۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
| خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
}} | }} | ||
'''المثقفون في الحضارة العربية: محنة ابن حنبل ونكبة ابن رشد'''، عنوان کتابی است یک جلدی با موضوع شخصیتها و اندیشمندان اسلامی، از محمد عابد جابری که به زبان عربی نوشته شده است. جابری در این اثر درباره روشنفکری و مدرنیته در فرهنگ اسلامی (که البته اکثر نویسندگان عرب از آن با عنوان فرهنگ عربی یاد میکنند) بحث میکند و در این راستا زندگی و اندیشههای دانشمندان مسلمان را مطرح کرده و در میان آنان بهطور خاص بر روی محمد بن احمد بن رشد و احمد بن محمد بن حنبل تمرکز میکند. گویا قصد وی از این امر، بازیابی ریشههای اندیشه جدید عربی در میان اندیشمندان سنتی است. | '''المثقفون في الحضارة العربية: محنة ابن حنبل ونكبة ابن رشد'''، عنوان کتابی است یک جلدی با موضوع شخصیتها و اندیشمندان اسلامی، از [[جابری، محمد عابد|محمد عابد جابری]] که به زبان عربی نوشته شده است. [[جابری، محمد عابد|جابری]] در این اثر درباره روشنفکری و مدرنیته در فرهنگ اسلامی (که البته اکثر نویسندگان عرب از آن با عنوان فرهنگ عربی یاد میکنند) بحث میکند و در این راستا زندگی و اندیشههای دانشمندان مسلمان را مطرح کرده و در میان آنان بهطور خاص بر روی [[ابن رشد، محمد بن احمد|محمد بن احمد بن رشد]] و [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن محمد بن حنبل]] تمرکز میکند. گویا قصد وی از این امر، بازیابی ریشههای اندیشه جدید عربی در میان اندیشمندان سنتی است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
| خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
عنوان فصل دوم کتاب، «محنة ابن حنبل»، به معنی سختیها و مصایب ابن حنبل، است. در این فصل، 13 بحث درباره سختیهای علما در اسلام، سختیهای آنان و سیاست، بین فروع دین و اصول سیاست، محنتها و سختیهای ابن حنبل و احمد خزاعی، سختیهای قدما و علمای جدید، داوطلبان جهاد و شوریدن بر دولت، بحث از سفیانی و اهل حدیث و معاویه، اندیشه خلق قرآن و... مطرح شده است<ref>ر.ک: همان، ص65-115</ref>. | عنوان فصل دوم کتاب، «محنة ابن حنبل»، به معنی سختیها و مصایب ابن حنبل، است. در این فصل، 13 بحث درباره سختیهای علما در اسلام، سختیهای آنان و سیاست، بین فروع دین و اصول سیاست، محنتها و سختیهای ابن حنبل و احمد خزاعی، سختیهای قدما و علمای جدید، داوطلبان جهاد و شوریدن بر دولت، بحث از سفیانی و اهل حدیث و معاویه، اندیشه خلق قرآن و... مطرح شده است<ref>ر.ک: همان، ص65-115</ref>. | ||
در فصل سوم، با عنوان «نكبة ابن رشد»، ضمن هشت مبحث، مطالب زیر مطرح میشود: نکبت و گرفتاری ابن رشد و تناقض بین اتهام و واقعیت حال، محاکمه و اتهامهای مطرحشده درباره او، ابن رشد و «برهان» در سیاست و...<ref>ر.ک: همان، ص119-153</ref>. | در فصل سوم، با عنوان «نكبة ابن رشد»، ضمن هشت مبحث، مطالب زیر مطرح میشود: نکبت و گرفتاری [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] و تناقض بین اتهام و واقعیت حال، محاکمه و اتهامهای مطرحشده درباره او، ابن رشد و «برهان» در سیاست و...<ref>ر.ک: همان، ص119-153</ref>. | ||
در بخشی از متن کتاب میخوانیم: شاید الآن در وضعیتی قرار گرفته باشیم که بتوانیم اسباب حقیقی گرفتاری ابن رشد را بفهمیم. تلخیص این امر در چند سطر چنین است: | در بخشی از متن کتاب میخوانیم: شاید الآن در وضعیتی قرار گرفته باشیم که بتوانیم اسباب حقیقی گرفتاری ابن رشد را بفهمیم. تلخیص این امر در چند سطر چنین است: | ||
# با مریضی منصور در سال 589-590 و طولانی شدن مرضش و ناامیدی مردم از شفای او، برادرش یحیی والی قرطبه به دعوت به سمت خودش مبادرت کرد و با بزرگان اندلس مرتبط شد که یکی از آنان ابن رشد بود و این امر مفسر تمام وقایعی است که در بحثهای سابق در کتاب ذکر شد و بدون تفسیر باقی ماند. یکی از این وقایع، این بود که گفتیم گرفتاری، تنها گرفتاری ابن رشد نبود، بلکه گرفتاری مجموعهای از شخصیتها بود که بدون شک از میان بزرگان بودند؛ بزرگانی که ابوبحیی در هنگام دعوت به خودش در مریضی برادرش منصور، با آنان مرتبط شد. یکی دیگر این بود که دستکم سه تن از این افراد، قبل از اینکه منصور آنان را برای محاکمه بخواند، مخفی شدند. یکی دیگر این بود که ابن رشد هنگامی که خلیفه او را در سال 591 در حال عبورش از قرطبه به سمت ارک، به نزد خود خواند، منتظر بود مشکلی از طرف خلیفه برایش پیش بیاید که این مباحث در میان فصول کتاب، بهتفصیل شرح داده شد. | # با مریضی منصور در سال 589-590 و طولانی شدن مرضش و ناامیدی مردم از شفای او، برادرش یحیی والی قرطبه به دعوت به سمت خودش مبادرت کرد و با بزرگان اندلس مرتبط شد که یکی از آنان ابن رشد بود و این امر مفسر تمام وقایعی است که در بحثهای سابق در کتاب ذکر شد و بدون تفسیر باقی ماند. یکی از این وقایع، این بود که گفتیم گرفتاری، تنها گرفتاری ابن رشد نبود، بلکه گرفتاری مجموعهای از شخصیتها بود که بدون شک از میان بزرگان بودند؛ بزرگانی که ابوبحیی در هنگام دعوت به خودش در مریضی برادرش منصور، با آنان مرتبط شد. یکی دیگر این بود که دستکم سه تن از این افراد، قبل از اینکه منصور آنان را برای محاکمه بخواند، مخفی شدند. یکی دیگر این بود که ابن رشد هنگامی که خلیفه او را در سال 591 در حال عبورش از قرطبه به سمت ارک، به نزد خود خواند، منتظر بود مشکلی از طرف خلیفه برایش پیش بیاید که این مباحث در میان فصول کتاب، بهتفصیل شرح داده شد. | ||
# گزارشهایی که مخالفان ابن رشد برای آگاه ساختن خلیفه از او میدادند، مربوط به فلسفه و دین نبود، بلکه گزارشهایی سیاسی بود مبنی بر اینکه ابن رشد در لابهلای شرحش بر کتاب جمهوریت افلاطون، با لهجه انتقادی متعرض اوضاع اندلس آن زمان شده بود...<ref>ر.ک: همان، ص151-152</ref>. | # گزارشهایی که مخالفان [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] برای آگاه ساختن خلیفه از او میدادند، مربوط به فلسفه و دین نبود، بلکه گزارشهایی سیاسی بود مبنی بر اینکه ابن رشد در لابهلای شرحش بر کتاب جمهوریت افلاطون، با لهجه انتقادی متعرض اوضاع اندلس آن زمان شده بود...<ref>ر.ک: همان، ص151-152</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
ویرایش