پرش به محتوا

دیوان فصیحی هروی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸: خط ۲۸:
}}
}}
   
   
'''دیوان فصیحی هروی''' مجموعه اشعار [[فصیحی هروی]] است که به اهتمام [[ابراهیم قیصری]] گردآوری شده است.
'''دیوان فصیحی هروی،''' مجموعه اشعار [[فصیحی هروی]] است که به اهتمام [[ابراهیم قیصری]] گردآوری شده است.


اغلب اشعار مدحی فصیحی، اعم از قصیده و ترکیب‌بند و قطعه و ترجیع‌بند، در مدح [[حسین خان شاملو]]، حاکم هرات است. فقط یکی قصیده در مدح پادشاه صفوی- [[شاه صفی]]- دارد و این نشان می‌دهد که او به هر علت، از دربار صفوی و محیط‌ها و مناسبات اجتماعی گسترده‌تر، دور بوده است. بجز خان، مابقی ممدوحان وی، اشخاص گمنام یا نه چندان معروفند که هیچ یک منشا کار یا اثر مهمی نبوده‌اند. شمار اینها زیاد نیست و شاعر اغلبشان را طی قطعه‌های کوتاه و دوستانه، ستوده است، چنانکه نمی‌توان نام آنها را «مدح» به معنای سنتی و رسمی آن، به حساب آورد<ref>مقدمه، صفحه هفده</ref>.
اغلب اشعار مدحی فصیحی، اعم از قصیده و ترکیب‌بند و قطعه و ترجیع‌بند، در مدح [[حسین خان شاملو]]، حاکم هرات است. فقط یک قصیده در مدح پادشاه صفوی - [[شاه صفی]] - دارد و این نشان می‌دهد که او به هر علت، از دربار صفوی و محیط‌ها و مناسبات اجتماعی گسترده‌تر، دور بوده است. به‌جز خان، مابقی ممدوحان وی، اشخاص گمنام یا نه‌چندان معروفند که هیچ‌یک منشأ کار یا اثر مهمی نبوده‌اند. شمار اینها زیاد نیست و شاعر اغلبشان را طی قطعه‌های کوتاه و دوستانه، ستوده است؛ چنان‌که نمی‌توان نام آنها را «مدح» به معنای سنتی و رسمی آن، به حساب آورد<ref>مقدمه، صفحه هفده</ref>.


در دیوان فصیحی، دو سه هجویه کوتاه هم دیده می‌شود که موضوع آنها اشخاص حامل ذکری هستند به نام‌های نادم شاعر و سلیمان غور. چند ماده تاریخ هم در وفات و ولادت و امثال آن سروده که احتمالا نمایده نام دوستان اوست و در میانشان هیچ آدم مهمی دیده نمی‌شود. این همه نشان می‌دهد که مناسبات و روابط اجتماعی شاعر تا چه حد محدود بوده است. لیکن در حیطه همین فضا و روابط محدود هم شاعر آسوده نبوده و شکوه‌ها و اقرار خود داشته که در کمین بوده‌اند تا شاید نقطعه ضعفی از او به دست آورند؛ چنانکه طی قصیده‌ای با عنوان «بث الشکوی و منقبت حضرت رضا(ع)» می‌گوید:
در دیوان فصیحی، دو سه هجویه کوتاه هم دیده می‌شود که موضوع آنها اشخاص حامل ذکری هستند به نام‌های نادم شاعر و سلیمان غور. چند ماده تاریخ هم در وفات و ولادت و امثال آن سروده که احتمالا نماینده نام دوستان اوست و در میانشان هیچ آدم مهمی دیده نمی‌شود. این همه نشان می‌دهد که مناسبات و روابط اجتماعی شاعر تا چه حد محدود بوده است. لیکن در حیطه همین فضا و روابط محدود هم شاعر آسوده نبوده و شکوه‌ها و اقرار خود داشته که در کمین بوده‌اند تا شاید نقطعه ضعفی از او به دست آورند؛ چنانکه طی قصیده‌ای با عنوان «بث الشکوی و منقبت حضرت رضا(ع)» می‌گوید:


شکوه‌ها دارم فلک قدار هم از اقران خویش
شکوه‌ها دارم فلک قدار هم از اقران خویش
۶۱٬۱۸۹

ویرایش