۱٬۴۸۲
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR38848J1.jpg | عنوان =ديوان اسعد گرگانی | عنوانهای دیگ...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
}} | }} | ||
'''ديوان اسعد | '''ديوان اسعد گرگانی،''' عنوان مجموعه اشعار فخرالدین اسعد گرگانی شاعر و داستانسرای ایرانی نیمه نخست سده پنجم هجری است. این اثر همان مثنوی «ویس و رامین»، بهعلاوه ابیات پراکنده اوست که در یک جلد به زبان فارسی چاپ شده است. | ||
فخرالدین اسعد گرگانی در اوایل قرن پنجم هجری در عهد سلطان طغرل بیگ سلجوقی(432-455) | فخرالدین اسعد گرگانی در اوایل قرن پنجم هجری در عهد سلطان طغرل بیگ سلجوقی (432-455) در گرگان چشم به جهان گشود. ظاهرا در شعر فخری تـخلص مـیکرد و درفرهنگها و هرجا اشارهای به شعر او داشتند از او با عنوان فخری گرگانی نام بردهاند.<ref>ر.ک: نیکزاد، مرتضی، سیری در دیوان فخرالدین اسعد گرگانی - بازیگران و قهرمانان اصلی داستان ویس و رامین به روایت ابیات، ص23</ref> | ||
«فخرالدین گرگانی» نام گرگان را 49 بار در منظومه عـاشقانه ویـس و رامین آورده است او این سرزمین شرق «ناحیه استان گلستان فعلی» را در همان قرن پنجم به خاطر طبعیت زیبا و گـلها و ریـاحین ونـسیم خنک و باطراوتش گلستان نامید و توصیف کرد.<ref>ر.ک: همان</ref> دلیل ایـن اشـاره متقن آن است که وقایع داستان ویس و رامین در همین ناحیه منحصرا در ایران شمالی جریان مییابد. میدان وقوع حـوادث از خـراسان شـرقی تا ماد که البته بیشتر صحنهها مربوط به مرو است و نخجیرگاه پادشاه ازشـمال بـاختری مـرو در ناحیه خزر «گرگان» است و گاه درلشکرکشیها به ساری و آمل در سرزمین طبرستان اشاره دارد.<ref>ر.ک: همان</ref> | |||
فخر الدین از اکـثر عـلوم زمـان خود بهرهمند بود و اطلاع کافی داشت. سرودههایش همه روان و شیرین و شیوا و پر نغز و مغز و بامعنی است و میتوان بـا خـواندن منظومه ویس و رامین مطالب متنوع و گوناگون(پند و حکمت و مثل...)از آن استنتاج و استخراج نمود. فخرالدین اگـر حکمران و پادشاهی را ستوده از واقـعیت بـوده و صـفات نیکویشان را به عـنوان شـکر و سپاس برشمرده است.<ref>ر.ک: همان، ص24</ref> | فخر الدین از اکـثر عـلوم زمـان خود بهرهمند بود و اطلاع کافی داشت. سرودههایش همه روان و شیرین و شیوا و پر نغز و مغز و بامعنی است و میتوان بـا خـواندن منظومه ویس و رامین مطالب متنوع و گوناگون(پند و حکمت و مثل...)از آن استنتاج و استخراج نمود. فخرالدین اگـر حکمران و پادشاهی را ستوده از واقـعیت بـوده و صـفات نیکویشان را به عـنوان شـکر و سپاس برشمرده است.<ref>ر.ک: همان، ص24</ref> |