۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
}} | }} | ||
'''ديوان اسعد گرگانی،''' عنوان مجموعه اشعار فخرالدین اسعد گرگانی شاعر و داستانسرای ایرانی نیمه نخست سده پنجم هجری است. این اثر همان مثنوی «ویس و رامین»، بهعلاوه ابیات پراکنده اوست که در یک جلد به زبان فارسی چاپ شده است. | '''ديوان اسعد گرگانی،''' عنوان مجموعه اشعار [[گرگانی، فخرالدین اسعد|فخرالدین اسعد گرگانی]] شاعر و داستانسرای ایرانی نیمه نخست سده پنجم هجری است. این اثر همان مثنوی «ویس و رامین»، بهعلاوه ابیات پراکنده اوست که در یک جلد به زبان فارسی چاپ شده است. | ||
فخرالدین اسعد گرگانی در اوایل قرن پنجم هجری در عهد سلطان طغرل بیگ سلجوقی (432-455) در گرگان چشم به جهان گشود. ظاهرا در شعر فخری تخلص میکرد و درفرهنگها و هرجا اشارهای به شعر او داشتند از او با عنوان فخری گرگانی نام بردهاند.<ref>ر.ک: نیکزاد، مرتضی، سیری در دیوان فخرالدین اسعد گرگانی - بازیگران و قهرمانان اصلی داستان ویس و رامین به روایت ابیات، ص23</ref> | [[گرگانی، فخرالدین اسعد|فخرالدین اسعد گرگانی]] در اوایل قرن پنجم هجری در عهد سلطان طغرل بیگ سلجوقی (432-455) در گرگان چشم به جهان گشود. ظاهرا در شعر فخری تخلص میکرد و درفرهنگها و هرجا اشارهای به شعر او داشتند از او با عنوان فخری گرگانی نام بردهاند.<ref>ر.ک: نیکزاد، مرتضی، سیری در دیوان فخرالدین اسعد گرگانی - بازیگران و قهرمانان اصلی داستان ویس و رامین به روایت ابیات، ص23</ref> | ||
«[[گرگانی، فخرالدین اسعد|فخرالدین گرگانی]]» نام گرگان را 49 بار در منظومه عاشقانه ویس و رامین آورده است او این سرزمین شرق «ناحیه استان گلستان فعلی» را در همان قرن پنجم به خاطر طبعیت زیبا و گلها و ریاحین ونسیم خنک و باطراوتش گلستان نامید و توصیف کرد.<ref>ر.ک: همان</ref> دلیل این اشاره متقن آن است که وقایع داستان ویس و رامین در همین ناحیه منحصرا در ایران شمالی جریان مییابد. میدان وقوع حوادث از خراسان شرقی تا ماد که البته بیشتر صحنهها مربوط به مرو است و نخجیرگاه پادشاه ازشمال باختری مرو در ناحیه خزر «گرگان» است و گاه درلشکرکشیها به ساری و آمل در سرزمین طبرستان اشاره دارد.<ref>ر.ک: همان</ref> | |||
فخر الدین از اکثر علوم زمان خود بهرهمند بود و اطلاع کافی داشت. سرودههایش همه روان و شیرین و شیوا و پر نغز و مغز و بامعنی است و میتوان با خواندن منظومه ویس و رامین مطالب متنوع و گوناگون(پند و حکمت و مثل...)از آن استنتاج و استخراج نمود. فخرالدین اگر حکمران و پادشاهی را ستوده از واقعیت بوده و صفات نیکویشان را به عنوان شکر و سپاس برشمرده است.<ref>ر.ک: همان، ص24</ref> | [[گرگانی، فخرالدین اسعد|فخر الدین]] از اکثر علوم زمان خود بهرهمند بود و اطلاع کافی داشت. سرودههایش همه روان و شیرین و شیوا و پر نغز و مغز و بامعنی است و میتوان با خواندن منظومه ویس و رامین مطالب متنوع و گوناگون(پند و حکمت و مثل...)از آن استنتاج و استخراج نمود. فخرالدین اگر حکمران و پادشاهی را ستوده از واقعیت بوده و صفات نیکویشان را به عنوان شکر و سپاس برشمرده است.<ref>ر.ک: همان، ص24</ref> | ||
از آغاز داستان ویس و رامین برمیآید فخر الدین خط و زبان پهلوی را خوانده و میدانسته و داستان ویس و رامین را ازیک اصل پهلوی ترجمه نموده و از اشتقاق کلمات، دم از پهلویدانی خود زده است. گرچه متن اصلی داستان ویس و رامین، پهلوی بوده وفخرالدین آن را به فارسی دری به نظم درآورده است، ولی برخی کلمات پهلوی را هنگام نقل به شعر خود راه داده و آورده است مثل(دژخیم) بمعنی "بدخو" (دژپسند) بمعنی "بدخواه"و دژمان بمعنی "بداندیش" و... .<ref>ر.ک: همان، ص24-25</ref> | از آغاز داستان ویس و رامین برمیآید فخر الدین خط و زبان پهلوی را خوانده و میدانسته و داستان ویس و رامین را ازیک اصل پهلوی ترجمه نموده و از اشتقاق کلمات، دم از پهلویدانی خود زده است. گرچه متن اصلی داستان ویس و رامین، پهلوی بوده وفخرالدین آن را به فارسی دری به نظم درآورده است، ولی برخی کلمات پهلوی را هنگام نقل به شعر خود راه داده و آورده است مثل(دژخیم) بمعنی "بدخو" (دژپسند) بمعنی "بدخواه"و دژمان بمعنی "بداندیش" و... .<ref>ر.ک: همان، ص24-25</ref> | ||
==پدید آمدن این منظومه== | ==پدید آمدن این منظومه== | ||
فخرالدین اسعد گرگانی این منظومه را به درخواست عمید ابوا لفتح مظفر حاکم اصفهان سرود. او، ترجمهای از داستان در دست داشت نامفهوم و دارای الفاظ عجیب و غریب بود که آن را به زبانی ساده و گویا، شیرین و روان به نظم درآورد.<ref>ر.ک: همان، ص25-26</ref> از این شاعر به جز “ویس و رامین” و چند بیت پراکنده اثر دیگری در دست نیست. | [[گرگانی، فخرالدین اسعد|فخرالدین اسعد گرگانی]] این منظومه را به درخواست عمید ابوا لفتح مظفر حاکم اصفهان سرود. او، ترجمهای از داستان در دست داشت نامفهوم و دارای الفاظ عجیب و غریب بود که آن را به زبانی ساده و گویا، شیرین و روان به نظم درآورد.<ref>ر.ک: همان، ص25-26</ref> از این شاعر به جز “ویس و رامین” و چند بیت پراکنده اثر دیگری در دست نیست. | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
ویرایش