۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شيخ صدوق' به 'شيخ صدوق') |
جز (جایگزینی متن - 'ابن اثير' به 'ابن اثير') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
او وزير ابوطالب مجدالدوله رستم بن فخرالدوله ديلمى(387-420 ق) سلطان رى بوده است و از سوى او«وزير كبير، ذى المعالى و زين الكفاة» لقب يافته است. تاريخ دقيق انتخاب وى به وزارت مشخص نيست، امّا تاريخ بركنارى او از وزارت به سال 420ق است. در اين سال، محمود بن سبكتكين غزنوى بر رى حكومت يافته و ابوسعد را بركنار كرده است. | او وزير ابوطالب مجدالدوله رستم بن فخرالدوله ديلمى(387-420 ق) سلطان رى بوده است و از سوى او«وزير كبير، ذى المعالى و زين الكفاة» لقب يافته است. تاريخ دقيق انتخاب وى به وزارت مشخص نيست، امّا تاريخ بركنارى او از وزارت به سال 420ق است. در اين سال، محمود بن سبكتكين غزنوى بر رى حكومت يافته و ابوسعد را بركنار كرده است. | ||
وى يك وزير شيعه مذهب بوده است، امّا در دوران وزارت خود فعاليت مهم سياسى كه باعث شهرت وى شود، انجام نداده است. مورّخان و زيستنگاران معاصر آوى و ديگران، وجهه مهم و برجسته زندگى او را در وزارت او ندانستهاند، بلكه از وى به عنوان يك دانشمند و اديب ياد كردهاند. مورّخان بزرگى چون ابن اثير وقايع سياسى دوران حكومت آل بويه را نگاشتهاند، بدون اينكه حتى اسمى از او برده باشند، همين دلالت مىكند كه در اين سالها فعاليتهاى سياسى و اجتماعى مهم و برجستهاى كه ابوسعد منشأ آن باشد، انجام نگرفته و اگر هم انجام گرفته، كم و بىاهميّت بوده است. | وى يك وزير شيعه مذهب بوده است، امّا در دوران وزارت خود فعاليت مهم سياسى كه باعث شهرت وى شود، انجام نداده است. مورّخان و زيستنگاران معاصر آوى و ديگران، وجهه مهم و برجسته زندگى او را در وزارت او ندانستهاند، بلكه از وى به عنوان يك دانشمند و اديب ياد كردهاند. مورّخان بزرگى چون [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] وقايع سياسى دوران حكومت آل بويه را نگاشتهاند، بدون اينكه حتى اسمى از او برده باشند، همين دلالت مىكند كه در اين سالها فعاليتهاى سياسى و اجتماعى مهم و برجستهاى كه ابوسعد منشأ آن باشد، انجام نگرفته و اگر هم انجام گرفته، كم و بىاهميّت بوده است. | ||
سلطان غزنوى با خلع وى از وزارت، او را به سمت استيفاى بعضى از اموال حكومتى گماشت. وى مدتى هم در اين مقام مشغول بوده و ظاهرا تا هنگام مرگ نيز بر اين منصب باقى مانده است. درباره تاريخ مرگ او ميان مورّخان و محقّقان، اختلاف وجود دارد و محققانى چون خيرالدّين زركلى، عمررضا كحّاله و بروكلمان تاريخ مرگ او را 421 ق نگاشتهاند. حاجى خليفه در كتاب كشف الظنون تاريخ مرگ آوى را 422 ق گفته است. برخى از محققان هم سال مرگ او را 432 ق دانستهاند. مثلا شيخ آقا بزرگ طهرانى در «الذريعة» همين تاريخ را براى مرگ او ذكر كرده است. مدركى كه اينان بر آن استناد كردهاند، روايتى است كه يكى از شاگردان آوى، موسوم به عبدالرحمان مفيد نيشابورى در سال 432ق از ابوسعد نقل كرده است. اين روايت را مرحوم محدّث نورى در فايده سوم از خاتمه مستدرك آورده است. | سلطان غزنوى با خلع وى از وزارت، او را به سمت استيفاى بعضى از اموال حكومتى گماشت. وى مدتى هم در اين مقام مشغول بوده و ظاهرا تا هنگام مرگ نيز بر اين منصب باقى مانده است. درباره تاريخ مرگ او ميان مورّخان و محقّقان، اختلاف وجود دارد و محققانى چون خيرالدّين زركلى، عمررضا كحّاله و بروكلمان تاريخ مرگ او را 421 ق نگاشتهاند. حاجى خليفه در كتاب كشف الظنون تاريخ مرگ آوى را 422 ق گفته است. برخى از محققان هم سال مرگ او را 432 ق دانستهاند. مثلا شيخ آقا بزرگ طهرانى در «الذريعة» همين تاريخ را براى مرگ او ذكر كرده است. مدركى كه اينان بر آن استناد كردهاند، روايتى است كه يكى از شاگردان آوى، موسوم به عبدالرحمان مفيد نيشابورى در سال 432ق از ابوسعد نقل كرده است. اين روايت را مرحوم محدّث نورى در فايده سوم از خاتمه مستدرك آورده است. |
ویرایش