۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
نام وى سیّد بن امیر برهانالدّین خاوند شاه بنشاه کمالالدّین محمود بلخى، معروف به میرخواند یا امیرخواند است. او خود را در کتابش محمّد بن خواند شاه مىنامد و مىگوید لقب میرخواند را دیگران به وى دادهاند. او از مورخان بزرگ قرن نهم هجرى بود که در 837ق در بخارا زاده شد. | نام وى سیّد بن امیر برهانالدّین خاوند شاه بنشاه کمالالدّین محمود بلخى، معروف به میرخواند یا امیرخواند است. او خود را در کتابش محمّد بن خواند شاه مىنامد و مىگوید لقب میرخواند را دیگران به وى دادهاند. او از مورخان بزرگ قرن نهم هجرى بود که در 837ق در بخارا زاده شد. | ||
خاندان میرخواند از سادات حسینی و از خاندان خاوند سید اجل بخاری بود که در ماوراء النهر شهرت و احترام بسیار داشت و سلسلۀ آبا و اجداد او به زید بن علی بن حسین علیهمالسلام می کشید. پدرش سیّد برهانالدّین خاوند شاه، در بخارا تجارت مىکرد. بنابراین، وى حسب و نسب عالى داشت، اما بهرغم این برخوردارى، از تکبر و فخر بر کنار بود و از خردسالى در حدیث و دیگر معارف و علوم معقول و منقول، چیرهدست و در فن انشا بىهمتا شد. | خاندان میرخواند از سادات حسینی و از خاندان خاوند سید اجل بخاری بود که در ماوراء النهر شهرت و احترام بسیار داشت و سلسلۀ آبا و اجداد او به زید بن علی بن حسین علیهمالسلام می کشید. پدرش سیّد برهانالدّین خاوند شاه، در بخارا تجارت مىکرد. بنابراین، وى حسب و نسب عالى داشت، اما بهرغم این برخوردارى، از تکبر و فخر بر کنار بود و از خردسالى در حدیث و دیگر معارف و علوم معقول و منقول، چیرهدست و در فن انشا بىهمتا شد. <ref>صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران ص 519</ref>. | ||
== تحصیلات == | == تحصیلات == | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
حکیم میرخواند در بخش مهمى از زندگانى خود به دانشاندوزى و نوشتن کتابهاى گوناگون پرداخت و سالهاى پایانى عمرش را در خلوت در گازرگاه هرات سپرى کرد. | حکیم میرخواند در بخش مهمى از زندگانى خود به دانشاندوزى و نوشتن کتابهاى گوناگون پرداخت و سالهاى پایانى عمرش را در خلوت در گازرگاه هرات سپرى کرد. | ||
آرا و گرایشهای خاص | == آرا و گرایشهای خاص == | ||
میرخواند از مورخینی است که به تاریخ عمومی می پردازد و ازنگاهی جامع و وسیع نسبت به تاریخ برخوردارند. یکی ازهمفکران و نیز شاگردان وی در این زمینه [[خواندمیر، غیاثالدین بن همامالدین|خواندمیر]] (مؤلف تاریخ عمومی بنام [[تاريخ حبيب السير في اخبار افراد بشر|تاریخ حبیب السیر]] میباشد). | میرخواند از مورخینی است که به تاریخ عمومی می پردازد و ازنگاهی جامع و وسیع نسبت به تاریخ برخوردارند. یکی ازهمفکران و نیز شاگردان وی در این زمینه [[خواندمیر، غیاثالدین بن همامالدین|خواندمیر]] (مؤلف تاریخ عمومی بنام [[تاريخ حبيب السير في اخبار افراد بشر|تاریخ حبیب السیر]] میباشد). | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
برخی محققین گفته اند که وی در نگارش تاریخ روضه الصفا درشیوه و اسلوب به افق های جدیدی دست یافته بود . | برخی محققین گفته اند که وی در نگارش تاریخ روضه الصفا درشیوه و اسلوب به افق های جدیدی دست یافته بود . | ||
میرخواند ادیب و مورخی بزرگ بود و در کتب خود شیوه نگارش روان و پختهای را جلوهگر ساخت و درعین استفاده از تماثیل و استعارات مختلف، نثر سلیسی را به کار گرفت که بعدها مورد استفاده مورخان دیگر قرار گرفت. وی در بهرهگیری از علوم و دانشهای مختلف به پایهای رسیده بود که حتی موجبات تحسین امیرعلیشیر نوائی را فراهم آورد و امیر او را در علم تاریخ و انشاء بیهمتا خواند. تسلط میرخواند در انشاء و فنون ادبی زمان خود مورد تحسین مورخان پس از وی نیز قرار گرفته است به گونهای که خواندمیر نواده فاضل او نیز خواجه میرخواند را به بهترین کلام ستوده است: (وفور وقوف آن حضرت در فن تاریخ و صنعت انشاء بمرتبهیی بود که قلم سخن آرا از تبیین آن بعجز و قصور اعتراف دارد و کمال بلاغت آن مهر سپهر سیادت در تحریر حکایات و تقریر روایات درجهیی داشت که بیان فصحا توضیح آنرا کما ینبغی از جمله محالات میشمارد. | میرخواند ادیب و مورخی بزرگ بود و در کتب خود شیوه نگارش روان و پختهای را جلوهگر ساخت و درعین استفاده از تماثیل و استعارات مختلف، نثر سلیسی را به کار گرفت که بعدها مورد استفاده مورخان دیگر قرار گرفت. وی در بهرهگیری از علوم و دانشهای مختلف به پایهای رسیده بود که حتی موجبات تحسین امیرعلیشیر نوائی را فراهم آورد و امیر او را در علم تاریخ و انشاء بیهمتا خواند. تسلط میرخواند در انشاء و فنون ادبی زمان خود مورد تحسین مورخان پس از وی نیز قرار گرفته است به گونهای که خواندمیر نواده فاضل او نیز خواجه میرخواند را به بهترین کلام ستوده است: (وفور وقوف آن حضرت در فن تاریخ و صنعت انشاء بمرتبهیی بود که قلم سخن آرا از تبیین آن بعجز و قصور اعتراف دارد و کمال بلاغت آن مهر سپهر سیادت در تحریر حکایات و تقریر روایات درجهیی داشت که بیان فصحا توضیح آنرا کما ینبغی از جمله محالات میشمارد).<ref>[http://ssvs.blogfa.com/post/408 سایت قلمرو معرفت]</ref>. | ||
== وفات == | == وفات == | ||
او پس از وفات مرشد خویش در سال 910ق گوشه انزوا و عبادات اختیار نمود به عمر درد و سوء القنیه و ضعف بسیار مبتلا شد و به هرات بازگشت و پس از 10 ماه بستری بودن در 2 ذی القعده 903ق در سن 66 سالگی درگذشت و در کنار مزار شیخ بها الدین عمر صوفی پیر و مراد پدرش در هرات به خاک سپرده شد | او پس از وفات مرشد خویش در سال 910ق گوشه انزوا و عبادات اختیار نمود به عمر درد و سوء القنیه و ضعف بسیار مبتلا شد و به هرات بازگشت و پس از 10 ماه بستری بودن در 2 ذی القعده 903ق در سن 66 سالگی درگذشت و در کنار مزار شیخ بها الدین عمر صوفی پیر و مراد پدرش در هرات به خاک سپرده شد. | ||
==پانویس== | |||
<references /> | |||
==منابع مقاله== | |||
#[http://ssvs.blogfa.com/post/408 سایت قلمرو معرفت] | |||
#صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، ص 519 تا 523، جلد چهارم، چاپ سیزدهم، انتشارات فردوس، تهران، 1389 | |||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
خط ۶۹: | خط ۷۷: | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:آبان(1400)]] |
ویرایش