پرش به محتوا

بایزید پیر بسطام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)'
جز (جایگزینی متن - 'فارسي' به 'فارسی')
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)')
خط ۵۱: خط ۵۱:
در بخش تولد و مرگ و سنین آنچه که ماحصل نوشتار استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] است نا معلوم بودن زمان تولّد، ناشناخته بودن زمان مرگ و به همین مقیاس مبهم بودن سنّ و سال بایزید است. چنانکه در این باره می‌نویسد: از معضلاتی که زندگانی شیخ را پوشانده است یکی هم همین تولّد و مرگ و نیز بررسی مدّت عمر اوست. و این معضل برای خواننده نیز بالطبع خواهد بود که نمی‌داند کدام سند را اصل قرار بدهد و نیز نمی‌داند کدام تاریخ را سال مطمئن برای تولّد و مرگ وی مقرّر نماید. <ref>متن، ص 61</ref>. این ناشناخته بودن هر سه مورد را می‌توان در دیگر صفحات با قید سندها و مغشوش بودن سخن منابع مدّ نظر قرار داد<ref>متن، ص 63</ref>.  
در بخش تولد و مرگ و سنین آنچه که ماحصل نوشتار استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] است نا معلوم بودن زمان تولّد، ناشناخته بودن زمان مرگ و به همین مقیاس مبهم بودن سنّ و سال بایزید است. چنانکه در این باره می‌نویسد: از معضلاتی که زندگانی شیخ را پوشانده است یکی هم همین تولّد و مرگ و نیز بررسی مدّت عمر اوست. و این معضل برای خواننده نیز بالطبع خواهد بود که نمی‌داند کدام سند را اصل قرار بدهد و نیز نمی‌داند کدام تاریخ را سال مطمئن برای تولّد و مرگ وی مقرّر نماید. <ref>متن، ص 61</ref>. این ناشناخته بودن هر سه مورد را می‌توان در دیگر صفحات با قید سندها و مغشوش بودن سخن منابع مدّ نظر قرار داد<ref>متن، ص 63</ref>.  


در بخش اخلاق شیخ در همان آغاز بیان شده که اخلاق شیخ همچون رفتار و کردارش بر مدار سنّت رسول الله (ص) قرار گرفته بود و باور او چنین بود که بر اساس سنّت رسول الله (ص) عمل نماید و از حسن خلق بهره ای تمام بیند<ref>متن، ص 121</ref>. چنانکه از وی نقل است که گفته است: نزدیکترین خلایق به حق آن است که بار خلق بیش کشد و خوی خوش دارد<ref>متن، ص 121</ref>. و نیز گفته است: هلاک خلق در دو چیز است یکی خلق را حرمت ناداشتن و یکی حق را منّت ناداشتن<ref>متن، ص 121</ref>.  
در بخش اخلاق شیخ در همان آغاز بیان شده که اخلاق شیخ همچون رفتار و کردارش بر مدار سنّت رسول الله(ص) قرار گرفته بود و باور او چنین بود که بر اساس سنّت رسول الله(ص) عمل نماید و از حسن خلق بهره ای تمام بیند<ref>متن، ص 121</ref>. چنانکه از وی نقل است که گفته است: نزدیکترین خلایق به حق آن است که بار خلق بیش کشد و خوی خوش دارد<ref>متن، ص 121</ref>. و نیز گفته است: هلاک خلق در دو چیز است یکی خلق را حرمت ناداشتن و یکی حق را منّت ناداشتن<ref>متن، ص 121</ref>.  


از مباحث مهمّ کتاب مقوله‌ی عشق و محبّت، به تبع آن مسئله‌ی بحث انگیز  صحو و سکر است و در کنار آن مقوله‌ی دشوار فنا و بقا که بایزید در این خصوص حرف و حدیثهای ارزشمندی دارد. وی را از بانیان و یا بانیِ اصلی مکتب عرفانی سکر می‌دانند که محبّت و عشق از لوازم درونی و ذاتیِ آن است و در واقع از تلفیق معرفت و عشق سکری معنوی به دست می‌آید که فرد می‌تواند در توالی و در زمانهای زیاد در حالت سکر باقی بماند، گر چه هرگز این حالت غلبه‌ی دائمی‌ نمی‌تواند داشته باشد و آنان که بایزید را سکری تمام دانسته‌اند در حق وی جفا کرده‌اند. در برابر او جنین را بانی مکتب صحو می‌دانند و در این باره در اختلافند که کدامیک بر دیگری ترجیح دارد، سکر بر صحو و یا صحو بر سکر. از این بابت عارفان و صوفیان بعد در قون چهارم به بعد هر یک در توجیه و تفسیر هر کدام فلسفه‌ها بافتند و حکایات نقل کردند و این داستان تا به امروز نیز ادامه دارد. فصل بعد مربوط به شطحیات است و طبیعتاً شطحیات پیرو عشق و سکر پدید می‌آید و لذا نویسنده‌ی کتاب، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] روال درستی را برای تبیین مسئله در پیش گرفته و سیری منطقی را در این نوشتار رهبری کرده است. در این بخش نیز تفسیرها و تحلیلخای معقولی از نویسنده دیده می‌شود.
از مباحث مهمّ کتاب مقوله‌ی عشق و محبّت، به تبع آن مسئله‌ی بحث انگیز  صحو و سکر است و در کنار آن مقوله‌ی دشوار فنا و بقا که بایزید در این خصوص حرف و حدیثهای ارزشمندی دارد. وی را از بانیان و یا بانیِ اصلی مکتب عرفانی سکر می‌دانند که محبّت و عشق از لوازم درونی و ذاتیِ آن است و در واقع از تلفیق معرفت و عشق سکری معنوی به دست می‌آید که فرد می‌تواند در توالی و در زمانهای زیاد در حالت سکر باقی بماند، گر چه هرگز این حالت غلبه‌ی دائمی‌ نمی‌تواند داشته باشد و آنان که بایزید را سکری تمام دانسته‌اند در حق وی جفا کرده‌اند. در برابر او جنین را بانی مکتب صحو می‌دانند و در این باره در اختلافند که کدامیک بر دیگری ترجیح دارد، سکر بر صحو و یا صحو بر سکر. از این بابت عارفان و صوفیان بعد در قون چهارم به بعد هر یک در توجیه و تفسیر هر کدام فلسفه‌ها بافتند و حکایات نقل کردند و این داستان تا به امروز نیز ادامه دارد. فصل بعد مربوط به شطحیات است و طبیعتاً شطحیات پیرو عشق و سکر پدید می‌آید و لذا نویسنده‌ی کتاب، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] روال درستی را برای تبیین مسئله در پیش گرفته و سیری منطقی را در این نوشتار رهبری کرده است. در این بخش نیز تفسیرها و تحلیلخای معقولی از نویسنده دیده می‌شود.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش