۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'العبر' به 'العبر') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
درباره روش و محتواى اثر حاضر چند نكته گفتنى است: | درباره روش و محتواى اثر حاضر چند نكته گفتنى است: | ||
#نويسنده در مقدمهاش كه تاريخ و مكان نگارشش را مشخص نكرده، تأكيد كرده است: «... چون علم تاريخ بهترين علم است و برترين گفته و مردان اين علم فراوانند و... ولى در بين اينان كسى را نديدم كه بهطور مستقل در زبان عربى به نصف جهان انسانى بپردازد و بانوان فاضل را بشناساند باآنكه در بين زنان، نويسندگان و بزرگانى پيدا شدهاند كه با دانشمندان سترگ و شاعران والا، برابرى مىكنند و... پس غيرتم به جوش آمد و تصميم به تأليف كتابى گرفتم كه فضيلتهاى آنان را آشكار سازد و زندگىنامههاى پراكنده آنان را جمع كند... از تواريخ عمومى و نشريات علمى استفاده كردم و آن را بر طبق حروف الفبا منظمش كردم و آن را «الدر المنثور في طبقات ربات الخدور» ناميدم. همچنين در اختصار كوشيدم و سلسله سندها را حذف كردم و... در 4 ربيعالأوّل سال 1309ق، مطابق 7 اكتبر سال 1891م، شروع به نگارشش كردم و آن را از عدهاى از كتابهاى تاريخى و ادبى گرد آوردم و... <ref>ر.ك: همان، ص9-12</ref>. | |||
#آمنه فرزند وهب بن عبدمناف بن زهره، مادر پيامبر(ص): قرمانى گفته است: خداى متعال چنان جمال و كمالى به او داده بود كه به سبب آن، در بين قوم خودش بهعنوان حكيمه خوانده مىشد و فصاحت، حكمت و بلاغتى والا داشت كه بر او هيچكسى از زنان عرب سبقت نگرفته بود. شش سال بعد از ولادت پيامبر(ص) درگذشت و در ابواء دفن شد... آمنه بعد از آنكه اين كلام را گفت: «كل حيّ ميت و كل جديد بال و كل كبير يفنى و أنا ميتة و ذكري باق»؛ يعنى: «هر زندهاى مىميرد و هر نوى كهنه مىشود و هر بزرگى فانى مىشود و من ميرا هستم و يادم باقى»، جان به جانآفرين تسليم كرد <ref>ر.ك: متن كتاب، ص28</ref>. | |||
#نويسنده، شرح حال زليخا و داستان او و حضرت يوسف(ع) را بهصورت مفصل آورده است <ref>ر.ك: همان، ص363-370</ref>. | |||
#مارى آنتوانت، دختر دوق توسكا، از ماريا تريزيا، در سال 1755م، زاده شد و در 16 سالگى در سال 1774م، با ولىعهد فرانسه ازدواج كرد و اين زمان، سرآغاز سختىهاى فرانسه بود؛ پس مردم فرانسه از اين زن بدشان آمد و او را متهم به دسيسههاى گوناگون كردند كه نتوانستند حتى يكى از آن را نيز ثابت كنند. اشتباه بزرگ او عبارت بود از اينكه فخرفروشى و مهمانى و سوردادن را دوست مىداشت و بيچارگى و مصيبتهاى مردم را درك نمىكرد. گويند: او ديد كه نيازمندان از درد گرسنگى به خود مىپيچند پس گفت: من بهخاطر فقر اينان غمگين مىشوم! حالا كه نان ندارند كه بخورند، كيك بخورند... <ref>ر.ك: همان، ص749-750</ref>. گفتنى است كه در متن مذكور، تاريخ ازدواج با مقدار عمر «مارى آنتوانت» ناسازگار است و بايد يكى اشتباه باشد: يا تاريخ و يا مقدار عمر و شايد تاريخ تولد. تاريخ صحيح (مطابق با شانزده سالگى شخص متولد در 1755م) مساوى است با 1771م. | |||
#هاجر همسر ابراهيم خليل(ع)، كنيزى مصرى بود و شكل و شمايل زيبايى داشت كه او را فرعون پادشاه مصر به ساره همسر ابراهيم(ع) هديه كرد در زمانى كه ساره در نزد فرعون بود و بعد ساره او را به ابراهيم(ع) هديه كرد و به او گفت من او را زنى نيكو و نورانى مىبينم؛ او را بگير شايد خداى تعالى از او به تو فرزندى عنايت كند. پس ابراهيم(ع) با او ازدواج كرد و خداى متعال از او به آن حضرت، اسماعيل(ع) را روزى داد و حضرت ابراهيم آن دو را به مكه برد... و هاجر قبل از سيد و سرورش ساره از دنيا رفت و... <ref>ر.ك: همان، ص817-818</ref>. | |||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش