۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR12168J1.jpg | عنوان = دیوان حاج میرزا حبیب خراسانی | عن...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
}} | }} | ||
'''دیوان میرزا حبیب خراسانی''' مجموعه اشعار میرزا حبیب خراسانی است که به سعی و اهتمام علی حبیب، به چاپ رسیده است. | '''دیوان میرزا حبیب خراسانی''' مجموعه اشعار میرزا حبیب خراسانی است که به سعی و اهتمام علی حبیب، به چاپ رسیده است. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
میرزا حبیب به وزن شعر مسلط است و سراغ اوزان بدآهنگ نمیرود. در این مورد تنها خطایی که از او یافت شد آن جاست که نون ساکنی را از تقطیع ساقط نکرده است: | میرزا حبیب به وزن شعر مسلط است و سراغ اوزان بدآهنگ نمیرود. در این مورد تنها خطایی که از او یافت شد آن جاست که نون ساکنی را از تقطیع ساقط نکرده است: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''آن کس که به دستش از دل حوت''|2='' ذوالنون بشد رها، علی بود''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
در بحث قافیه نیز فقط در یک شعر قافیه های نادرست دیده شد: | در بحث قافیه نیز فقط در یک شعر قافیه های نادرست دیده شد: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''شاهی که امیر لو کُشِف بود''|2='' کشاف طلسم ما عَرَف بود''}} | |||
شمشاد قدش به گلشن قدس | {{ب|''شمشاد قدش به گلشن قدس''|2='' زیبنده و راست چون الِف بود''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
همچنین حدود هشتاد درصد غزلهای میرزا حبیب مردف هستند و به ندرت شعر بدون ردیف دارد<ref>همان</ref>. | همچنین حدود هشتاد درصد غزلهای میرزا حبیب مردف هستند و به ندرت شعر بدون ردیف دارد<ref>همان</ref>. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۸: | ||
غزلیات میرزا حبیب در پارهای موارد به شدت به غزلهای سبک خراسانی میمانند؛ به دو نمونه توجه کنید: | غزلیات میرزا حبیب در پارهای موارد به شدت به غزلهای سبک خراسانی میمانند؛ به دو نمونه توجه کنید: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''پر کن از خم می کدوی مرا''|2='' تر کن از جام می گلوی مرا''}} | |||
تو که سیراب گشتهای زین جوی | {{ب|''تو که سیراب گشتهای زین جوی''|2=''نیز در جوی زن سبوی مرا''}} | ||
{{ب|''یا کدوی مرا پر از می کن''|2='' یا بهم در شکن کدوی مرا''}} | |||
یا کدوی مرا پر از می کن | {{ب|''عدوی خیره چیره شد بر من''|2=''بشکن ای دست حق، عدوی مرا''}} | ||
{{ب|''ای خلیل من آزر بتگر''|2=''باز بتخانه کرد کوی مرا''}} | |||
عدوی خیره چیره شد بر من | {{ب|''کلک این بت تراش چابک دست''|2='' نقش بت کرد چارسوی مرا''}} | ||
{{ب|''چار مرغند فتنه جو با من''|2=''بکش این چار فتنه جوی مرا''}} | |||
ای خلیل من آزر بتگر | {{ب|''طمع و شهوت است و حرص و امل''|2=''بشکن این چار زشتخوی مرا''<ref>همان</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
کلک این بت تراش چابک دست | |||
چار مرغند فتنه جو با من | |||
طمع و شهوت است و حرص و امل | |||
===استقبال از شعرا=== | ===استقبال از شعرا=== | ||
خط ۷۶: | خط ۷۴: | ||
حافظ: | حافظ: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''روضه خلد برین خلوت درویشان است''|2='' مایه محتشمی خدمت درویشان است''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
میرزا حبیب: | میرزا حبیب: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''ملک تسلیم و رضا دولت درویشان است''|2=''کسوت فقر و فنا کسوت درویشان است''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
سعدی: | سعدی: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''ماه فرو ماند از جمال محمد''|2=''سرو نباشد به اعتدال محمد''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
میرزا حبیب: | میرزا حبیب: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''روی مه آیینه جمال محمد''|2=''طلعت خورشید پایمال محمد''<ref>همان، ص190- 191</ref>}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
===آرایه ها=== | ===آرایه ها=== | ||
خط ۹۶: | خط ۱۰۱: | ||
# سجع: | # سجع: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''سنگ تویی جام تویی ننگ تویی نام تویی''|2=''خاص تویی عام تویی «یا رجلا خذ بیدی»''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
# جناس: | # جناس: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''آن کار را که بر سر انکار بود شیخ''|2=''ما صبح و شام بر سر آن کار بودهایم''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
# موازنه: | # موازنه: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''ذره چه داند جدیث طلعت خورشید''|2=''پشه چه داند رمزو خلقت عنقا''<ref>همان</ref>}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
در میان آرایههای معنوی بدیع، بیشترین توجه شاعر معطوف به تلمیح و تضمین است. در زیر نمونههایی از تلمیحات میرزا حبیب آورده شده است: | در میان آرایههای معنوی بدیع، بیشترین توجه شاعر معطوف به تلمیح و تضمین است. در زیر نمونههایی از تلمیحات میرزا حبیب آورده شده است: | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۲۱: | ||
# تلمیح قرآنی: | # تلمیح قرآنی: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''من معلمزادهام تعلیم اسما کار من''|2=''شرح قول اطلبوا العلم ولو بالصین کنم''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
# تلمیح حدیثی: | # تلمیح حدیثی: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''چه باک از آتش دوزخ که در حشر''|2='' قسیم نار و جنت جز علی نیست''<ref>همان</ref>}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
نکته قابل توجه در استفاده از آیات و روایات این است که بسیاری از این موارد از مأثورات غیرمشهور در بین اهل ادب است؛ این مسأله، سه نکته را درباره میرزا حبیب نشان می دهد: نخست: آشنایی عمیق با مأثورات؛ دوم: قدرت تطبیق آنها با اوزان شعر فارسی؛ سوم: فکر مستقل و خلاق (مفاهیمی دارد که دیگران ندارند و لذا به کشفیات جدیدی در عرصه زبان، تضمین و تلمیح محتاج است). به چند نمونه از مأثورات غیر مشهور در ادبیات که همه از یک ترکیب بند انتخاب شده اند توجه کنید: | نکته قابل توجه در استفاده از آیات و روایات این است که بسیاری از این موارد از مأثورات غیرمشهور در بین اهل ادب است؛ این مسأله، سه نکته را درباره میرزا حبیب نشان می دهد: نخست: آشنایی عمیق با مأثورات؛ دوم: قدرت تطبیق آنها با اوزان شعر فارسی؛ سوم: فکر مستقل و خلاق (مفاهیمی دارد که دیگران ندارند و لذا به کشفیات جدیدی در عرصه زبان، تضمین و تلمیح محتاج است). به چند نمونه از مأثورات غیر مشهور در ادبیات که همه از یک ترکیب بند انتخاب شده اند توجه کنید: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''شد هویدا بر ملایک سر ما لا یعلمون''|2=''بر خلایق آشکارا گشت مهر بی مثال''}} | |||
با تمام انبیا همراه بود اما نهان | {{ب|''با تمام انبیا همراه بود اما نهان''|2='' شد عیان چون نور احمد در جهان پرچم گرفت''}} | ||
{{ب|''شد فروزان بر فراز طور نار موسوی''|2='' نفس رحمن گشت بر عرش ولایت مستوی''}} | |||
شد فروزان بر فراز طور نار موسوی | {{ب|''قبضه شمشیر شد منشور انزلنا الحدید''|2='' بر زبان تیغ روشن آیت بأس شدید''}} | ||
{{ب|''دست داود از فلاخن سنگ قدرت کرد سر''|2='' آفت جان و فنای قالب جالوت شد''<ref>همان، ص192</ref>}} | |||
قبضه شمشیر شد منشور انزلنا الحدید | {{پایان شعر}} | ||
دست داود از فلاخن سنگ قدرت کرد سر | |||
از درخشان ترین هنرهای میرزا حبیب حسن تعلیلهای اوست: | از درخشان ترین هنرهای میرزا حبیب حسن تعلیلهای اوست: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''خانه بی خانه خدا منزل اغیار بود''|2='' کعبه بی او عجبی نیست که بیت الوثن است''}} | |||
{{ب|''چرخ خم آورده پشت با همه رفعت''|2='' بو که حکایت کند ز دال محمد''}} | |||
{{ب|''هر شام و سحر که خم کند پشت''|2='' چرخت چو گدا برای تعظیم''}} | |||
{{ب|''بخشیش ز مهر دامنی زر''|2=''ریزیش ز ماه دامنی سیم''<ref>همان</ref>}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
تأویلهای میرزا هم بسیار جالب است. او عارف است و تأویل شگرد عرفاست: | تأویلهای میرزا هم بسیار جالب است. او عارف است و تأویل شگرد عرفاست: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''دل است آن وادی ایمن که گوید''|2=''انا الله حق در او از آتش طور''}} | |||
{{ب|''کار جان کن نه کار تن که تو را''|2='' کار جانی بود نه کار تنی''}} | |||
{{ب|''گرد این اوهن البیوت چرا''|2=''روز و شب همچو عنکبوت تنی؟''}} | |||
{{ب|''کارتن نام عنکبوت کنند''|2='' نیز در کار تن، تو کارتنی''<ref>همان</ref>}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
====بیان==== | ====بیان==== | ||
میرزا حبیب چندان اهل تشبیه و استعاره نیست و شعرهای بسیاری از او می توان یافت که هیچ بهره ای از این دو آرایه ندارد؛ اما در معدود اشعاری که از تشبیه و استعاره استفاده کرده، استادی خود را به خوبی نشان داده است. این بند اول از یکی از ترکیب بندهای میرزاست: | میرزا حبیب چندان اهل تشبیه و استعاره نیست و شعرهای بسیاری از او می توان یافت که هیچ بهره ای از این دو آرایه ندارد؛ اما در معدود اشعاری که از تشبیه و استعاره استفاده کرده، استادی خود را به خوبی نشان داده است. این بند اول از یکی از ترکیب بندهای میرزاست: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''دامن این خیمه را دست سحر بالا گرفت''|2='' ساقی چرخ از می خور ساغر مینا گرفت''}} | |||
آهوی گردون سوار بره شد مانند شیر | {{ب|''آهوی گردون سوار بره شد مانند شیر''|2=''یال و دم رنگین ز خون جا در صف هیجا گرفت''}} | ||
{{ب|''بازگشت از دست ظلمت باز شاهنشاه روم''|2=''چون سکندر بار دیگر کشور دارا گرفت''}} | |||
بازگشت از دست ظلمت باز شاهنشاه روم | {{ب|''خسرو خاور به کین با خیل اختر در غزا''|2=''رخت زی صحرا کشید و جای در بیدا گرفت''}} | ||
{{ب|''خور ز گلزار فلک چون لاله احمر شکفت''|2=''روشنی از دیده صد نرگس شهلا گرفت''}} | |||
خسرو خاور به کین با خیل اختر در غزا | {{ب|''شهسوار خیل انجم پادشاه ملک چرخ''|2=''بهر قهر جیش ظلمت رایت حمرا گرفت''}} | ||
{{ب|''شد سلیمان فلک را تکیه گه اورنگ جم''|2=''همچو شاه دین که جا بر تخت او ادنی گرفت''}} | |||
خور ز گلزار فلک چون لاله احمر شکفت | {{ب|''تکیه شاه خاوران بر زمردین مسند نمود''|2='' همچو شاه دین که جا بر مسند احمد نمود''<ref>همان، ص192- 193</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
شهسوار خیل انجم پادشاه ملک چرخ | |||
شد سلیمان فلک را تکیه گه اورنگ جم | |||
تکیه شاه خاوران بر زمردین مسند نمود | |||
از یاد نباید برد که این تعابیر در عین زیبایی، عمدتاً ابداع میرزا حبیب نیستند و سابقه ای طولانی در شعر فارسی دارند و میرزا هم اهل مطالعه و تتبع در دواوین قدماست؛ با این وجود نمی توان منکر ذوق سلیم و طبع خلاق او شد؛ خاصه وقتی با چنین تعابیری مواجه شویم: | از یاد نباید برد که این تعابیر در عین زیبایی، عمدتاً ابداع میرزا حبیب نیستند و سابقه ای طولانی در شعر فارسی دارند و میرزا هم اهل مطالعه و تتبع در دواوین قدماست؛ با این وجود نمی توان منکر ذوق سلیم و طبع خلاق او شد؛ خاصه وقتی با چنین تعابیری مواجه شویم: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''دشمنت همچو شکوفه است که نازاده ز مام''|2='' راست اندام بر اندازه قدش کفن است''<ref>همان، ص193</ref>}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
===نمودهای بارز اندیشه عرفانی=== | ===نمودهای بارز اندیشه عرفانی=== | ||
غیر از معصومین(ع) مشایخ او و گاه دوستانش (که احتمالاً آنان نیز از دراویش و عرفا بودند) نیز مورد عنایت شعر میرزا حبیب قرار دارند. ظاهراً تنها استثنای این مدعا قصیدهای است که با میلاد امیرالمؤمنین(ع) شروع شده و به ذکر صاحب الزمان(عج) خاتمه یافته و ناگهان به مدح میرزا حسن شیرازی که «محی السنن» و مدرس میرزا در حوزه سامرا بوده گراییده است. او حتی وقتی میخواهد امیرالمؤمنین(ع) را مدح کند به قول عرفا استناد میکند: | غیر از معصومین(ع) مشایخ او و گاه دوستانش (که احتمالاً آنان نیز از دراویش و عرفا بودند) نیز مورد عنایت شعر میرزا حبیب قرار دارند. ظاهراً تنها استثنای این مدعا قصیدهای است که با میلاد امیرالمؤمنین(ع) شروع شده و به ذکر صاحب الزمان(عج) خاتمه یافته و ناگهان به مدح میرزا حسن شیرازی که «محی السنن» و مدرس میرزا در حوزه سامرا بوده گراییده است. او حتی وقتی میخواهد امیرالمؤمنین(ع) را مدح کند به قول عرفا استناد میکند: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''این سخن از پیر درویشان جنید''|2=''میرسد ما را که پیر ما علی است''<ref>همان، ص195</ref>}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
به طور کلی در غزلیات همه جا صحبت از نکوهش زاهد و شیخ و ستایش درویش است. در اغلب خودستاییها هم خود نوعی و جمعی شاعر دیده میشود؛ نه خود فردی او؛ به عبارت دیگر عمده مفاخرههای میرزاحبیب فخر عرفاست؛ نه فخر شخص میرزا. او در یک غزل کامل که به استقبال از حافظ سروده به نکوداشت دراویش پرداخته است. اینک دو بیت از این غزل: | به طور کلی در غزلیات همه جا صحبت از نکوهش زاهد و شیخ و ستایش درویش است. در اغلب خودستاییها هم خود نوعی و جمعی شاعر دیده میشود؛ نه خود فردی او؛ به عبارت دیگر عمده مفاخرههای میرزاحبیب فخر عرفاست؛ نه فخر شخص میرزا. او در یک غزل کامل که به استقبال از حافظ سروده به نکوداشت دراویش پرداخته است. اینک دو بیت از این غزل: | ||
{{شعر}} | |||
گر نسب پادشهان راست ز جمشید و قباد قل هو الله احد نسبت درویشان است | {{ب|''گر نسب پادشهان راست ز جمشید و قباد ''|2=''قل هو الله احد نسبت درویشان است''}} | ||
{{ب|''حرم و دیر که در کیش مسلمان و کشیش''|2='' شد چنین محترم از حرمت درویشان است''<ref>همان</ref>}} | |||
حرم و دیر که در کیش مسلمان و کشیش | {{پایان شعر}} | ||
شعرهای میرزا حبیب بیان حالات و احساسات راستین او هستند. او خود را عارفی میداند که به وصال رسیده و ارادهاش در اراده حق فانی شده است. طعم این وصال در سراسر دیوانش دیده میشود؛ دیوانی که هیچ نشانی از غم و اندوه ندارد. نمونههایی از اشعار او که به وضوح بیانگر حالات اویند: | شعرهای میرزا حبیب بیان حالات و احساسات راستین او هستند. او خود را عارفی میداند که به وصال رسیده و ارادهاش در اراده حق فانی شده است. طعم این وصال در سراسر دیوانش دیده میشود؛ دیوانی که هیچ نشانی از غم و اندوه ندارد. نمونههایی از اشعار او که به وضوح بیانگر حالات اویند: | ||
خط ۱۸۷: | خط ۱۹۶: | ||
# فنا: | # فنا: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''ز آبادی به ویرانی رسیدیم''|2=''ز دانایی به نادانی رسیدیم''}} | |||
به کوی نیستی از راه هستی | {{ب|''به کوی نیستی از راه هستی''|2=''به درویشی ز سلطانی رسیدیم''}} | ||
{{ب|''اگر یاران به دشواری رسیدند''|2=''به مقصد ما به آسانی رسیدیم''}} | |||
اگر یاران به دشواری رسیدند | {{ب|''بسی منزل که طی شد تا در این راه''|2=''به اول گام حیرانی رسیدیم''}} | ||
{{ب|''دلیل راه ما شد کفر زلفش''|2=''به آیین مسلمانی رسیدیم''}} | |||
بسی منزل که طی شد تا در این راه | {{ب|''نگین اهرمن دزدیده بودیم''|2=''به انگشت سلیمانی رسیدیم''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
دلیل راه ما شد کفر زلفش | |||
نگین اهرمن دزدیده بودیم | |||
# مظهر اسماء الله: | # مظهر اسماء الله: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''نام حق را هزار و یک گفتند''|2='' من یکی نیز از آن هزار و یکم''<ref>همان، ص196</ref>}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش