۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'غـ' به 'غ') |
جز (جایگزینی متن - 'صـ' به 'ص') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
«فخرالدین گرگانی» نام گرگان را 49 بار در منظومه عاشقانه ویس و رامین آورده است او این سرزمین شرق «ناحیه استان گلستان فعلی» را در همان قرن پنجم به خاطر طبعیت زیبا و گلها و ریاحین ونسیم خنک و باطراوتش گلستان نامید و توصیف کرد.<ref>ر.ک: همان</ref> دلیل این اشاره متقن آن است که وقایع داستان ویس و رامین در همین ناحیه منحصرا در ایران شمالی جریان مییابد. میدان وقوع حوادث از خراسان شرقی تا ماد که البته بیشتر صحنهها مربوط به مرو است و نخجیرگاه پادشاه ازشمال باختری مرو در ناحیه خزر «گرگان» است و گاه درلشکرکشیها به ساری و آمل در سرزمین طبرستان اشاره دارد.<ref>ر.ک: همان</ref> | «فخرالدین گرگانی» نام گرگان را 49 بار در منظومه عاشقانه ویس و رامین آورده است او این سرزمین شرق «ناحیه استان گلستان فعلی» را در همان قرن پنجم به خاطر طبعیت زیبا و گلها و ریاحین ونسیم خنک و باطراوتش گلستان نامید و توصیف کرد.<ref>ر.ک: همان</ref> دلیل این اشاره متقن آن است که وقایع داستان ویس و رامین در همین ناحیه منحصرا در ایران شمالی جریان مییابد. میدان وقوع حوادث از خراسان شرقی تا ماد که البته بیشتر صحنهها مربوط به مرو است و نخجیرگاه پادشاه ازشمال باختری مرو در ناحیه خزر «گرگان» است و گاه درلشکرکشیها به ساری و آمل در سرزمین طبرستان اشاره دارد.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
فخر الدین از اکثر علوم زمان خود بهرهمند بود و اطلاع کافی داشت. سرودههایش همه روان و شیرین و شیوا و پر نغز و مغز و بامعنی است و میتوان با خواندن منظومه ویس و رامین مطالب متنوع و گوناگون(پند و حکمت و مثل...)از آن استنتاج و استخراج نمود. فخرالدین اگر حکمران و پادشاهی را ستوده از واقعیت بوده و | فخر الدین از اکثر علوم زمان خود بهرهمند بود و اطلاع کافی داشت. سرودههایش همه روان و شیرین و شیوا و پر نغز و مغز و بامعنی است و میتوان با خواندن منظومه ویس و رامین مطالب متنوع و گوناگون(پند و حکمت و مثل...)از آن استنتاج و استخراج نمود. فخرالدین اگر حکمران و پادشاهی را ستوده از واقعیت بوده و صفات نیکویشان را به عنوان شکر و سپاس برشمرده است.<ref>ر.ک: همان، ص24</ref> | ||
از آغاز داستان ویس و رامین برمیآید فخر الدین خط و زبان پهلوی را خوانده و میدانسته و داستان ویس و رامین را ازیک اصل پهلوی ترجمه نموده و از اشتقاق کلمات، دم از پهلویدانی خود زده است. گرچه متن اصلی داستان ویس و رامین، پهلوی بوده وفخرالدین آن را به فارسی دری به نظم درآورده است، ولی برخی کلمات پهـلوی را هـنگام نقل به شعر خود راه داده و آورده است مثل(دژخیم) بمعنی "بدخو" (دژپسند) بمعنی "بدخواه"و دژمان بمعنی "بداندیش" و... .<ref>ر.ک: همان، ص24-25</ref> | از آغاز داستان ویس و رامین برمیآید فخر الدین خط و زبان پهلوی را خوانده و میدانسته و داستان ویس و رامین را ازیک اصل پهلوی ترجمه نموده و از اشتقاق کلمات، دم از پهلویدانی خود زده است. گرچه متن اصلی داستان ویس و رامین، پهلوی بوده وفخرالدین آن را به فارسی دری به نظم درآورده است، ولی برخی کلمات پهـلوی را هـنگام نقل به شعر خود راه داده و آورده است مثل(دژخیم) بمعنی "بدخو" (دژپسند) بمعنی "بدخواه"و دژمان بمعنی "بداندیش" و... .<ref>ر.ک: همان، ص24-25</ref> |
ویرایش