پرش به محتوا

تاريخ التمدن الإسلامي: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'بـ' به 'ب'
جز (جایگزینی متن - 'هـ' به 'ه')
جز (جایگزینی متن - 'بـ' به 'ب')
خط ۳۵: خط ۳۵:
}}
}}


'''تاريخ التمدن الإسلامي''' نوشته [[زیدان، جرجی|جرجی زیدان]]، اثری است پنج جلدی به زبان عربی با موضوع تاریخ اسلام. این کتاب، نخستین تاریخ شرقی در موضوع تمدن اسلامی است که نخست بـه‌صورت مقاله‌های مسلسل‌ در‌ مجله‌ الهلال‌ و سـپس‌ بـه‌‌صورت کتابی مستقل در پنج مجلد به چاپ رسـیده است.  
'''تاريخ التمدن الإسلامي''' نوشته [[زیدان، جرجی|جرجی زیدان]]، اثری است پنج جلدی به زبان عربی با موضوع تاریخ اسلام. این کتاب، نخستین تاریخ شرقی در موضوع تمدن اسلامی است که نخست به‌صورت مقاله‌های مسلسل‌ در‌ مجله‌ الهلال‌ و سـپس‌ به‌‌صورت کتابی مستقل در پنج مجلد به چاپ رسـیده است.  


[[زیدان، جرجی|زیدان]] نه یک مورخ روایتی، نه یک وقایع‌نگار و نه یک سالنامه‌نگار‌ است‌، بلکه او را باید فیلسوف و جامعه‌شناس تاریخ خواند که یکی از دوره‌های مهم تاریخی جهان، یعنی دوره تمدن اسلامی را با شیوه‌ای علمی به نگارش در آورده است.
[[زیدان، جرجی|زیدان]] نه یک مورخ روایتی، نه یک وقایع‌نگار و نه یک سالنامه‌نگار‌ است‌، بلکه او را باید فیلسوف و جامعه‌شناس تاریخ خواند که یکی از دوره‌های مهم تاریخی جهان، یعنی دوره تمدن اسلامی را با شیوه‌ای علمی به نگارش در آورده است.
خط ۴۳: خط ۴۳:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
تاریخ تمدن اسلامی نوشته [[زیدان، جرجی|جرجی زیدان]] نخستین تاریخ شرقی در موضوع تمدن اسلامی است. پیش از‌ نگارش‌ این کتاب، در حالی که مورخان اروپایی با برخورداری از پشتوانه‌های نوین علمی، بـا اصـول و اسلوب‌های تازه به جنبه‌های تمدنی تاریخ و از جمله تاریخ‌ اسلام‌ توجهی ویژه نشان می‌دادند، مورخان مسلمان هم چنان به شیوه‌های سنتی نگارش تاریخ پای‌بند بـودند. ولی بـا وجود همه تلاش اروپاییان و آثار چندی که در زمینه تاریخ اسلام‌ پدید‌ آورده‌اند، به دلیل ناآشنایی با عمق فرهنگ اسلامی نوشته‌هایشان از غنای علمی تهی است و گاه غرض‌ورزی‌های سیاسی قضاوت‌هایشان را از صـحت عاری ساخته است.  
تاریخ تمدن اسلامی نوشته [[زیدان، جرجی|جرجی زیدان]] نخستین تاریخ شرقی در موضوع تمدن اسلامی است. پیش از‌ نگارش‌ این کتاب، در حالی که مورخان اروپایی با برخورداری از پشتوانه‌های نوین علمی، با اصـول و اسلوب‌های تازه به جنبه‌های تمدنی تاریخ و از جمله تاریخ‌ اسلام‌ توجهی ویژه نشان می‌دادند، مورخان مسلمان هم چنان به شیوه‌های سنتی نگارش تاریخ پای‌بند بودند. ولی با وجود همه تلاش اروپاییان و آثار چندی که در زمینه تاریخ اسلام‌ پدید‌ آورده‌اند، به دلیل ناآشنایی با عمق فرهنگ اسلامی نوشته‌هایشان از غنای علمی تهی است و گاه غرض‌ورزی‌های سیاسی قضاوت‌هایشان را از صـحت عاری ساخته است.  


در چنین فضایی که‌ تاریخ‌ اسلام‌ کاری تازه را طلب می‌کرد‌، کار‌ [[زیدان، جرجی|زیدان‌]] ابتکاری بود که انجام آن در وهله نخست با انکار مورخان مغرب زمین روبه‌رو شد، ولی با دانش گـسترده و پشتکار فراوان‌ [[زیدان، جرجی|زیدان‌]]، این‌ مهم عملی گـردید و او چـنان اثری پدید آورد‌ که‌ به چندین زبان اروپایی و شرقی (علاوه بر عربی که زبان اصلی کتاب است) ترجمه گردید.<ref>ر.ک: بینش، عبدالحسین، ص40-41</ref>
در چنین فضایی که‌ تاریخ‌ اسلام‌ کاری تازه را طلب می‌کرد‌، کار‌ [[زیدان، جرجی|زیدان‌]] ابتکاری بود که انجام آن در وهله نخست با انکار مورخان مغرب زمین روبه‌رو شد، ولی با دانش گـسترده و پشتکار فراوان‌ [[زیدان، جرجی|زیدان‌]]، این‌ مهم عملی گـردید و او چـنان اثری پدید آورد‌ که‌ به چندین زبان اروپایی و شرقی (علاوه بر عربی که زبان اصلی کتاب است) ترجمه گردید.<ref>ر.ک: بینش، عبدالحسین، ص40-41</ref>


این کتاب یکی از برجسته‌ترین آثار [[زیدان، جرجی|زیدان]] است که نخست بـه صورت مقاله‌های مسلسل‌ در‌ مجله‌ الهلال‌ و سـپس‌ بـه‌‌صورت کتابی مستقل در پنج مجلد به چاپ رسـید. او بـرای پرهیز از حجیم شدن کتاب، از ذکر منابع و مآخذ در جلد اول خودداری ورزید، اما شبلی‌ نعمانی هندی در نامه‌ای به [[زیدان، جرجی|زیدان]] این کار را نقص شمرد و زیـدان نیز از جـلد دوّم بـه بـعد منابع کار خویش را ذکر کرد. چاپ‌های جدید این کتاب با حواشی‌ دکتر‌ [[مونس، حسین|حسین مؤنس]]، استاد تاریخ ادبیات دانشگاه قـاهره همراه است.<ref>ر.ک: همان»، ص42</ref>
این کتاب یکی از برجسته‌ترین آثار [[زیدان، جرجی|زیدان]] است که نخست به صورت مقاله‌های مسلسل‌ در‌ مجله‌ الهلال‌ و سـپس‌ به‌‌صورت کتابی مستقل در پنج مجلد به چاپ رسـید. او برای پرهیز از حجیم شدن کتاب، از ذکر منابع و مآخذ در جلد اول خودداری ورزید، اما شبلی‌ نعمانی هندی در نامه‌ای به [[زیدان، جرجی|زیدان]] این کار را نقص شمرد و زیـدان نیز از جـلد دوّم به بعد منابع کار خویش را ذکر کرد. چاپ‌های جدید این کتاب با حواشی‌ دکتر‌ [[مونس، حسین|حسین مؤنس]]، استاد تاریخ ادبیات دانشگاه قـاهره همراه است.<ref>ر.ک: همان»، ص42</ref>


[[زیدان، جرجی|زیدان]] در ارزیابی تاریخ اسلامی می‌نویسد: بدون شک تاریخ اسلام از مهم‌ترین تاریخ‌های فراگیری است، زیرا در بردارنده تاریخ دنیای متمدن در قرون‌ وسطی‌ است یا به تعبیر‌ بهتر‌ حلقه اتصال تاریخ قدیم و تاریخ جدید است؛ که تمدن قدیم با آن پایان یافت و تمدن جدید از آن سر برآورد.
[[زیدان، جرجی|زیدان]] در ارزیابی تاریخ اسلامی می‌نویسد: بدون شک تاریخ اسلام از مهم‌ترین تاریخ‌های فراگیری است، زیرا در بردارنده تاریخ دنیای متمدن در قرون‌ وسطی‌ است یا به تعبیر‌ بهتر‌ حلقه اتصال تاریخ قدیم و تاریخ جدید است؛ که تمدن قدیم با آن پایان یافت و تمدن جدید از آن سر برآورد.


به‌راستی اگر بخواهیم شیوه «تاریخ‌نگاری اسلامی» را نیز به داوری‌ بگذاریم‌ باید بـگوییم که تاریخ تمدن اسلامی زیدان، تاریخ‌نگاری کهن را به تاریخ‌نگاری جدید متصل کرد، و او با شیوه علمی خود چنان اثری آفرید که در میان آثار پیش و پس از‌ خود‌ یگانه و ممتاز‌ است. به گفته حسین مؤنس، او حلقه وصل میان نهضت علمی عرب و نهضت استشراق در اروپا و امریکا‌ بود. او با اندیشه پویا و منطق واقع‌گرا، و نگرش نوین خود توانست‌ در‌ روایات‌ کهن اسلامی روحی دوبـاره بدمد و آن را در قالبی علمی ارائه دهد. زیـدان سـنّت تاریخ‌نگاری اسلامی ‌‌را‌ متحوّل ساخت و تاریخی را که پیش از آن تنها ویژگی سیاسی و نظامی داشت‌، برمبنای‌ تمدن‌ و فرهنگ به نگارش در آورد، چرا که معتقد بود: تاریخ یـک ملت، تاریخ جنگها و پیروزیها‌ و شکستهای آن ملّت نیست، بلکه تاریخ واقعی هر ملتی، تاریخ تمدن و فرهنگ آن‌ می‌باشد.
به‌راستی اگر بخواهیم شیوه «تاریخ‌نگاری اسلامی» را نیز به داوری‌ بگذاریم‌ باید بگوییم که تاریخ تمدن اسلامی زیدان، تاریخ‌نگاری کهن را به تاریخ‌نگاری جدید متصل کرد، و او با شیوه علمی خود چنان اثری آفرید که در میان آثار پیش و پس از‌ خود‌ یگانه و ممتاز‌ است. به گفته حسین مؤنس، او حلقه وصل میان نهضت علمی عرب و نهضت استشراق در اروپا و امریکا‌ بود. او با اندیشه پویا و منطق واقع‌گرا، و نگرش نوین خود توانست‌ در‌ روایات‌ کهن اسلامی روحی دوباره بدمد و آن را در قالبی علمی ارائه دهد. زیـدان سـنّت تاریخ‌نگاری اسلامی ‌‌را‌ متحوّل ساخت و تاریخی را که پیش از آن تنها ویژگی سیاسی و نظامی داشت‌، برمبنای‌ تمدن‌ و فرهنگ به نگارش در آورد، چرا که معتقد بود: تاریخ یـک ملت، تاریخ جنگها و پیروزیها‌ و شکستهای آن ملّت نیست، بلکه تاریخ واقعی هر ملتی، تاریخ تمدن و فرهنگ آن‌ می‌باشد.


پیش از [[زیدان، جرجی|زیدان‌]]، تاریخ‌نگار‌ اسلامی در اشکال «تاریخ خبر»، «صورت وقایع نگاشتی» و اشکال فرعی، یعنی «تاریخ‌نگاری دودمانی»، «تقسیم برحسب طبقات» و «تنظیم تبارشناختی» خلاصه می‌شد و آثار تاریخی در قالب «تواریخ عالم»، «تواریخ محلی یا ناحیه‌ای» و «تواریخ‌ معاصر و خاطرات» ارائه می‌گردید، اما [[زیدان، جرجی|زیدان]] نه یک مورخ روایتی، نه یک وقایع‌نگار و نه یک سالنامه‌نگار‌ است‌، بلکه او را باید فیلسوف و جامعه‌شناس تاریخ خواند که یکی از دوره‌های مهم تاریخی جهان، یعنی دوره تمدن اسلامی را با شیوه‌ای علمی به نگارش در آورده است. وی همچون‌ ابـن‌ خـلدون، فیلسوف بزرگ تاریخ اسلامی، در پی یافتن علل حوادث است، نه نقل وقایع. او می‌نویسد: مورخان در نگارش تاریخ اسلام تنها ‌ ‌بـه نقل وقایع مهم می‌پردازند، اما به‌ اسباب‌ ارتباط دهنده آن‌ها با یکدیگر کم‌تر اشاره می‌کنند و به‌گونه‌ای نیست که علت‌یابی و دقت در آن‌ها موجب آسودگی خرد آدمی گردد و یا ذهن خـواننده به حقیقت حال آن امّت‌ پی‌ ببرد‌. با وجود این ما آنان‌ را‌ در‌ این کار معذور می‌پنداریم؛ چرا که اوضـاع زمانه، آن‌ها را از پرداختن به علل حوادث باز می‌داشته است؛ زیرا رویدادها به‌‌گونه‌ای‌ هستند‌ که مورخ باید یکی از دو سوی آن‌ها‌ را‌ پیروز بداند، و آنان از همین مطلب پرهیز داشته‌اند. شاید عذرهای دیگری نیز در کار بوده است، اما امروزه دیگر‌ چنین‌ موانعی‌ وجود ندارد.  
پیش از [[زیدان، جرجی|زیدان‌]]، تاریخ‌نگار‌ اسلامی در اشکال «تاریخ خبر»، «صورت وقایع نگاشتی» و اشکال فرعی، یعنی «تاریخ‌نگاری دودمانی»، «تقسیم برحسب طبقات» و «تنظیم تبارشناختی» خلاصه می‌شد و آثار تاریخی در قالب «تواریخ عالم»، «تواریخ محلی یا ناحیه‌ای» و «تواریخ‌ معاصر و خاطرات» ارائه می‌گردید، اما [[زیدان، جرجی|زیدان]] نه یک مورخ روایتی، نه یک وقایع‌نگار و نه یک سالنامه‌نگار‌ است‌، بلکه او را باید فیلسوف و جامعه‌شناس تاریخ خواند که یکی از دوره‌های مهم تاریخی جهان، یعنی دوره تمدن اسلامی را با شیوه‌ای علمی به نگارش در آورده است. وی همچون‌ ابن‌ خـلدون، فیلسوف بزرگ تاریخ اسلامی، در پی یافتن علل حوادث است، نه نقل وقایع. او می‌نویسد: مورخان در نگارش تاریخ اسلام تنها ‌ ‌به نقل وقایع مهم می‌پردازند، اما به‌ اسباب‌ ارتباط دهنده آن‌ها با یکدیگر کم‌تر اشاره می‌کنند و به‌گونه‌ای نیست که علت‌یابی و دقت در آن‌ها موجب آسودگی خرد آدمی گردد و یا ذهن خـواننده به حقیقت حال آن امّت‌ پی‌ ببرد‌. با وجود این ما آنان‌ را‌ در‌ این کار معذور می‌پنداریم؛ چرا که اوضـاع زمانه، آن‌ها را از پرداختن به علل حوادث باز می‌داشته است؛ زیرا رویدادها به‌‌گونه‌ای‌ هستند‌ که مورخ باید یکی از دو سوی آن‌ها‌ را‌ پیروز بداند، و آنان از همین مطلب پرهیز داشته‌اند. شاید عذرهای دیگری نیز در کار بوده است، اما امروزه دیگر‌ چنین‌ موانعی‌ وجود ندارد.  


[[زیدان، جرجی|زیدان]]، سنّتی را در تاریخ‌نگاری بنیاد نهاد که‌ پیش از وی در میان مورخان سابقه نداشت؛ و انجام این کار هر چند با دشواری روبه‌رو بود، اما‌ او‌ تا‌ رسیدن به هدف، آن را دنبال کرد. او خود می‌نویسد: ما‌ با‌ پشتکار هر چه تمام، درصدد برآمدیم تا عوامل سازنده تمدن اسلامی را بکاویم و اسرار آن را‌ تا‌ جای‌ ممکن آشکار سازیم، و این‌کار را به شیوه‌ای که تاکنون تاریخ‌نگاران عرب بدان‌ دست‌ نیازیده‌ بودند، به انجام رساندیم. ما کوشیده‌ایم تا رویدادها را به اسباب و علل آن‌ها ارجاع‌ دهیم‌ و روابط‌ میان آن‌ها را بیان کنیم و آن‌ها را با احکام عقلی و نوامیس عمران تطبیق دهیم‌.
[[زیدان، جرجی|زیدان]]، سنّتی را در تاریخ‌نگاری بنیاد نهاد که‌ پیش از وی در میان مورخان سابقه نداشت؛ و انجام این کار هر چند با دشواری روبه‌رو بود، اما‌ او‌ تا‌ رسیدن به هدف، آن را دنبال کرد. او خود می‌نویسد: ما‌ با‌ پشتکار هر چه تمام، درصدد برآمدیم تا عوامل سازنده تمدن اسلامی را بکاویم و اسرار آن را‌ تا‌ جای‌ ممکن آشکار سازیم، و این‌کار را به شیوه‌ای که تاکنون تاریخ‌نگاران عرب بدان‌ دست‌ نیازیده‌ بودند، به انجام رساندیم. ما کوشیده‌ایم تا رویدادها را به اسباب و علل آن‌ها ارجاع‌ دهیم‌ و روابط‌ میان آن‌ها را بیان کنیم و آن‌ها را با احکام عقلی و نوامیس عمران تطبیق دهیم‌.


به‌ این ترتیب، [[زیدان، جرجی|زیدان]] با نگاه فلسفی و علمی خویش، تاریخ‌نگاری را، هم در صورت‌ متحوّل‌ ساخت‌ و هم در محتوا. او به جای همه اَشکال تاریخ‌نگاری، شیوه نگارش تمدنی را برگزید و با دخالت دادن عنصر عقل و علم، بـسیاری‌ از‌ خرافه‌ها‌ و گزافه‌ها را از صحنه تاریخ اسلام زدود. او به جای تاریخ «رویدادنگار» به نگارش «تاریخ‌ مفهومی‌» پرداخت و به جای «تاریخ رسمی»، «تاریخ علمی» نگاشت، و گـویی که این شیوه‌ بیش‌ از‌ هر چیز به روشن شدن مسائل مربوط به شئون مدنی و احوال اداری و مذهبی جامعه اسلامی‌ کمک‌ کرده‌ است.
به‌ این ترتیب، [[زیدان، جرجی|زیدان]] با نگاه فلسفی و علمی خویش، تاریخ‌نگاری را، هم در صورت‌ متحوّل‌ ساخت‌ و هم در محتوا. او به جای همه اَشکال تاریخ‌نگاری، شیوه نگارش تمدنی را برگزید و با دخالت دادن عنصر عقل و علم، بسیاری‌ از‌ خرافه‌ها‌ و گزافه‌ها را از صحنه تاریخ اسلام زدود. او به جای تاریخ «رویدادنگار» به نگارش «تاریخ‌ مفهومی‌» پرداخت و به جای «تاریخ رسمی»، «تاریخ علمی» نگاشت، و گـویی که این شیوه‌ بیش‌ از‌ هر چیز به روشن شدن مسائل مربوط به شئون مدنی و احوال اداری و مذهبی جامعه اسلامی‌ کمک‌ کرده‌ است.


نخستین مورّخ اسلامی که نقل نسنجیده حوادث را ناپسند دانست و اعتقاد‌ داشت‌ که رویدادهای تاریخی را باید با موازین نوامیس طبیعت و عمران بشری ارزیابی کرد، ابن خلدون بود‌. اما‌ شیوه تاریخ‌نگاری خود ابن خلدون با دیگر مورّخان تفاوتی ندارد و از سـاختار‌ «سـال‌نگار‌» بـرخوردار است. [[زیدان، جرجی|زیدان]] ایده [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] را‌ گرفت‌ و آن‌ را در شیوه‌ای جدید برای نگارش تاریخ‌ به‌ کار بست. او می‌نویسد: ... برای این منظور کتاب‌های تاریخی و ادبی را که با‌ اسلوبی‌ ساده و نقل زنجیروار وقـایع نگاشته‌اند‌ مطالعه‌ می‌کنیم و پس‌ از‌ تدبّر‌ در آن‌چه خوانده‌ایم، فلسفه این تمدن‌ شگفت‌ را همانند نی شکر از نی استخراج می‌کنیم، چرا که مورّخان اسلام‌، با‌ وجود همه تلاشی که در تحقیق‌ حوادث و تنقیح اسـناد و مدارک‌ آن‌ها‌ کرده‌اند، به ارتباط میان آن‌ها‌ توجه‌ کم‌تری نشان داده‌اند و به کشف علل حوادث نپرداخته‌اند و تنها به نقل حوادث برجسته‌، به‌ویژه‌ آن‌چه به سیاست دولت و چگونگی‌ انتقال‌ حکومت‌ از خـاندانی بـه‌ خـاندان‌ دیگر، یا از ملّتی‌ به‌ ملّت دیگر و یا از دسته‌ای به دسته دیگر بسنده کرده‌اند.
نخستین مورّخ اسلامی که نقل نسنجیده حوادث را ناپسند دانست و اعتقاد‌ داشت‌ که رویدادهای تاریخی را باید با موازین نوامیس طبیعت و عمران بشری ارزیابی کرد، ابن خلدون بود‌. اما‌ شیوه تاریخ‌نگاری خود ابن خلدون با دیگر مورّخان تفاوتی ندارد و از سـاختار‌ «سـال‌نگار‌» برخوردار است. [[زیدان، جرجی|زیدان]] ایده [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] را‌ گرفت‌ و آن‌ را در شیوه‌ای جدید برای نگارش تاریخ‌ به‌ کار بست. او می‌نویسد: ... برای این منظور کتاب‌های تاریخی و ادبی را که با‌ اسلوبی‌ ساده و نقل زنجیروار وقـایع نگاشته‌اند‌ مطالعه‌ می‌کنیم و پس‌ از‌ تدبّر‌ در آن‌چه خوانده‌ایم، فلسفه این تمدن‌ شگفت‌ را همانند نی شکر از نی استخراج می‌کنیم، چرا که مورّخان اسلام‌، با‌ وجود همه تلاشی که در تحقیق‌ حوادث و تنقیح اسـناد و مدارک‌ آن‌ها‌ کرده‌اند، به ارتباط میان آن‌ها‌ توجه‌ کم‌تری نشان داده‌اند و به کشف علل حوادث نپرداخته‌اند و تنها به نقل حوادث برجسته‌، به‌ویژه‌ آن‌چه به سیاست دولت و چگونگی‌ انتقال‌ حکومت‌ از خـاندانی به‌ خـاندان‌ دیگر، یا از ملّتی‌ به‌ ملّت دیگر و یا از دسته‌ای به دسته دیگر بسنده کرده‌اند.


البـته تمدنی‌بودن تاریخ‌ زیدان‌ به معنای مغفول ماندن مباحث سیاسی‌ تاریخ‌ اسلام در‌ کار‌ وی نیست، بـلکه به مفهوم‌ اصل بودن تمدن و فرع بودن سیاست است. او بخش سیاسی تاریخ اسلام را زیر عنوان‌ «سـیاست‌ دولت‌های اسلامی» به بحث گذارده و به‌ اعتقاد‌ خودش‌، این‌ بخش‌، مهم‌ترین و دشوارترین بـخش‌ کار‌ اوست، زیرا برای دست‌یابی به اسباب و علل وقایع سیاسی باید از گردنه‌هایی دشوار گذشت و به‌ویژه در‌ آنچه‌ بـه‌ انتقال خلافت از دولتی به دولت دیگر‌، رقابت‌ بر‌ سر‌ دست‌یابی‌ به‌ قدرت و نیز تأثیر اخـتلاف‌های مذهبی در این کار مربوط می‌گردد، پرده‌های ابـهام فـراوانی باید کنار زده‌ شود. اما [[زیدان، جرجی|زیدان]] مدعی است که این راه دشوار را پیـموده و علت بسیاری از آن‌ها را کشف کرده و با اسلوب بـحث فـلسفی و احکام عقلی و قیاس‌های تمثیلی به اندازه توان خـویش‌ حقیقت‌ را روشن ساخته است.<ref>ر.ک: همان»، ص43-46</ref>
البته تمدنی‌بودن تاریخ‌ زیدان‌ به معنای مغفول ماندن مباحث سیاسی‌ تاریخ‌ اسلام در‌ کار‌ وی نیست، بلکه به مفهوم‌ اصل بودن تمدن و فرع بودن سیاست است. او بخش سیاسی تاریخ اسلام را زیر عنوان‌ «سـیاست‌ دولت‌های اسلامی» به بحث گذارده و به‌ اعتقاد‌ خودش‌، این‌ بخش‌، مهم‌ترین و دشوارترین بخش‌ کار‌ اوست، زیرا برای دست‌یابی به اسباب و علل وقایع سیاسی باید از گردنه‌هایی دشوار گذشت و به‌ویژه در‌ آنچه‌ به‌ انتقال خلافت از دولتی به دولت دیگر‌، رقابت‌ بر‌ سر‌ دست‌یابی‌ به‌ قدرت و نیز تأثیر اخـتلاف‌های مذهبی در این کار مربوط می‌گردد، پرده‌های ابهام فـراوانی باید کنار زده‌ شود. اما [[زیدان، جرجی|زیدان]] مدعی است که این راه دشوار را پیـموده و علت بسیاری از آن‌ها را کشف کرده و با اسلوب بحث فـلسفی و احکام عقلی و قیاس‌های تمثیلی به اندازه توان خـویش‌ حقیقت‌ را روشن ساخته است.<ref>ر.ک: همان»، ص43-46</ref>


[[زیدان، جرجی|زیدان]] در این کتاب تاریخ اسـلام را به دو دوره بزرگ تقسیم می‌کند: دوره نخست: دوره تمدنی است که او درصدد تبیین آن است. این دوره با ظهور‌ اسلام‌ آغاز می‌شود و با زوال دولت بنی‌عباس در عراق و آشفتگی مملکت اسـلامی و تسلط مغولان بر آن پایان می‌پذیرد.
[[زیدان، جرجی|زیدان]] در این کتاب تاریخ اسـلام را به دو دوره بزرگ تقسیم می‌کند: دوره نخست: دوره تمدنی است که او درصدد تبیین آن است. این دوره با ظهور‌ اسلام‌ آغاز می‌شود و با زوال دولت بنی‌عباس در عراق و آشفتگی مملکت اسـلامی و تسلط مغولان بر آن پایان می‌پذیرد.
خط ۶۷: خط ۶۷:
دوره دوّم: دوره نهضت سـیاسی است که پس از فـروپاشی خـلافت عباسی، با‌ چیره‌ شدن عثمانی‌ها‌ و احیای خلافت اسلامی از طریق گروه‌های سُنّی و پراکنده اسلامی و نیز ظهور دولت صفوی در ایران، و گرد آمدن‌ گـروه‌های شیعی در زیر پرچم آن‌ها ایجاد گـردید.
دوره دوّم: دوره نهضت سـیاسی است که پس از فـروپاشی خـلافت عباسی، با‌ چیره‌ شدن عثمانی‌ها‌ و احیای خلافت اسلامی از طریق گروه‌های سُنّی و پراکنده اسلامی و نیز ظهور دولت صفوی در ایران، و گرد آمدن‌ گـروه‌های شیعی در زیر پرچم آن‌ها ایجاد گـردید.


وی سـپس دوره نخست‌ را‌ بـه پنج دوره زیر تقسیم می‌کند:
وی سـپس دوره نخست‌ را‌ به پنج دوره زیر تقسیم می‌کند:
#عصر عربی اوّل: از ظهور اسلام تا پایان دولت اموی به ‌‌سال‌ 132ق ؛
#عصر عربی اوّل: از ظهور اسلام تا پایان دولت اموی به ‌‌سال‌ 132ق ؛
#عصر ایرانی اوّل: از قیام دولت بنی عباس در سال 132ق تا‌ خـلافت‌ متوکل‌ (سال 233ق)؛
#عصر ایرانی اوّل: از قیام دولت بنی عباس در سال 132ق تا‌ خـلافت‌ متوکل‌ (سال 233ق)؛
خط ۸۴: خط ۸۴:
چند انتقاد بر سخن و کار [[زیدان، جرجی|زیدان]] وارد است:
چند انتقاد بر سخن و کار [[زیدان، جرجی|زیدان]] وارد است:


اولاً : چنین تقسیم‌بندی‌ای از تاریخ تمدن اسلامی، در اصل بـاید در جـلد اول‌ صورت‌ می‌گرفت و نه در جلد چهارم ؛
اولاً : چنین تقسیم‌بندی‌ای از تاریخ تمدن اسلامی، در اصل باید در جـلد اول‌ صورت‌ می‌گرفت و نه در جلد چهارم ؛


ثانیا : اگر موضوع بحث تاریخ تمدن‌اسلامی است، چرا باید عنصر سیاسی، یعنی حاکمیت، موجب محدود شدن تمدن اسلامی به خلافت عباسی گردد. در حقیقت سـخن‌ زیـدان‌ در این زمینه کلی و مبهم است و مفهوم روشنی را افاده نمی‌کند.
ثانیا : اگر موضوع بحث تاریخ تمدن‌اسلامی است، چرا باید عنصر سیاسی، یعنی حاکمیت، موجب محدود شدن تمدن اسلامی به خلافت عباسی گردد. در حقیقت سـخن‌ زیـدان‌ در این زمینه کلی و مبهم است و مفهوم روشنی را افاده نمی‌کند.


ثالثا : به‌رغم این‌که معیار تقسیم باید تمدنی باشد و نه تاریخی، ایشان از مباحث مربوط بـه تمدن اسلام‌ در‌ دوران پس از سقوط بنی‌عباس تا زمان حاضر چشم پوشیده که این به مفهوم تلقی پایان یافتگی تمدن اسلامی تا آن تاریخ است.
ثالثا : به‌رغم این‌که معیار تقسیم باید تمدنی باشد و نه تاریخی، ایشان از مباحث مربوط به تمدن اسلام‌ در‌ دوران پس از سقوط بنی‌عباس تا زمان حاضر چشم پوشیده که این به مفهوم تلقی پایان یافتگی تمدن اسلامی تا آن تاریخ است.


حسین مؤنس که حاشیه‌هایی بر کتاب [[زیدان، جرجی|زیدان‌]] نوشته‌، با‌ توجه بـه این موضوع گفته‌ اسـت‌ که‌ شاید علت نپرداختن [[زیدان، جرجی|زیدان]] به رویدادهای دوران عثمانی و پس از آن، در دسترس نبودن منابع کافی و نیز عدم آشنایی او به‌ زبان‌های‌ ترکی‌ و فارسی بوده است. اما با فرض پذیرش چنین‌ توجیهی‌، اشکال بر [[زیدان، جرجی|زیدان]]، یـعنی تقسیم بدون مبنای تاریخ تمدن اسلامی، هم‌چنان به قوت خود باقی است.<ref>ر.ک: همان</ref>
حسین مؤنس که حاشیه‌هایی بر کتاب [[زیدان، جرجی|زیدان‌]] نوشته‌، با‌ توجه به این موضوع گفته‌ اسـت‌ که‌ شاید علت نپرداختن [[زیدان، جرجی|زیدان]] به رویدادهای دوران عثمانی و پس از آن، در دسترس نبودن منابع کافی و نیز عدم آشنایی او به‌ زبان‌های‌ ترکی‌ و فارسی بوده است. اما با فرض پذیرش چنین‌ توجیهی‌، اشکال بر [[زیدان، جرجی|زیدان]]، یـعنی تقسیم بدون مبنای تاریخ تمدن اسلامی، هم‌چنان به قوت خود باقی است.<ref>ر.ک: همان</ref>


==وضعیت  کتاب==
==وضعیت  کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش