پرش به محتوا

تفسير الجيلاني: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ظـ' به 'ظ'
جز (جایگزینی متن - 'هـ' به 'ه')
جز (جایگزینی متن - 'ظـ' به 'ظ')
خط ۳۲: خط ۳۲:
| شابک =978-605-605-19-7-5
| شابک =978-605-605-19-7-5
| تعداد جلد =6
| تعداد جلد =6
| کتابخانۀ دیجیتال نور =21760
| کتابخانۀ دیجیتال نور =17665
| کتابخوان همراه نور =17665
| کتابخوان همراه نور =17665
| کد پدیدآور =00799
| کد پدیدآور =00799
خط ۶۶: خط ۶۶:
محقق در انتهای مقدمه به ترجمه این اثر به زبان ترکی، اردو، انگلیسی و آلمانی و تصمیم به ترجمه آن به دیگر زبان‌های زنده دنیا اشاره کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21760/1/30 ر.ک: همان]</ref>‎.
محقق در انتهای مقدمه به ترجمه این اثر به زبان ترکی، اردو، انگلیسی و آلمانی و تصمیم به ترجمه آن به دیگر زبان‌های زنده دنیا اشاره کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21760/1/30 ر.ک: همان]</ref>‎.


علاّمه‎ طباطبایی‎ در‎ مقدّمه تفسیر خود، ضمن انتقاد از شیوه‌های تفسیری گروه‌های مختلف‎ مفسّران - که در عین کوتاهی، بسیار جامع و آموزنده است - نظری نیز به تفاسیر صوفیّه انداخته و آنان را به‎ دلیل‎ اقدام‎ کردن به تأویل‎های ذوقی و شاعرانه بی‌بنیاد و غیر منطقی و بی‌اعتنایی به ظواهر آیات‎، مورد‎ انتقاد قرار داده و درعین‌حال اعتراف کرده است که: «طبق روایات معصومین، برای قرآن ظاهری‎ و باطنی‎ و برای‎ باطن آن هم باطنی (تا هفت یا هفتاد مرتبه) وجود دارد»، ولی‎ نباید‎ فراموش‎ شود که ایشان ظاهر و باطن، هر دو را، معتبر می‌دانستند و همان ‎طور که به تأویل‎ آن‎ اهمیّت‎ می‌دادند، ظاهر آن را هم مستلزم توجّه کامل می‌دانستند. شیوه معمول در تفاسیر عرفانی‎، بدین‌گونه‎ است که در آنها آیات و کلمات قرآنی، از طریق تداعی‌ها و پیوندهای دور و خیالی‎ با‎ روحیّات‎ و عواطف و عوالم معنوی مفسّر، به مجال مناسبی برای ظهور دل‎آگاهی‌ها و دل‎مشغولی‌های صوفیانه و پندارها و خیال‌پردازی‌های‎ شاعرانه‎ وی تبدیل می‌شوند؛ بدین معنی که مفسّرِ صوفی‌مشرب، به مجرّد ملاحظه کلمه یا‎ تعبیر‎ و حتّی‎ حرفی مرتبط با علایق و احوال قلبی خود، ظاهر کلمات و مدلول واقعی آیه را به فراموشی‎ می‌سپارد‎ و از تخیّلات و ذهنیّات خود، به بهانه کمترین ارتباطی با صورت یا معنی‎ کلمات‎ و عبارات‎ قرآنی، به‌عنوان تفسیر یا تأویل آیه داد سخن می‌دهد؛ اگرچه بی‌ارتباط با ظاهر کلام‎ و حتّی‎ مخالف‎ آن باشد. همین امر سبب می‌شود که برداشت‎ها و نکات عرفانی در تفسیرهای‎ صوفیانه‎، بسیار غلیظ، برجسته و مبالغه‌آمیز به نظر آیند و این تفاسیر بیش از آنکه به کتابی در تفسیر‎ قرآن‎ شباهت داشته باشند، به‌صورت آثار تعلیمی و ترویجی عرفانی درآیند. طبیعی است‎ که‎ در این‌گونه تفاسیر، توجّه و اهتمام مفسّر غالباً ً به‎ آیات‎، عبارات و کلماتی معطوف می‌شود که از ظـرفیّت‎ و قابلیّت‎ لازم برای تأویل به معانی مطلوب و دلخواه وی برخوردار باشند و زمینه کافی را‎ برای‎ تداعی‌های دور و دراز و ایجاد پیوندهای‎ ظریف‎ و باریک‌‌بین ظاهر‎ الفاظ‎ و معانی‎ باطنی مورد ادّعای مفسّر فراهم آورند‎. تمایل‎ به آیات و کلماتی این‌گونه که بتواند محمل ذوق‎آزمایی‌های شاعرانه و هنرنمایی‌های زبانی و بلندپروازی‌های‎ صوفیانه‎ باشد، عرصه تفاسیر صوفیانه را برای‎ بسیاری از آیات از‎ جمله‎ آیات احکام، که در دلالت‎ بر‎ مدلول یا مدلول‎های خود صریح و غیر قابل تأویلند، تنگ می‌کند و حقِّ تفسیر این قبیل‎ آیات‎، در این نوع تفاسیر ادا‎ نمی‌شود<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1781/100 ر.ک: مشتاق‎مهر، رحمان، ص101-100]</ref>‎.‎
علاّمه‎ طباطبایی‎ در‎ مقدّمه تفسیر خود، ضمن انتقاد از شیوه‌های تفسیری گروه‌های مختلف‎ مفسّران - که در عین کوتاهی، بسیار جامع و آموزنده است - نظری نیز به تفاسیر صوفیّه انداخته و آنان را به‎ دلیل‎ اقدام‎ کردن به تأویل‎های ذوقی و شاعرانه بی‌بنیاد و غیر منطقی و بی‌اعتنایی به ظواهر آیات‎، مورد‎ انتقاد قرار داده و درعین‌حال اعتراف کرده است که: «طبق روایات معصومین، برای قرآن ظاهری‎ و باطنی‎ و برای‎ باطن آن هم باطنی (تا هفت یا هفتاد مرتبه) وجود دارد»، ولی‎ نباید‎ فراموش‎ شود که ایشان ظاهر و باطن، هر دو را، معتبر می‌دانستند و همان ‎طور که به تأویل‎ آن‎ اهمیّت‎ می‌دادند، ظاهر آن را هم مستلزم توجّه کامل می‌دانستند. شیوه معمول در تفاسیر عرفانی‎، بدین‌گونه‎ است که در آنها آیات و کلمات قرآنی، از طریق تداعی‌ها و پیوندهای دور و خیالی‎ با‎ روحیّات‎ و عواطف و عوالم معنوی مفسّر، به مجال مناسبی برای ظهور دل‎آگاهی‌ها و دل‎مشغولی‌های صوفیانه و پندارها و خیال‌پردازی‌های‎ شاعرانه‎ وی تبدیل می‌شوند؛ بدین معنی که مفسّرِ صوفی‌مشرب، به مجرّد ملاحظه کلمه یا‎ تعبیر‎ و حتّی‎ حرفی مرتبط با علایق و احوال قلبی خود، ظاهر کلمات و مدلول واقعی آیه را به فراموشی‎ می‌سپارد‎ و از تخیّلات و ذهنیّات خود، به بهانه کمترین ارتباطی با صورت یا معنی‎ کلمات‎ و عبارات‎ قرآنی، به‌عنوان تفسیر یا تأویل آیه داد سخن می‌دهد؛ اگرچه بی‌ارتباط با ظاهر کلام‎ و حتّی‎ مخالف‎ آن باشد. همین امر سبب می‌شود که برداشت‎ها و نکات عرفانی در تفسیرهای‎ صوفیانه‎، بسیار غلیظ، برجسته و مبالغه‌آمیز به نظر آیند و این تفاسیر بیش از آنکه به کتابی در تفسیر‎ قرآن‎ شباهت داشته باشند، به‌صورت آثار تعلیمی و ترویجی عرفانی درآیند. طبیعی است‎ که‎ در این‌گونه تفاسیر، توجّه و اهتمام مفسّر غالباً ً به‎ آیات‎، عبارات و کلماتی معطوف می‌شود که از ظرفیّت‎ و قابلیّت‎ لازم برای تأویل به معانی مطلوب و دلخواه وی برخوردار باشند و زمینه کافی را‎ برای‎ تداعی‌های دور و دراز و ایجاد پیوندهای‎ ظریف‎ و باریک‌‌بین ظاهر‎ الفاظ‎ و معانی‎ باطنی مورد ادّعای مفسّر فراهم آورند‎. تمایل‎ به آیات و کلماتی این‌گونه که بتواند محمل ذوق‎آزمایی‌های شاعرانه و هنرنمایی‌های زبانی و بلندپروازی‌های‎ صوفیانه‎ باشد، عرصه تفاسیر صوفیانه را برای‎ بسیاری از آیات از‎ جمله‎ آیات احکام، که در دلالت‎ بر‎ مدلول یا مدلول‎های خود صریح و غیر قابل تأویلند، تنگ می‌کند و حقِّ تفسیر این قبیل‎ آیات‎، در این نوع تفاسیر ادا‎ نمی‌شود<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1781/100 ر.ک: مشتاق‎مهر، رحمان، ص101-100]</ref>‎.‎


[[گیلانی، عبدالقادر|عبدالقادر]] در تفسیر '''و أقام الصلوة''' (بقره: 177) که به معنای برپاداشتن نماز است، چنین می‌نویسد: یعنی دوام میل و توجه به جمیع اعضا و جوارح به‌سوی خدای تعالی در همه اوقات، به‌ویژه در اوقاتی که در آن توجه واجب است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21760/1/153 ر.ک: متن کتاب، ج1، ص153]</ref>‎.‎
[[گیلانی، عبدالقادر|عبدالقادر]] در تفسیر '''و أقام الصلوة''' (بقره: 177) که به معنای برپاداشتن نماز است، چنین می‌نویسد: یعنی دوام میل و توجه به جمیع اعضا و جوارح به‌سوی خدای تعالی در همه اوقات، به‌ویژه در اوقاتی که در آن توجه واجب است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21760/1/153 ر.ک: متن کتاب، ج1، ص153]</ref>‎.‎
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش