پرش به محتوا

اخلاق ناصری: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۱ اکتبر ۲۰۱۶
جز
جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب'
جز (جایگزینی متن - '== معرفى اجمالى == «(.*)»' به '== معرفى اجمالى == '''$1'''')
جز (جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب')
خط ۳۷: خط ۳۷:


== معرفى اجمالى ==
== معرفى اجمالى ==
'''اخلاق ناصرى'''، اثر خواجه نصير الدين طوسى، به زبان فارسى و يكى از مهم‌ترين رساله‌هاى حكمت عملى در دوره اسلامى است كه در سال 633ق، نوشتن آن به پايان رسيده است. مطالب كتاب، تلفيقى از ديدگاه فلسفى و علمى يونانى و ديدگاه اسلامى است كه در باره انسان و خانواده و جامعه مى‌باشد.
'''اخلاق ناصرى'''، اثر خواجه نصير الدين طوسى، به زبان فارسى و يكى از مهم‌ترين رساله‌هاى حكمت عملى در دوره اسلامى است كه در سال 633ق، نوشتن آن به پايان رسيده است. مطالب کتاب، تلفيقى از ديدگاه فلسفى و علمى يونانى و ديدگاه اسلامى است كه در باره انسان و خانواده و جامعه مى‌باشد.


خواجه، با نوشتن اين اثر كه اولين اثر مهم حكمت عملى بود، سنتى را بنا نهاد كه نه در دوره اسلامى و نه در دوره يونانى قبل از او، سابقه نداشت. كتاب اخلاق ناصرى، ترجمه و تحرير«تهذيب الاخلاق» ابو على مسكويه، به اضافه دو قسمت ديگر در تدبير منزل و سياست مدن است كه خواجه خود، به آن افزوده است.
خواجه، با نوشتن اين اثر كه اولين اثر مهم حكمت عملى بود، سنتى را بنا نهاد كه نه در دوره اسلامى و نه در دوره يونانى قبل از او، سابقه نداشت. کتاب اخلاق ناصرى، ترجمه و تحرير«تهذيب الاخلاق» ابو على مسكويه، به اضافه دو قسمت ديگر در تدبير منزل و سياست مدن است كه خواجه خود، به آن افزوده است.


مؤلف، مدتى نسبتاً طولانى، در دربار اسماعيليان قهستان بود و از درباريان ناصر الدين عبد الرحيم به حساب مى‌آمد. روزى در مجلس، ناصر الدين سخن از كتاب تهذيب الاخلاق ابو على مسكويه به ميان آورد و از نصير الدين خواست كه آن را از عربى به فارسى ترجمه كند؛ نصير الدين در پاسخ گفت: زيبايى‌هاى لفظى اين كتاب در اثر ترجمه از بين خواهد رفت و اين كتاب، شامل تنها يكى از شاخه‌هاى حكمت عملى است؛ يعنى حكمت خلقى يا تهذيب الاخلاق و از دو شاخه ديگر(تدبير منزل و سياست مدن) يادى نشده است، سپس پيشنهاد تأليف كتابى را داد شامل سه بخش، به طورى كه بخش اول، خلاصه كتاب تهذيب الاخلاق باشد و دو بخش ديگر، به دو شاخه ديگر دانش حكمت عملى با توجه به آثار و آراى ديگر حكما بپردازد. ناصر الدين موافقت كرده و مشوق مؤلف در تأليف گرديد و نصير الدين به احترام ناصر الدين، عبد الرحيم، نام كتاب را«اخلاق ناصرى» نهاد.
مؤلف، مدتى نسبتاً طولانى، در دربار اسماعيليان قهستان بود و از درباريان ناصر الدين عبد الرحيم به حساب مى‌آمد. روزى در مجلس، ناصر الدين سخن از کتاب تهذيب الاخلاق ابو على مسكويه به ميان آورد و از نصير الدين خواست كه آن را از عربى به فارسى ترجمه كند؛ نصير الدين در پاسخ گفت: زيبايى‌هاى لفظى اين کتاب در اثر ترجمه از بين خواهد رفت و اين کتاب، شامل تنها يكى از شاخه‌هاى حكمت عملى است؛ يعنى حكمت خلقى يا تهذيب الاخلاق و از دو شاخه ديگر(تدبير منزل و سياست مدن) يادى نشده است، سپس پيشنهاد تأليف کتابى را داد شامل سه بخش، به طورى كه بخش اول، خلاصه کتاب تهذيب الاخلاق باشد و دو بخش ديگر، به دو شاخه ديگر دانش حكمت عملى با توجه به آثار و آراى ديگر حكما بپردازد. ناصر الدين موافقت كرده و مشوق مؤلف در تأليف گرديد و نصير الدين به احترام ناصر الدين، عبد الرحيم، نام کتاب را«اخلاق ناصرى» نهاد.


== ساختار ==
== ساختار ==




كتاب، شامل يك مقدمه و سه مقاله است. در مقدمه، سبب تأليف و موضوع كتاب و رئوس مباحث آن، بيان شده است. مقاله اول، در حكمت خلقى است كه بيشتر مطالب آن از تهذيب الاخلاق [[مسکویه، احمد بن محمد|ابن مسكويه]] برگفته شده است و شامل هفت فصل در مبادى و ده فصل در مقاصد است. مقاله دوّم، در مورد تدبير منزل بوده و شامل پنج فصل است. نصير الدين آن را از رساله مختصر تدبير منزل، نوشته نويسنده به نام آبروسن يونانى گرفته و خود، آن را به آداب متقدمان و متأخران موشح كرده است. مقاله سوم، شامل هشت فصل است كه نصير الدين در نوشتن آن از كتاب‌هاى فصول المدنى و آراء اهل المدينة الفاضلة [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و السياسة ابن سينا، استفاده كرده است. در نهايت، اين فصل، با قسمتى از وصاياى منسوب به افلاطون تمام مى‌شود.
کتاب، شامل يك مقدمه و سه مقاله است. در مقدمه، سبب تأليف و موضوع کتاب و رئوس مباحث آن، بيان شده است. مقاله اول، در حكمت خلقى است كه بيشتر مطالب آن از تهذيب الاخلاق [[مسکویه، احمد بن محمد|ابن مسكويه]] برگفته شده است و شامل هفت فصل در مبادى و ده فصل در مقاصد است. مقاله دوّم، در مورد تدبير منزل بوده و شامل پنج فصل است. نصير الدين آن را از رساله مختصر تدبير منزل، نوشته نويسنده به نام آبروسن يونانى گرفته و خود، آن را به آداب متقدمان و متأخران موشح كرده است. مقاله سوم، شامل هشت فصل است كه نصير الدين در نوشتن آن از کتاب‌هاى فصول المدنى و آراء اهل المدينة الفاضلة [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و السياسة ابن سينا، استفاده كرده است. در نهايت، اين فصل، با قسمتى از وصاياى منسوب به افلاطون تمام مى‌شود.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==




در اخلاق ناصرى مسائل بنيادينى وجود دارد كه مهم‌ترين آنها مورد پژوهش قرار مى‌گيرد: 1- معرفت نفس ناطقه: يكى از مسائل بسيار مهم كتاب، بحث پيرامون معرفت نفس است، چون پژوهش در كيفيت اكتساب فضايل و نيل به كمال و سعادت، بدون بررسى نفس انسانى، ميسّر نيست، خواجه شش فصل از هفت فصل قسم اول از مقاله اول را به نفس انسانى اختصاص داده است. وى بعد از بيان مقدمه‌اى، بساطت، جوهريّت و تجرّد را مورد بررسى قرار داده و بقاى نفس ناطقه پس از ترك بدن را به تأكيد تبيين مى‌سازد، آن‌گاه براى نفس حيوانى، دو قوّه ادراك آلى و تحريك ارادى را نام برده و سه قوه، براى انسان برمى‌شمارد كه عبارتند از: نخست، قوه ادراك معقولات و تميز ميان مصالح و مفاسد اعمال كه آن را قوه نطق مى‌خوانند؛ دوم، قوه شهوى كه مبدأ جذب منافع و... است؛ سوم، قوه غضبى كه مبدأ دفع مضار و اقدام بر اهوال و شوق تسلط و ترفع مى‌باشد.
در اخلاق ناصرى مسائل بنيادينى وجود دارد كه مهم‌ترين آنها مورد پژوهش قرار مى‌گيرد: 1- معرفت نفس ناطقه: يكى از مسائل بسيار مهم کتاب، بحث پيرامون معرفت نفس است، چون پژوهش در كيفيت اكتساب فضايل و نيل به كمال و سعادت، بدون بررسى نفس انسانى، ميسّر نيست، خواجه شش فصل از هفت فصل قسم اول از مقاله اول را به نفس انسانى اختصاص داده است. وى بعد از بيان مقدمه‌اى، بساطت، جوهريّت و تجرّد را مورد بررسى قرار داده و بقاى نفس ناطقه پس از ترك بدن را به تأكيد تبيين مى‌سازد، آن‌گاه براى نفس حيوانى، دو قوّه ادراك آلى و تحريك ارادى را نام برده و سه قوه، براى انسان برمى‌شمارد كه عبارتند از: نخست، قوه ادراك معقولات و تميز ميان مصالح و مفاسد اعمال كه آن را قوه نطق مى‌خوانند؛ دوم، قوه شهوى كه مبدأ جذب منافع و... است؛ سوم، قوه غضبى كه مبدأ دفع مضار و اقدام بر اهوال و شوق تسلط و ترفع مى‌باشد.


خواجه، سه قوه را به سه نفس بازگردانده و نفس اول را نفس ملكى و دوم را نفس سبعى و بالاخره آخرى را نفس بهيمى مى‌نامد. وى با تشريح گفتار فوق، مراتب صعود موجودات و خاصّه آدمى را مورد توجه قرار داده و گذار از درجه نقصان به كمال را توسّط آلات و قواى نفس ناطقه، موجب دست‌يابى به فضيلت و شرف افزون‌تر مى‌داند.
خواجه، سه قوه را به سه نفس بازگردانده و نفس اول را نفس ملكى و دوم را نفس سبعى و بالاخره آخرى را نفس بهيمى مى‌نامد. وى با تشريح گفتار فوق، مراتب صعود موجودات و خاصّه آدمى را مورد توجه قرار داده و گذار از درجه نقصان به كمال را توسّط آلات و قواى نفس ناطقه، موجب دست‌يابى به فضيلت و شرف افزون‌تر مى‌داند.
خط ۶۵: خط ۶۵:
3- عدالت: عدالت، مبسوطترين بحث اخلاقى در اخلاق ناصرى است. خواجه، بر خلاف سياست‌انديشان دوره طلايى اسلامى، عدالت را نه ذيل باب سياست، بلكه در چهارچوب اخلاق طرح نموده و آن را بر ديگر فضايل سه‌گانه اخلاقى رجحان مى‌دهد. وى، تصريح مى‌كند كه هيچ فضيلتى، شريف‌تر از عدالت نيست.
3- عدالت: عدالت، مبسوطترين بحث اخلاقى در اخلاق ناصرى است. خواجه، بر خلاف سياست‌انديشان دوره طلايى اسلامى، عدالت را نه ذيل باب سياست، بلكه در چهارچوب اخلاق طرح نموده و آن را بر ديگر فضايل سه‌گانه اخلاقى رجحان مى‌دهد. وى، تصريح مى‌كند كه هيچ فضيلتى، شريف‌تر از عدالت نيست.


آنچه خواجه در فصل عدالت، به نگارش آورده، پراكنده و مبسوط و بى‌انسجام است. فهم آراى او در اين كتاب، بدون صورت‌بندى روش‌مند ميسر نيست، از اين رو به ناچار ساختار ذيل را ارائه مى‌كنيم: 1- عدالت، هيئتى نفسانى است كه به سه وجه مى‌توان آن را اعتبار كرد: يكى، به نسبت با ذات آن هيئت و ديگر، به اعتبار با ذات صاحب هيئت و سوم، به اعتبار با كسى كه معامله بدان هيئت، با او اتفاق مى‌افتد؛ به اعتبار اول، آن را ملكه نفسانى و به اعتبار دوم، فضيلت نفسانى و به اعتبار سوم، عدالت مى‌نامند.
آنچه خواجه در فصل عدالت، به نگارش آورده، پراكنده و مبسوط و بى‌انسجام است. فهم آراى او در اين کتاب، بدون صورت‌بندى روش‌مند ميسر نيست، از اين رو به ناچار ساختار ذيل را ارائه مى‌كنيم: 1- عدالت، هيئتى نفسانى است كه به سه وجه مى‌توان آن را اعتبار كرد: يكى، به نسبت با ذات آن هيئت و ديگر، به اعتبار با ذات صاحب هيئت و سوم، به اعتبار با كسى كه معامله بدان هيئت، با او اتفاق مى‌افتد؛ به اعتبار اول، آن را ملكه نفسانى و به اعتبار دوم، فضيلت نفسانى و به اعتبار سوم، عدالت مى‌نامند.


2- عدالت، بر سه قسم است: يكى، آنچه مردم را بدان قيام بايد نمود، از حق خداوند كه مواهب خيرات است؛ دوم، آنچه مردم را بدان قيام بايد نمود، از حقوق ابناى جنس و سوم، آنچه بدان قيام بايد نمود از اداى حقوق اسلاف.
2- عدالت، بر سه قسم است: يكى، آنچه مردم را بدان قيام بايد نمود، از حق خداوند كه مواهب خيرات است؛ دوم، آنچه مردم را بدان قيام بايد نمود، از حقوق ابناى جنس و سوم، آنچه بدان قيام بايد نمود از اداى حقوق اسلاف.
خط ۸۰: خط ۸۰:




1- مقدمه و متن كتاب. 2- بررسى تأملات خواجه نصير الدين طوسى در دانش اخلاق، دكتر قاسم پورحسن. 3- سياست در اخلاق ناصرى، دكتر محمد خوانسارى.
1- مقدمه و متن کتاب. 2- بررسى تأملات خواجه نصير الدين طوسى در دانش اخلاق، دكتر قاسم پورحسن. 3- سياست در اخلاق ناصرى، دكتر محمد خوانسارى.




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش