پرش به محتوا

المناظر الإلهیة: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۴: خط ۴۴:
در مقدمه، ابتدا به شرح‌حال [[جیلانی، عبدالکریم بن ابراهیم|جیلی]] پرداخته شده<ref>مقدمه، ص5</ref> و سپس، به موضوع و برخی از ویژگی‌های کتاب، اشاره شده است<ref>همان، ص</ref>.
در مقدمه، ابتدا به شرح‌حال [[جیلانی، عبدالکریم بن ابراهیم|جیلی]] پرداخته شده<ref>مقدمه، ص5</ref> و سپس، به موضوع و برخی از ویژگی‌های کتاب، اشاره شده است<ref>همان، ص</ref>.


[[جیلانی، عبدالکریم بن ابراهیم|جیلی]] در این کتاب‌، صد و یک منظر را که عبد در‌ سلوک‌ به‌سوی‌ پروردگار با آن مواجه می‌شود را ذکر‌ کرده است‌. ازجمله این مناظر: «منظر وجود» و «منظر شهود» است و باید دانست که در استفاده‌ از‌ واژه «مناظر» به‌جای «منازل‌» در این کتاب، عنایت‌ خاصی شده‌ است: در‌ منازل، همانند «منازل السائرین»، سیر سالکان موردتوجه‌ بوده‌ است، اما در این کتاب، نمایش‌ها یا محضرهای الهی مدنظر است؛ یعنی‌ به‌ مواضعی که خداوند سالک را برای‌ نظاره به آنجا رهنمون می‌کند‌. به‌هرحال، واژه «منظر» بیانگر اهتمام به جنبه‌ شناختی‌ سلوک و «منزل» بیانگر جنبه عملی است. ازاین‌جهت مضمون «المناظر الالهیة» با «مواقف» نفری و مخاطبات آن، شباهت بیشتری دارد<ref>ر.ک: اشرفی امام، علی، ص99</ref>.
[[جیلانی، عبدالکریم بن ابراهیم|جیلی]] در این کتاب‌، صد و یک منظر را که عبد در‌ سلوک‌ به‌سوی‌ پروردگار با آن مواجه می‌شود را ذکر‌ کرده است‌. ازجمله این مناظر: «منظر وجود» و «منظر شهود» است و باید دانست که در استفاده‌ از‌ واژه «مناظر» به‌جای «منازل‌» در این کتاب، عنایت‌ خاصی شده‌ است: در‌ منازل، همانند «[[منازل السائرین]]»، سیر سالکان موردتوجه‌ بوده‌ است، اما در این کتاب، نمایش‌ها یا محضرهای الهی مدنظر است؛ یعنی‌ به‌ مواضعی که خداوند سالک را برای‌ نظاره به آنجا رهنمون می‌کند‌. به‌هرحال، واژه «منظر» بیانگر اهتمام به جنبه‌ شناختی‌ سلوک و «منزل» بیانگر جنبه عملی است. ازاین‌جهت مضمون «المناظر الالهیة» با «مواقف» نفری و مخاطبات آن، شباهت بیشتری دارد<ref>ر.ک: اشرفی امام، علی، ص99</ref>.


در تعریف خود [[جیلانی، عبدالکریم بن ابراهیم|جیلی]]، «مناظر الهی» محضرهایی است که در آنها علوم لدنی به‌اجمال وجود دارد. تفصیل این علوم به شکل موهبتی الهی نظیر وحی الهی یا اتصاف به صفت علم پروردگار نصیب عبد می‌شود. در این صورت، سالک آنچه را که شایسته آداب حال و گفتار در هر محضر (منظر) است، ادا می‌کند، اما اگر علم متأخر از منظر باشد، در این صورت باید با ارشاد شیخ صاحب مکاشفه، ادب خاص هر وقت و منظر را فراگیرد، تا ادب لازم در هر محضر از او فوت نشود، «زیرا یک تجلی در دو زمان رخ نمی‌دهد، بلکه هر وقت و زمان، تجلی خاص خود را دارد»<ref>همان</ref>.
در تعریف خود [[جیلانی، عبدالکریم بن ابراهیم|جیلی]]، «مناظر الهی» محضرهایی است که در آنها علوم لدنی به‌اجمال وجود دارد. تفصیل این علوم به شکل موهبتی الهی نظیر وحی الهی یا اتصاف به صفت علم پروردگار نصیب عبد می‌شود. در این صورت، سالک آنچه را که شایسته آداب حال و گفتار در هر محضر (منظر) است، ادا می‌کند، اما اگر علم متأخر از منظر باشد، در این صورت باید با ارشاد شیخ صاحب مکاشفه، ادب خاص هر وقت و منظر را فراگیرد، تا ادب لازم در هر محضر از او فوت نشود، «زیرا یک تجلی در دو زمان رخ نمی‌دهد، بلکه هر وقت و زمان، تجلی خاص خود را دارد»<ref>همان</ref>.
خط ۶۰: خط ۶۰:
اما ایمان منظری است که چون خدای تعالی در این منظر بر عبد تجلی کند، با این تجلی، او را از سایر علوم و اسرار آگاه می‌گرداند و به دیگر مقامات والا می‌رساند و در دمی، تمام منازل را طی می‌کند. این منظر به‌منزله هیولای دیگر مظاهر است و نسبت به سایر مناظر هیمنه و احاطه دارد: هرکس که در این منظر بر او تجلی شود و کمال ایمان برای او حاصل گردد، نه سری از او پوشیده می‌شود و نه اثری از او باقی می‌ماند. او همان «انسان کامل» است که به اواخر و اوائل احاطه دارد. [[جیلانی، عبدالکریم بن ابراهیم|جیلی]] برای تأکید بر خواص ایمان، از کلام پیامبر(ص) شاهد می‌آورد که فرمود: «اتقوا فراسة المؤمن». «فراست» نوعی ادراک باطنی است که منحصراً به ایمان مربوط می‌شود. ازاین‌جهت، در ادامه فرمود: «فأنه ینظر بنور الله»، زیرا ایمان «نورالله» است. با همه فضایلی که [[جیلانی، عبدالکریم بن ابراهیم|جیلی]] برای منظر ایمان برشمرده، از ذکر نقصانی که در این منظر متصور است، غفلت ورزیده است و گوید: «آفة هذا المنظر: هو أن الإیمان متعلق بالغائب، و الغائب محجوب عمن غاب عنه»<ref>همان، ص126- 127، متن کتاب، ص50</ref>.
اما ایمان منظری است که چون خدای تعالی در این منظر بر عبد تجلی کند، با این تجلی، او را از سایر علوم و اسرار آگاه می‌گرداند و به دیگر مقامات والا می‌رساند و در دمی، تمام منازل را طی می‌کند. این منظر به‌منزله هیولای دیگر مظاهر است و نسبت به سایر مناظر هیمنه و احاطه دارد: هرکس که در این منظر بر او تجلی شود و کمال ایمان برای او حاصل گردد، نه سری از او پوشیده می‌شود و نه اثری از او باقی می‌ماند. او همان «انسان کامل» است که به اواخر و اوائل احاطه دارد. [[جیلانی، عبدالکریم بن ابراهیم|جیلی]] برای تأکید بر خواص ایمان، از کلام پیامبر(ص) شاهد می‌آورد که فرمود: «اتقوا فراسة المؤمن». «فراست» نوعی ادراک باطنی است که منحصراً به ایمان مربوط می‌شود. ازاین‌جهت، در ادامه فرمود: «فأنه ینظر بنور الله»، زیرا ایمان «نورالله» است. با همه فضایلی که [[جیلانی، عبدالکریم بن ابراهیم|جیلی]] برای منظر ایمان برشمرده، از ذکر نقصانی که در این منظر متصور است، غفلت ورزیده است و گوید: «آفة هذا المنظر: هو أن الإیمان متعلق بالغائب، و الغائب محجوب عمن غاب عنه»<ref>همان، ص126- 127، متن کتاب، ص50</ref>.


[[جیلانی، عبدالکریم بن ابراهیم|جیلی]] واپسین منظر از مناظر الهی (صد و یکمین منظر) را تحت عنوان «العجز عن درک الأدراک: ادراک» آورده است. در این منظر، از جنید درباره نهایت پرسیده می‌شود و او در پاسخ «رجوع به ابدیت» را مطرح می‌کند. [[جیلانی، عبدالکریم بن ابراهیم|جیلی]] در تفسیر این عبارت، بدایت را عدم دانسته که عبد از عدم خلق شده است و عجز هم به عدم ملحق می‌شود. پس عبد چون به عجز و عدم بازگردد، به‌طرف نهایت سیر کرده است، اما این عدم پس از تحصیل کمالات الهی است که از طریق تجلی نصیب عبد می‌گردد و در طی آن، از مقام احدیت شامه‌ای به او عطا می‌شود که با آن، از کمالات دیگری که بدان متصف نشده است، آگاه می‌شود، زیرا ادراک نامتناهی ناممکن است<ref>همان، ص129، متن کتاب، ص84</ref>.
[[جیلانی، عبدالکریم بن ابراهیم|جیلی]] واپسین منظر از مناظر الهی (صد و یکمین منظر) را تحت عنوان «العجز عن درک الأدراک: ادراک» آورده است. در این منظر، از [[جنید بغدادی، جنید بن محمد|جنید]] درباره نهایت پرسیده می‌شود و او در پاسخ «رجوع به ابدیت» را مطرح می‌کند. [[جیلانی، عبدالکریم بن ابراهیم|جیلی]] در تفسیر این عبارت، بدایت را عدم دانسته که عبد از عدم خلق شده است و عجز هم به عدم ملحق می‌شود. پس عبد چون به عجز و عدم بازگردد، به‌طرف نهایت سیر کرده است، اما این عدم پس از تحصیل کمالات الهی است که از طریق تجلی نصیب عبد می‌گردد و در طی آن، از مقام احدیت شامه‌ای به او عطا می‌شود که با آن، از کمالات دیگری که بدان متصف نشده است، آگاه می‌شود، زیرا ادراک نامتناهی ناممکن است<ref>همان، ص129، متن کتاب، ص84</ref>.


در انتهای کتاب، «شرح مشکلات الفتوحات المکیة» نوشته [[جیلانی، عبدالکریم بن ابراهیم|عبدالکریم جیلی]]، در ده باب، آورده شده است.
در انتهای کتاب، «شرح مشکلات الفتوحات المکیة» نوشته [[جیلانی، عبدالکریم بن ابراهیم|عبدالکریم جیلی]]، در ده باب، آورده شده است.


[[جیلانی، عبدالکریم بن ابراهیم|جیلی]] می‌نویسد: چون ابن عربی در باب 559 «فتوحات مکیه» تمام مطالب فتوحات را به‌طور خلاصه و رمزی آورده، بر پیچیدگی آن افزوده است لذا درک آن برای دیگران با مشکلاتی همراه است، بدین‌جهت به شرح این باب پرداختم که شرح تمام مطالب فتوحات خواهد بود.<ref>متن کتاب، ص88 </ref>.
[[جیلانی، عبدالکریم بن ابراهیم|جیلی]] می‌نویسد: چون [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] در باب 559 «فتوحات مکیه» تمام مطالب فتوحات را به‌طور خلاصه و رمزی آورده، بر پیچیدگی آن افزوده است لذا درک آن برای دیگران با مشکلاتی همراه است، بدین‌جهت به شرح این باب پرداختم که شرح تمام مطالب فتوحات خواهد بود.<ref>متن کتاب، ص88 </ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش