پرش به محتوا

آبی، منصور بن حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۱ اکتبر ۲۰۱۶
جز
جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب'
جز (جایگزینی متن - 'ابن اثير' به 'ابن اثير')
جز (جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب')
خط ۴۴: خط ۴۴:
وى يك وزير شيعه مذهب بوده است، امّا در دوران وزارت خود فعاليت مهم سياسى كه باعث شهرت وى شود، انجام نداده است. مورّخان و زيست‌نگاران معاصر آوى و ديگران، وجهه مهم و برجسته زندگى او را در وزارت او ندانسته‌اند، بلكه از وى به عنوان يك دانشمند و اديب ياد كرده‌اند. مورّخان بزرگى چون [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] وقايع سياسى دوران حكومت آل بويه را نگاشته‌اند، بدون اين‌كه حتى اسمى از او برده باشند، همين دلالت مى‌كند كه در اين سال‌ها فعاليت‌هاى سياسى و اجتماعى مهم و برجسته‌اى كه ابوسعد منشأ آن باشد، انجام نگرفته و اگر هم انجام گرفته، كم و بى‌اهميّت بوده است.
وى يك وزير شيعه مذهب بوده است، امّا در دوران وزارت خود فعاليت مهم سياسى كه باعث شهرت وى شود، انجام نداده است. مورّخان و زيست‌نگاران معاصر آوى و ديگران، وجهه مهم و برجسته زندگى او را در وزارت او ندانسته‌اند، بلكه از وى به عنوان يك دانشمند و اديب ياد كرده‌اند. مورّخان بزرگى چون [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] وقايع سياسى دوران حكومت آل بويه را نگاشته‌اند، بدون اين‌كه حتى اسمى از او برده باشند، همين دلالت مى‌كند كه در اين سال‌ها فعاليت‌هاى سياسى و اجتماعى مهم و برجسته‌اى كه ابوسعد منشأ آن باشد، انجام نگرفته و اگر هم انجام گرفته، كم و بى‌اهميّت بوده است.


سلطان غزنوى با خلع وى از وزارت، او را به سمت استيفاى بعضى از اموال حكومتى گماشت. وى مدتى هم در اين مقام مشغول بوده و ظاهرا تا هنگام مرگ نيز بر اين منصب باقى مانده است. درباره تاريخ مرگ او ميان مورّخان و محقّقان، اختلاف وجود دارد و محققانى چون خيرالدّين زركلى، عمررضا كحّاله و بروكلمان تاريخ مرگ او را 421 ق نگاشته‌اند. حاجى خليفه در كتاب كشف الظنون تاريخ مرگ آوى را 422 ق گفته است. برخى از محققان هم سال مرگ او را 432 ق دانسته‌اند. مثلا شيخ آقا بزرگ طهرانى در «الذريعة» همين تاريخ را براى مرگ او ذكر كرده است. مدركى كه اينان بر آن استناد كرده‌اند، روايتى است كه يكى از شاگردان آوى، موسوم به عبدالرحمان مفيد نيشابورى در سال 432ق از ابوسعد نقل كرده است. اين روايت را مرحوم محدّث نورى در فايده سوم از خاتمه مستدرك آورده است.
سلطان غزنوى با خلع وى از وزارت، او را به سمت استيفاى بعضى از اموال حكومتى گماشت. وى مدتى هم در اين مقام مشغول بوده و ظاهرا تا هنگام مرگ نيز بر اين منصب باقى مانده است. درباره تاريخ مرگ او ميان مورّخان و محقّقان، اختلاف وجود دارد و محققانى چون خيرالدّين زركلى، عمررضا كحّاله و بروكلمان تاريخ مرگ او را 421 ق نگاشته‌اند. حاجى خليفه در کتاب كشف الظنون تاريخ مرگ آوى را 422 ق گفته است. برخى از محققان هم سال مرگ او را 432 ق دانسته‌اند. مثلا شيخ آقا بزرگ طهرانى در «الذريعة» همين تاريخ را براى مرگ او ذكر كرده است. مدركى كه اينان بر آن استناد كرده‌اند، روايتى است كه يكى از شاگردان آوى، موسوم به عبدالرحمان مفيد نيشابورى در سال 432ق از ابوسعد نقل كرده است. اين روايت را مرحوم محدّث نورى در فايده سوم از خاتمه مستدرك آورده است.


از روايت محدث نورى چنين برمى‌آيد كه ابوسعد در سال 432ق زنده بوده امّا اين‌كه در چه تاريخى وفات يافته، دقيقا دانسته نيست.
از روايت محدث نورى چنين برمى‌آيد كه ابوسعد در سال 432ق زنده بوده امّا اين‌كه در چه تاريخى وفات يافته، دقيقا دانسته نيست.


منابع دست يكم درباره استادان او چيزى ننوشته‌اند. امّا آوى در نوشته‌هاى خود از افرادى نام برده است. مثلا وى از جاحظ (160-255 ق) فراوان نقل كرده و او را به لقب مشهورش، ابوعثمان ياد كرده است. آوى همچنين گفته‌هاى عباس بن عبد المطلب را از احمد بن طيفور ابى‌طاهر مروزى (240-280 ق)در كتاب المنثور و المنظوم نقل كرده است. در نثر الدرّ آوى، عبارت «حدثنى الصّاحب» فراوان به چشم مى‌آيد كه مقصود همان صاحب بن عبّاد (326-385ق) است.
منابع دست يكم درباره استادان او چيزى ننوشته‌اند. امّا آوى در نوشته‌هاى خود از افرادى نام برده است. مثلا وى از جاحظ (160-255 ق) فراوان نقل كرده و او را به لقب مشهورش، ابوعثمان ياد كرده است. آوى همچنين گفته‌هاى عباس بن عبد المطلب را از احمد بن طيفور ابى‌طاهر مروزى (240-280 ق)در کتاب المنثور و المنظوم نقل كرده است. در نثر الدرّ آوى، عبارت «حدثنى الصّاحب» فراوان به چشم مى‌آيد كه مقصود همان صاحب بن عبّاد (326-385ق) است.


ابوالعباس مبرّد و سيّد ابوجعفر علوى، صاحب كتاب «مواسم الادب»، نيز كسانى هستند كه آوى از آن‌ها نقل كرده است. شيخ آقا بزرگ تهرانى نيز روايت ابوسعد آوى از [[شيخ صدوق]] را نقل كرده است.
ابوالعباس مبرّد و سيّد ابوجعفر علوى، صاحب کتاب «مواسم الادب»، نيز كسانى هستند كه آوى از آن‌ها نقل كرده است. شيخ آقا بزرگ تهرانى نيز روايت ابوسعد آوى از [[شيخ صدوق]] را نقل كرده است.


== آثار ==
== آثار ==




تنها كتاب باقى مانده از او «[[نثر الدر في المحاضرات|نثر الدّرّ]] است كه در آغاز «نزهة الادب» نام داشته كه گويا بسيار مفصل‌تر از نثر الدر بوده و نثر الدر خلاصه آن كتاب است كه توسط خود آبى تهيه گرديده است.
تنها کتاب باقى مانده از او «[[نثر الدر في المحاضرات|نثر الدّرّ]] است كه در آغاز «نزهة الادب» نام داشته كه گويا بسيار مفصل‌تر از نثر الدر بوده و نثر الدر خلاصه آن کتاب است كه توسط خود آبى تهيه گرديده است.


دو كتاب ديگر با عناوين «تاريخ رى» و «الانس و العُرس» نيز به وى منسوب است. از اولى فقط ياقوت در معجم الادباء صفحاتى را نقل كرده و دومى نيز معلوم نيست ازآن وى باشد.
دو کتاب ديگر با عناوين «تاريخ رى» و «الانس و العُرس» نيز به وى منسوب است. از اولى فقط ياقوت در معجم الادباء صفحاتى را نقل كرده و دومى نيز معلوم نيست ازآن وى باشد.


آوى شعر هم مى‌سروده؛ هر چند ديوان شعر جداگانه‌اى از وى در دست نيست و تنها چندين بيت از او در منابع مختلف پراكنده است كه بيشتر در لطيفه‌سرايى است. شعر وى بيشتر به هزل و مطايبت گرايش دارد.
آوى شعر هم مى‌سروده؛ هر چند ديوان شعر جداگانه‌اى از وى در دست نيست و تنها چندين بيت از او در منابع مختلف پراكنده است كه بيشتر در لطيفه‌سرايى است. شعر وى بيشتر به هزل و مطايبت گرايش دارد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش