ و معارف‌ قرآن و دورباشی است از آمیختن این معارف راستین، با سخنان این و آن‌، و نظرهای‌ گوناگون‌ متفکران و بکار بردن رأی شـخصی (فلسفی، عرفانی، اعتقادی، تربیتی، سیاسی، محیطی، اقتصادی و...) در برابر قرآن‌، و نهیبی است‌ بر‌ فاصله‌گیری و فاصله‌گیران از فضای خاصّ معارفی قرآن کریم و بی‌توجّهی عجیب به ‌«حکمت‌ قرآنی». و چون نیک بنگرید، و با اندیشیدن، در جمله جمله، و به «نهج البلاغه» و گوینده آن معتقد باشید‌، می‌بینید‌ که فضای همه این سخن‌ها و هشدارها -کـه هنوز در نهج البلاغه بسیار‌ است‌- فضای جدا کردن معارف قرآن محمدی است‌، از‌ هرچه‌ غیر از قرآن و تعالیم قرآنی است. و این‌ همان‌ دعوت اصلی «مکتب تفکیک» است.»
در دو بخش‌ دیگر‌ کتاب‌ یعنی «حکمت قرآنی» و «تأکید معصوم بر تفکیک»، به آیات و روایاتی که ناظر بر عظمت‌ و اصالت‌ مکتب‌ وحی و اهل بیت (ع) می‌باشند، اشاره می‌شود. سپس در قسمتی دیگر که آنرا «ستیغ أنوار‌» می‌نامد‌، مبحث «نهج البلاغه و تفکیک» را پیش کشیده و در ابتدای آن می‌گوید: «برای تیمّن‌ و تبرّک‌» و «حسن‌ مطلع»، در آغاز این کتاب (که هدف اصلی آن بیدارگری است)، سخنانی بیدارگر، آموزنده‌ و سازنده‌، از حامل علوم قرآنی، باب مدینه علم نبوی، ستیغ أنوار، أطوار تحقیقی أسرار‌، حضرت‌ امام‌ امیر المؤمنین، ابو الحسن علی بن ابیطالب (ع) می‌آوریم. این سخنان هشدرای است درباره عظمت قرآن‌ و معارف‌ قرآن و دورباشی است از آمیختن این معارف راستین، با سخنان این و آن‌، و نظرهای‌ گوناگون‌ متفکران و بکار بردن رأی شخصی (فلسفی، عرفانی، اعتقادی، تربیتی، سیاسی، محیطی، اقتصادی و...) در برابر قرآن‌، و نهیبی است‌ بر‌ فاصله‌گیری و فاصله‌گیران از فضای خاصّ معارفی قرآن کریم و بی‌توجّهی عجیب به ‌«حکمت‌ قرآنی». و چون نیک بنگرید، و با اندیشیدن، در جمله جمله، و به «نهج البلاغه» و گوینده آن معتقد باشید‌، می‌بینید‌ که فضای همه این سخن‌ها و هشدارها -که هنوز در نهج البلاغه بسیار‌ است‌- فضای جدا کردن معارف قرآن محمدی است‌، از‌ هرچه‌ غیر از قرآن و تعالیم قرآنی است. و این‌ همان‌ دعوت اصلی «مکتب تفکیک» است.»


مطلب اصلی کتاب تحت عنوان «عقل بیدار» و در‌ قالب‌ 140 شماره و با تفصیل به‌ محضر‌ خوانندگان ارائه‌ می‌شود‌. از شماره‌های مهم این بخش می‌توان به‌ شماره 102 موسوم به «پیام اصلی مکتب‌ تفکیک‌» اشاره‌ کرد‌ که‌ قسمتی از آن‌ بدین‌ شرح است: «پیام اصلی مکتب تفکیک، دعوت به اجتهاد در منابع اسلامی، به منظور استنباط عقاید‌ حقّه دینی ‌(و شناخت تألّهی کائنات پهناور)، و خارج کردن قرآن‌ و حدیث‌ از‌ نیازمندی‌ بـه‌ غیر‌ خود، و از مهجوریّت در حوزه اعتقادات و شناخت‌هاست». و اندکی جلوتر می‌افزاید: «باید معارف اعتقادی اسلام بویژه اساس و اصول آن، مستند به متون اسلامی باشد نه مأخوذ از بیگانگان‌ و متعلق به 5 هزار سال پیش، و همه کهنه و بیشتر، ابطال شده. میزان شناخت هم، دو حـجّت باطن و ظاهر است. و هر«ایده‌ای» از هر کسی که باشد، اگر مطابق با «میزان» بود‌ مطلوب‌ است، و الا باید تصحیح گردد.»
مطلب اصلی کتاب تحت عنوان «عقل بیدار» و در‌ قالب‌ 140 شماره و با تفصیل به‌ محضر‌ خوانندگان ارائه‌ می‌شود‌. از شماره‌های مهم این بخش می‌توان به‌ شماره 102 موسوم به «پیام اصلی مکتب‌ تفکیک‌» اشاره‌ کرد‌ که‌ قسمتی از آن‌ بدین‌ شرح است: «پیام اصلی مکتب تفکیک، دعوت به اجتهاد در منابع اسلامی، به منظور استنباط عقاید‌ حقّه دینی ‌(و شناخت تألّهی کائنات پهناور)، و خارج کردن قرآن‌ و حدیث‌ از‌ نیازمندی‌ به‌ غیر‌ خود، و از مهجوریّت در حوزه اعتقادات و شناخت‌هاست». و اندکی جلوتر می‌افزاید: «باید معارف اعتقادی اسلام بویژه اساس و اصول آن، مستند به متون اسلامی باشد نه مأخوذ از بیگانگان‌ و متعلق به 5 هزار سال پیش، و همه کهنه و بیشتر، ابطال شده. میزان شناخت هم، دو حجّت باطن و ظاهر است. و هر«ایده‌ای» از هر کسی که باشد، اگر مطابق با «میزان» بود‌ مطلوب‌ است، و الا باید تصحیح گردد.»


سرانجام این کتاب در شماره 136، که «الهیات الهی و الهیات بشری» نام می‌گیرد، به کار خود پایان می‌بخشد و مؤلف، نیّت و علّت ارائه مطالب این کتاب را در موارد بدین‌گونه برمی‌شمارد: «برای پی‌جویان خودسازی عقلی و عقیدتی؛ برای سوق دادن افکار به سرچشمه زلال علم و معرفت و اقدام و حماسه؛ برای بازگشت راستین به‌ قرآن‌؛ برای تجدید‌ حیات مسلمین (همه)؛ و مواردی دیگر.»
سرانجام این کتاب در شماره 136، که «الهیات الهی و الهیات بشری» نام می‌گیرد، به کار خود پایان می‌بخشد و مؤلف، نیّت و علّت ارائه مطالب این کتاب را در موارد بدین‌گونه برمی‌شمارد: «برای پی‌جویان خودسازی عقلی و عقیدتی؛ برای سوق دادن افکار به سرچشمه زلال علم و معرفت و اقدام و حماسه؛ برای بازگشت راستین به‌ قرآن‌؛ برای تجدید‌ حیات مسلمین (همه)؛ و مواردی دیگر.»