۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'قـ' به 'ق') |
جز (جایگزینی متن - 'حـ' به 'ح') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
فخرالدین اسعد گرگانی در اوایل قرن پنجم هجری در عهد سلطان طغرل بیگ سلجوقی (432-455) در گرگان چشم به جهان گشود. ظاهرا در شعر فخری تخلص میکرد و درفرهنگها و هرجا اشارهای به شعر او داشتند از او با عنوان فخری گرگانی نام بردهاند.<ref>ر.ک: نیکزاد، مرتضی، سیری در دیوان فخرالدین اسعد گرگانی - بازیگران و قهرمانان اصلی داستان ویس و رامین به روایت ابیات، ص23</ref> | فخرالدین اسعد گرگانی در اوایل قرن پنجم هجری در عهد سلطان طغرل بیگ سلجوقی (432-455) در گرگان چشم به جهان گشود. ظاهرا در شعر فخری تخلص میکرد و درفرهنگها و هرجا اشارهای به شعر او داشتند از او با عنوان فخری گرگانی نام بردهاند.<ref>ر.ک: نیکزاد، مرتضی، سیری در دیوان فخرالدین اسعد گرگانی - بازیگران و قهرمانان اصلی داستان ویس و رامین به روایت ابیات، ص23</ref> | ||
«فخرالدین گرگانی» نام گرگان را 49 بار در منظومه عاشقانه ویس و رامین آورده است او این سرزمین شرق «ناحیه استان گلستان فعلی» را در همان قرن پنجم به خاطر طبعیت زیبا و گلها و ریاحین ونسیم خنک و باطراوتش گلستان نامید و توصیف کرد.<ref>ر.ک: همان</ref> دلیل این اشاره متقن آن است که وقایع داستان ویس و رامین در همین ناحیه منحصرا در ایران شمالی جریان مییابد. میدان وقوع | «فخرالدین گرگانی» نام گرگان را 49 بار در منظومه عاشقانه ویس و رامین آورده است او این سرزمین شرق «ناحیه استان گلستان فعلی» را در همان قرن پنجم به خاطر طبعیت زیبا و گلها و ریاحین ونسیم خنک و باطراوتش گلستان نامید و توصیف کرد.<ref>ر.ک: همان</ref> دلیل این اشاره متقن آن است که وقایع داستان ویس و رامین در همین ناحیه منحصرا در ایران شمالی جریان مییابد. میدان وقوع حوادث از خراسان شرقی تا ماد که البته بیشتر صحنهها مربوط به مرو است و نخجیرگاه پادشاه ازشمال باختری مرو در ناحیه خزر «گرگان» است و گاه درلشکرکشیها به ساری و آمل در سرزمین طبرستان اشاره دارد.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
فخر الدین از اکثر علوم زمان خود بهرهمند بود و اطلاع کافی داشت. سرودههایش همه روان و شیرین و شیوا و پر نغز و مغز و بامعنی است و میتوان با خواندن منظومه ویس و رامین مطالب متنوع و گوناگون(پند و حکمت و مثل...)از آن استنتاج و استخراج نمود. فخرالدین اگر حکمران و پادشاهی را ستوده از واقعیت بوده و صـفات نیکویشان را به عنوان شکر و سپاس برشمرده است.<ref>ر.ک: همان، ص24</ref> | فخر الدین از اکثر علوم زمان خود بهرهمند بود و اطلاع کافی داشت. سرودههایش همه روان و شیرین و شیوا و پر نغز و مغز و بامعنی است و میتوان با خواندن منظومه ویس و رامین مطالب متنوع و گوناگون(پند و حکمت و مثل...)از آن استنتاج و استخراج نمود. فخرالدین اگر حکمران و پادشاهی را ستوده از واقعیت بوده و صـفات نیکویشان را به عنوان شکر و سپاس برشمرده است.<ref>ر.ک: همان، ص24</ref> |
ویرایش