۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR57553J1.jpg | عنوان =توثيق رواة الصحاح: دراسة موضوعية...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
}} | }} | ||
'''توثيق رواة الصحاح'''، تألیف سید احمد ماجد | '''توثيق رواة الصحاح'''، تألیف [[بحراني، احمدماجد|سید احمد ماجد بحرانی]]، تحقیقی موضوعی پیرامون نقد و بررسی توثیقات راویان کتب صحاح اهل سنت است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
| خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
نویسنده در مقدمه کتاب، این دیدگاه را که علم رجال و شیوه به دست آوردن اخبار، علمی است که پس از صدر اول اسلام تأسیس گردید، تصوری اشتباه دانسته است؛ چراکه قواعد و ارکان آن را خداوند در قرآن کریم استوار نمود؛ آنجا که در آیه 6 سوره حجرات: '''إن جاءكم فاسق بنبأ فتبينوا أن تصيبوا قوما بجهالة فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین'''، امر به تشخیص خبر و اطمینان از مخبر آن نموده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص7</ref>. | نویسنده در مقدمه کتاب، این دیدگاه را که علم رجال و شیوه به دست آوردن اخبار، علمی است که پس از صدر اول اسلام تأسیس گردید، تصوری اشتباه دانسته است؛ چراکه قواعد و ارکان آن را خداوند در قرآن کریم استوار نمود؛ آنجا که در آیه 6 سوره حجرات: '''إن جاءكم فاسق بنبأ فتبينوا أن تصيبوا قوما بجهالة فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین'''، امر به تشخیص خبر و اطمینان از مخبر آن نموده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص7</ref>. | ||
امیرالمؤمنین و وصی رسول رب العالمین علی بن ابیطالب(ع) نیز این مطلب را با بسط و تحلیلی عمیق تبیین کرده و قواعد این علم را محکم نموده است. وی در خلال سخنانش اصول علم درایه و علم حدیث از احوال خبر و کیفیت نقل و نیز احوال راوی و ناقل از جهت صفات عملی و علمی را تبیین نموده است. این مباحث در ضمن پاسخ امیرالمؤمنین علی(ع) به سؤال سلیم بن قیس هلالی که در اصول کافی باب اختلاف حدیث از کتاب علم مطرح شده بهتفصیل بیان شده است. | امیرالمؤمنین و وصی رسول رب العالمین [[امام علی علیهالسلام|علی بن ابیطالب(ع)]] نیز این مطلب را با بسط و تحلیلی عمیق تبیین کرده و قواعد این علم را محکم نموده است. وی در خلال سخنانش اصول علم درایه و علم حدیث از احوال خبر و کیفیت نقل و نیز احوال راوی و ناقل از جهت صفات عملی و علمی را تبیین نموده است. این مباحث در ضمن پاسخ امیرالمؤمنین علی(ع) به سؤال سلیم بن قیس هلالی که در اصول کافی باب اختلاف حدیث از کتاب علم مطرح شده بهتفصیل بیان شده است. | ||
سؤال این است که آیا بزرگان جرح و تعدیل اهل سنت نیز در پذیرش از راویان بر طبق این قواعد و موازین عمل کردهاند و اینکه کسانی که از طریق آنها نقل روایت کردهاند از چه گروهی هستند، آیا میتوان بر آنها و روایت ذکرشده در کتبشان و آنچه به رسولالله(ص) نسبت دادهاند اعتماد کرد؟ نویسنده در این اثر سعی کرده بهدور از تعصبات مذهبی، تکبرات طائفهای، سوگیریهای غیر منطقی و احکام حدسی، عبارات ایشان را مورد مطالعه قرار دهد و در توثیقات و تضعیفاتشان تدبر کند و سپس به قضاوت پرداخته و آراء ایشان را دستهبندی کرده است که آیا بر مبنای ضوابط و قوانین دینی در دریافت خبر استوار است یا متمایل به انحطاطات جاهلی است<ref>ر.ک: همان، ص10-7</ref>. | سؤال این است که آیا بزرگان جرح و تعدیل اهل سنت نیز در پذیرش از راویان بر طبق این قواعد و موازین عمل کردهاند و اینکه کسانی که از طریق آنها نقل روایت کردهاند از چه گروهی هستند، آیا میتوان بر آنها و روایت ذکرشده در کتبشان و آنچه به رسولالله(ص) نسبت دادهاند اعتماد کرد؟ نویسنده در این اثر سعی کرده بهدور از تعصبات مذهبی، تکبرات طائفهای، سوگیریهای غیر منطقی و احکام حدسی، عبارات ایشان را مورد مطالعه قرار دهد و در توثیقات و تضعیفاتشان تدبر کند و سپس به قضاوت پرداخته و آراء ایشان را دستهبندی کرده است که آیا بر مبنای ضوابط و قوانین دینی در دریافت خبر استوار است یا متمایل به انحطاطات جاهلی است<ref>ر.ک: همان، ص10-7</ref>. | ||
| خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
این در حالی است که در فصل دوم کتاب، اسامی رواتی از خوارج ذکر شده که در منابع اهل سنت توثیق شده و بر روایت آنها اعتماد شده است؛ اسماعیل بن سمیع حنفی کوفی از جمله کسانی است که مسلم در کتاب صحیح، بخاری در تاریخ کبیر، مقدسی در احادیث مختاره و... او را توثیق کردهاند. ابن حجر و عقیلی و دیگران از ابونعیم اصفهانی نقل کردهاند که اسماعیل چهل سال همسایه مسجد بود، اما در هیچ جمعه و جماعتی دیده نشد. نویسنده با نقل عبارات آنها میپرسد: آیا دریافت دین از او و امین دانستن چنین کسی صحیح است؟<ref>ر.ک: همان، ص62-61</ref>. | این در حالی است که در فصل دوم کتاب، اسامی رواتی از خوارج ذکر شده که در منابع اهل سنت توثیق شده و بر روایت آنها اعتماد شده است؛ اسماعیل بن سمیع حنفی کوفی از جمله کسانی است که مسلم در کتاب صحیح، بخاری در تاریخ کبیر، مقدسی در احادیث مختاره و... او را توثیق کردهاند. ابن حجر و عقیلی و دیگران از ابونعیم اصفهانی نقل کردهاند که اسماعیل چهل سال همسایه مسجد بود، اما در هیچ جمعه و جماعتی دیده نشد. نویسنده با نقل عبارات آنها میپرسد: آیا دریافت دین از او و امین دانستن چنین کسی صحیح است؟<ref>ر.ک: همان، ص62-61</ref>. | ||
در فصل سوم، اسامی راویانی از نواصب که در صحاح توثیق شدهاند، مطرح شده است. نویسنده این فصل را با این سؤال آغاز میکند که آیا نویسندگان اهل سنت خود را به غفلت زدهاند که علی(ع) به نص قرآن نفس نبی و وزیر اوست. آیا از احادیثی چون «علي مع الحق والحق مع علي يدور معه حيثما دار» و «يا علي لا يحبك إلا مؤمن ولا يبغضك إلا منافق» چشمپوشی کردهاند. سپس میپرسد: توثیقشان نسبت به نواصب و تضعیف محبین اهلبیت به چه معناست و وثاقت ناصبی ظالمی که بغض اهلبیت(ع) را در سینه دارد، چگونه ممکن است<ref>ر.ک: همان، ص157</ref>. | در فصل سوم، اسامی راویانی از نواصب که در صحاح توثیق شدهاند، مطرح شده است. نویسنده این فصل را با این سؤال آغاز میکند که آیا نویسندگان اهل سنت خود را به غفلت زدهاند که [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] به نص قرآن نفس نبی و وزیر اوست. آیا از احادیثی چون «علي مع الحق والحق مع علي يدور معه حيثما دار» و «يا علي لا يحبك إلا مؤمن ولا يبغضك إلا منافق» چشمپوشی کردهاند. سپس میپرسد: توثیقشان نسبت به نواصب و تضعیف محبین اهلبیت به چه معناست و وثاقت ناصبی ظالمی که بغض اهلبیت(ع) را در سینه دارد، چگونه ممکن است<ref>ر.ک: همان، ص157</ref>. | ||
اشاره نویسنده به عبارات علمای اهل سنت است که با عباراتی چون «صدوق لكنه ناصبي بغيض ظلوم» یا «صدوق لكنه ناصبي جلد»<ref>ر.ک: همان، ص194</ref> یا «كان يبغض عليا» <ref>ر.ک: همان، ص1191</ref>، از ناصبی بودن راوی پرده برداشتهاند. | اشاره نویسنده به عبارات علمای اهل سنت است که با عباراتی چون «صدوق لكنه ناصبي بغيض ظلوم» یا «صدوق لكنه ناصبي جلد»<ref>ر.ک: همان، ص194</ref> یا «كان يبغض عليا» <ref>ر.ک: همان، ص1191</ref>، از ناصبی بودن راوی پرده برداشتهاند. | ||
عمر بن سعد بن ابیوقاص از جمله این افراد است که بخاری در «التاريخ الكبير»، احمد حنبل در مسندش، المقدسی در «الأحاديث المختارة»، الهیثمی در «مجمع الزوائد» و «موارد الظمآن» و بسیاری دیگر از علمای اهل سنت، روایات او را نقل کرده و ثقهاش میدانند. در معرفی این شخصیت همین بس که در بسیاری از منابع اهل سنت، او را از قاتلین حسین بن علی(ع) سبط رسولالله(ص) دانستهاند؛ از جمله ابن حبان در «الثقات» چنین آورده است: «عبیدالله بن زیاد، عمر بن سعد را بهسوی حسین(ع) فرستاد. پس در کربلا با ایشان ستیز شدیدی کرد تا اینکه حضرت را تشنه به قتل رساند. این واقعه در روز عاشورا، چهارشنبه سال 61ق بود. برخی نیز آن روز را شنبه دانستهاند»<ref>ر.ک: همان، ص221</ref>. | عمر بن سعد بن ابیوقاص از جمله این افراد است که بخاری در «التاريخ الكبير»، احمد حنبل در مسندش، المقدسی در «الأحاديث المختارة»، الهیثمی در «مجمع الزوائد» و «موارد الظمآن» و بسیاری دیگر از علمای اهل سنت، روایات او را نقل کرده و ثقهاش میدانند. در معرفی این شخصیت همین بس که در بسیاری از منابع اهل سنت، او را از قاتلین حسین بن علی(ع) سبط رسولالله(ص) دانستهاند؛ از جمله ابن حبان در «الثقات» چنین آورده است: «عبیدالله بن زیاد، عمر بن سعد را بهسوی حسین(ع) فرستاد. پس در کربلا با ایشان ستیز شدیدی کرد تا اینکه حضرت را تشنه به قتل رساند. این واقعه در روز عاشورا، چهارشنبه سال 61ق بود. برخی نیز آن روز را شنبه دانستهاند»<ref>ر.ک: همان، ص221</ref>. | ||
| خط ۶۲: | خط ۶۳: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
ویرایش