۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ': ==' به '==') |
جز (جایگزینی متن - 'ابن خلدون' به 'ابن خلدون') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
«بدائع السلك فى طبائع الملك» تاليف ابوعبد الله ابن ازرق (متوفى896ق) با موضوع علم سياست و به زبان عربى نوشته شده است. در واقع اين كتاب خلاصهاى است از مقدمه تاريخ ابن خلدون به علاوه اضافات مفيدى است؛ مانند ادب الدنيا و الدين كه مجموعهاى است از آيات و روايات كه به دنبال هم نقل گرديده و جابهجا ضرب المثلها و مأثورات تاريخى نيز بر آن افزوده شده است. | «بدائع السلك فى طبائع الملك» تاليف ابوعبد الله ابن ازرق (متوفى896ق) با موضوع علم سياست و به زبان عربى نوشته شده است. در واقع اين كتاب خلاصهاى است از مقدمه تاريخ [[ابن خلدون]] به علاوه اضافات مفيدى است؛ مانند ادب الدنيا و الدين كه مجموعهاى است از آيات و روايات كه به دنبال هم نقل گرديده و جابهجا ضرب المثلها و مأثورات تاريخى نيز بر آن افزوده شده است. | ||
مقرى درباره كتاب مىگويد: «كتابى است مفيد در موضوع خودش كه خلاصه كلام ابن خلدون در مقدمه تاريخش به همراه زوائد كثيرى بر آن مىباشد.» | مقرى درباره كتاب مىگويد: «كتابى است مفيد در موضوع خودش كه خلاصه كلام [[ابن خلدون]] در مقدمه تاريخش به همراه زوائد كثيرى بر آن مىباشد.» | ||
== ساختار== | == ساختار== | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
نزديك به نيمى از كتاب -دو مقدمه، كتاب اول و تقريباً تمامى كتاب چهارم- از مقدمه ابن خلدون نقل شده است. در باب اول از كتاب دوم نقل قولهاى مقدمه چندان زياد نيست و در باب دوم همان كتاب و كتاب سوم و خاتمه يعنى بخشهايى از كتاب كه به مسائل اخلاقى مربوط مىشود، تقريباً هيچ نقل قولى از ابن خلدون نمىتوان يافت. محتواى اين بخشها از قرآن و حديث و نيز كتابهايى مانند العهود اليونانيه، افلاطونيات و سياست منسوب به ارسطو فراهم آمده است. | نزديك به نيمى از كتاب -دو مقدمه، كتاب اول و تقريباً تمامى كتاب چهارم- از مقدمه [[ابن خلدون]] نقل شده است. در باب اول از كتاب دوم نقل قولهاى مقدمه چندان زياد نيست و در باب دوم همان كتاب و كتاب سوم و خاتمه يعنى بخشهايى از كتاب كه به مسائل اخلاقى مربوط مىشود، تقريباً هيچ نقل قولى از [[ابن خلدون]] نمىتوان يافت. محتواى اين بخشها از قرآن و حديث و نيز كتابهايى مانند العهود اليونانيه، افلاطونيات و سياست منسوب به ارسطو فراهم آمده است. | ||
آنچه در كتاب بدائع السلك بدون تأثير پذيرفتن از مقدمه ابن خلدون آمده، مباحث مربوط به «اخلاق اسلامى» است كه بر اساس منابع شرعى، فلسفى و شبه فلسفى تأليف شده است. | آنچه در كتاب بدائع السلك بدون تأثير پذيرفتن از مقدمه [[ابن خلدون]] آمده، مباحث مربوط به «اخلاق اسلامى» است كه بر اساس منابع شرعى، فلسفى و شبه فلسفى تأليف شده است. | ||
در مقدمه تحقيقى ابتداى كتاب شرح حالى از مولف و شيوه تحقيق كتاب بيان شده است. | در مقدمه تحقيقى ابتداى كتاب شرح حالى از مولف و شيوه تحقيق كتاب بيان شده است. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
ابن ازرق در نخستين كتاب به تعريف «حقيقت سلطنت، خلافت و ديگر صور رياسات و شرط وجود آنها» مىپردازد و آن را در دو باب ارائه مىدهد: در باب نخست سه ديدگاه وجود دارد كه عبارتند: از تعريف سلطنت به طور كلى، خلافت و ساير رياسات كه رياست دينى بنى اسرائيل و مسيحيان از آن جمله است. | ابن ازرق در نخستين كتاب به تعريف «حقيقت سلطنت، خلافت و ديگر صور رياسات و شرط وجود آنها» مىپردازد و آن را در دو باب ارائه مىدهد: در باب نخست سه ديدگاه وجود دارد كه عبارتند: از تعريف سلطنت به طور كلى، خلافت و ساير رياسات كه رياست دينى بنى اسرائيل و مسيحيان از آن جمله است. | ||
وى به دنبال اين مطلب، از گروههاى انسانى صحبت مىكند كه در تحول سياسى خود به مرحله سلطنت نرسيدهاند. تأثير ابن خلدون و مقدمه او در اين باب و بهويژه در فقرات مربوط به كتب مقدس يهوديان و نصارا آشكارتر از جاهاى ديگر به چشم مىخورد. | وى به دنبال اين مطلب، از گروههاى انسانى صحبت مىكند كه در تحول سياسى خود به مرحله سلطنت نرسيدهاند. تأثير [[ابن خلدون]] و مقدمه او در اين باب و بهويژه در فقرات مربوط به كتب مقدس يهوديان و نصارا آشكارتر از جاهاى ديگر به چشم مىخورد. | ||
باب دوم از كتاب اول به سه بخش تقسيم مىشود: نخستين بخش به اين مسأله مربوط مىشود كه منشأ وجود و شرط سلطنت را بايد در نياز جامعه به يك قوه قاهره (وازع) پيدا كرد. بخش دوم در بيست مسأله به بحث عصبيت پرداخته و مجموعه نظريات پراكنده ابن خلدون كه در مقدمه درباره «ديالكتيك پيچيده قدرت در جوامع عربى- اسلامى» آمده است، بهطور منظم باز مىكند و بخش سوم به تحليل جنگ به عنوان مهمترين تظاهر طبيعى تعارض بيان عصبيتها مىپردازد. | باب دوم از كتاب اول به سه بخش تقسيم مىشود: نخستين بخش به اين مسأله مربوط مىشود كه منشأ وجود و شرط سلطنت را بايد در نياز جامعه به يك قوه قاهره (وازع) پيدا كرد. بخش دوم در بيست مسأله به بحث عصبيت پرداخته و مجموعه نظريات پراكنده [[ابن خلدون]] كه در مقدمه درباره «ديالكتيك پيچيده قدرت در جوامع عربى- اسلامى» آمده است، بهطور منظم باز مىكند و بخش سوم به تحليل جنگ به عنوان مهمترين تظاهر طبيعى تعارض بيان عصبيتها مىپردازد. | ||
كتاب دوم: | كتاب دوم: | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
در دو باب، سلطنت و شالودههاى اصلى (ضرورى) و فرعى بناى آن را مورد بررسى قرار مىدهد. نخستين باب به «افعال» يا نهادهايى مربوط مىشود كه به سلطنت، صورت وجودى مىبخشد. ابنازرق در اين فصل، بيست ركن قدرت را برمىشمارد كه عبارتند از: 1. انتخاب وزير؛ 2. تقويت شريعت؛ 3. تشكيل ارتش؛ 4. تنظيم ماليه؛ 5. عمران يا اقتصاد؛ 6. اجراى عدالت؛ 7. ترتيب مناصب دينى؛ 8. ترتيب مناصب سياسى (سلطانيه)؛ 9. احترام به احكام سياسى؛ 10. تشكيل شورايى از خبرگان و فرزانگان؛ 11. استماع نصيحت شرعى شيوخ؛ 12. نظم و نسق دادن به امور ادارى بر مبناى تدبير؛ 13. انتصاب استانداران (ولاة) و مأموران مالى (عمال)؛ 14. انتخاب اطرافيان سلطان؛ 15. ترتيب تشريفات مجالس؛ 16. تشريفات نزول اجلال؛ 17. رسيدگى به خواص و نزديكان؛ 18. احترامات نسبت به علماى دين، اعيان و سران قوم؛ 19. اعطاى هدايا به خدمتگزاران سابق؛ 20. خيرات و مبرات در جهت جاودانگى ياد شهريار. | در دو باب، سلطنت و شالودههاى اصلى (ضرورى) و فرعى بناى آن را مورد بررسى قرار مىدهد. نخستين باب به «افعال» يا نهادهايى مربوط مىشود كه به سلطنت، صورت وجودى مىبخشد. ابنازرق در اين فصل، بيست ركن قدرت را برمىشمارد كه عبارتند از: 1. انتخاب وزير؛ 2. تقويت شريعت؛ 3. تشكيل ارتش؛ 4. تنظيم ماليه؛ 5. عمران يا اقتصاد؛ 6. اجراى عدالت؛ 7. ترتيب مناصب دينى؛ 8. ترتيب مناصب سياسى (سلطانيه)؛ 9. احترام به احكام سياسى؛ 10. تشكيل شورايى از خبرگان و فرزانگان؛ 11. استماع نصيحت شرعى شيوخ؛ 12. نظم و نسق دادن به امور ادارى بر مبناى تدبير؛ 13. انتصاب استانداران (ولاة) و مأموران مالى (عمال)؛ 14. انتخاب اطرافيان سلطان؛ 15. ترتيب تشريفات مجالس؛ 16. تشريفات نزول اجلال؛ 17. رسيدگى به خواص و نزديكان؛ 18. احترامات نسبت به علماى دين، اعيان و سران قوم؛ 19. اعطاى هدايا به خدمتگزاران سابق؛ 20. خيرات و مبرات در جهت جاودانگى ياد شهريار. | ||
در بخشهاى بعدى كتاب، ذكرى از ابن خلدون به ميان نيامده و تنها به بيان مسائل مربوط به احكام شرعى و اخلاقى بسنده شده است. | در بخشهاى بعدى كتاب، ذكرى از [[ابن خلدون]] به ميان نيامده و تنها به بيان مسائل مربوط به احكام شرعى و اخلاقى بسنده شده است. | ||
باب دوم از كتاب دوم با مقدمهاى در تعريف فضيلت و فضايل اصلى آغاز مىشود. آنگاه ابنازرق در 20 بخش (قاعده) به تحليل فضايلى مانند عقل، علم، شجاعت، عفّت، سخا، حلم مىپردازد كه بايد شهريار به آنها آراسته باشد. مجموعه مباحث اين باب نشان مىدهد كه تحليل ابنازرق داراى صبغهاى دينى است. | باب دوم از كتاب دوم با مقدمهاى در تعريف فضيلت و فضايل اصلى آغاز مىشود. آنگاه ابنازرق در 20 بخش (قاعده) به تحليل فضايلى مانند عقل، علم، شجاعت، عفّت، سخا، حلم مىپردازد كه بايد شهريار به آنها آراسته باشد. مجموعه مباحث اين باب نشان مىدهد كه تحليل ابنازرق داراى صبغهاى دينى است. | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
كتاب چهارم: | كتاب چهارم: | ||
از آفات سلطنت (مُلك) سخن مىگويد و بيشترين بخش آن از مقدمه ابن خلدون فراهم آمده است. همچنين در خاتمه كتاب، مباحثى در سياست اجتماعى و اخلاق اقتصادى (سياسة الناس و عيشه) مطرح مىكند كه به طور عمده از كتاب احياء علوم الدين غزالى گرفته شده است. | از آفات سلطنت (مُلك) سخن مىگويد و بيشترين بخش آن از مقدمه [[ابن خلدون]] فراهم آمده است. همچنين در خاتمه كتاب، مباحثى در سياست اجتماعى و اخلاق اقتصادى (سياسة الناس و عيشه) مطرح مىكند كه به طور عمده از كتاب احياء علوم الدين غزالى گرفته شده است. | ||
== وضعيت كتاب== | == وضعيت كتاب== |
ویرایش