المثقفون في الحضارة العربية: محنة ابن حنبل و نکبة ابن رشد
المثقفون في الحضارة العربية: محنة ابن حنبل و نکبة ابن رشد | |
---|---|
پدیدآوران | جابری، محمد عابد (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | المثقفون في الحضارة العربية محنة ابن حنبل و نکبة ابن رشد |
ناشر | مرکز دراسات الوحدة العربية |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
سال نشر | 2000م. |
چاپ | چاپ دوم |
موضوع | روشن فکران - کشورهاي اسلامي
ابن حنبل، احمد بن محمد، 164 - 241ق. - نقد و تفسير ابن رشد، محمد بن احمد، 520 - 595ق. - واژگان |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ج2م2 / 213 HM |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
المثقفون في الحضارة العربية: محنة ابن حنبل ونكبة ابن رشد، عنوان کتابی است یک جلدی با موضوع شخصیتها و اندیشمندان اسلامی، از محمد عابد جابری که به زبان عربی نوشته شده است. جابری در این اثر درباره روشنفکری و مدرنیته در فرهنگ اسلامی (که البته اکثر نویسندگان عرب از آن با عنوان فرهنگ عربی یاد میکنند) بحث میکند و در این راستا زندگی و اندیشههای دانشمندان مسلمان را مطرح کرده و در میان آنان بهطور خاص بر روی محمد بن احمد بن رشد و احمد بن محمد بن حنبل تمرکز میکند. گویا قصد وی از این امر، بازیابی ریشههای اندیشه جدید عربی در میان اندیشمندان سنتی است.
ساختار
کتاب، حاوی مقدمه مؤلف و متن اصلی در سه فصل است.
گزارش محتوا
در بخشی از مقدمه مؤلف درباره این کتاب میخوانیم: سه بررسی و تحقیق موجود در این اثر را میتوان از باب نمونه دانست؛ نه به این معنا که آنها به سطحی از کمال رسیدهاند که نفس انسان با خواندنش آرام بگیرد، بلکه به این معنا که این مطالعات روشی کاربردی برای فرآیند مرجعسازی هستند؛ روند ایجاد اقتدار و مرجعسازی در فرهنگ ما، نسبت به مفهومی که متعلق به اندیشه معاصر است. ما این روند را «التأصيل الثقافي» مینامیم؛ به معنی ریشهیابی فرهنگی و تلفیق فرهنگی. یکی از مواردی که اندیشه جدید عرب، فاقد آن است دقیقاً همین امر است؛ یعنی ریشهیابی و تلفیق فرهنگی مفاهیم مدرن؛ بهویژه مفاهیمی که اساس «مدرنیته» را تشکیل میدهند. نویسنده، روندهای اندیشه جدید عرب را در سه گرایش اصلی طبقهبندی کرده است: جریان مدرنی که تنها به اندیشه اروپایی وابسته است؛ جریانی که تنها به جریان تراث عربی اسلامی مربوط است و جریانی که تلاش میکند «چهرههای درخشان تراث عربی اسلامی» را با «آنچه در اندیشه اروپایی با اصالت این اندیشه (عربی اسلامی) مغایرت ندارد» ترکیب کند. این جریانهای سهگانه اصلی، در واقع نشاندهنده سه گرایش یا موقعیت است: موضعی که بهطور کامل به دنبال میراث فرهنگی خودش برای جستجوی مدرنیته اروپایی است، موضعی که مدرنیته را رد میکند و تنها به دنبال میراث خودش است و موقعیتی که سعی در آشتی بین آنها دارد[۱].
نویسنده بر این باور است که وقت آن رسیده که بر اصالت فرهنگی خویش متمرکز شویم برای برخورد با ارزشهای مدرنیته معاصر که امروز خود را بهعنوان ارزشهای جهانی تحمیل میکنند. این امر با پیوند دادن آن به آنچه از اشباه و نظایرش در میراث ما وجود دارد و بازسازی این موارد بهگونهای که آنها را به مرجعی برای مدرنیته ما تبدیل کند، صورت میپذیرد. این استراتژی «تجدید از درون» به معنی بازنگری فرهنگ ما از درون و یک استراتژی با سه محور یا بُعد است: محور انتقاد معرفتشناختی از میراثمان، محور ریشهیابی فرهنگی مدرنیته در اندیشه و آگاهی ما و محور انتقاد از مدرنیته اروپا و افشای مشکلات آن و نسبیت شعارهایش[۲]. سعی او در این اثر بر این است که گامی در این راستا بردارد.
عنوان فصل اول کتاب، «المثقفون في الحضارة العربية الإسلامية» است. نویسنده در این فصل ضمن ده مبحث از مفهوم فرهنگساز، فرهنگسازان و دانشمندان قرون وسطای اروپایی، سلطه علوم اسلامی به زبان عربی در اروپا، فرهنگساز و فردیت، فرهنگساز... متکلم، ظهور عالمان فرهنگساز در اسلام، فرهنگسازان و تسامح، نسلهای فرهنگسازان در اسلام، لزوم بازنویسی تاریخ اسلامی عربی و... صحبت میکند[۳].
عنوان فصل دوم کتاب، «محنة ابن حنبل»، به معنی سختیها و مصایب ابن حنبل، است. در این فصل، 13 بحث درباره سختیهای علما در اسلام، سختیهای آنان و سیاست، بین فروع دین و اصول سیاست، محنتها و سختیهای ابن حنبل و احمد خزاعی، سختیهای قدما و علمای جدید، داوطلبان جهاد و شوریدن بر دولت، بحث از سفیانی و اهل حدیث و معاویه، اندیشه خلق قرآن و... مطرح شده است[۴].
در فصل سوم، با عنوان «نكبة ابن رشد»، ضمن هشت مبحث، مطالب زیر مطرح میشود: نکبت و گرفتاری ابن رشد و تناقض بین اتهام و واقعیت حال، محاکمه و اتهامهای مطرحشده درباره او، ابن رشد و «برهان» در سیاست و...[۵]. در بخشی از متن کتاب میخوانیم: شاید الآن در وضعیتی قرار گرفته باشیم که بتوانیم اسباب حقیقی گرفتاری ابن رشد را بفهمیم. تلخیص این امر در چند سطر چنین است:
- با مریضی منصور در سال 589-590 و طولانی شدن مرضش و ناامیدی مردم از شفای او، برادرش یحیی والی قرطبه به دعوت به سمت خودش مبادرت کرد و با بزرگان اندلس مرتبط شد که یکی از آنان ابن رشد بود و این امر مفسر تمام وقایعی است که در بحثهای سابق در کتاب ذکر شد و بدون تفسیر باقی ماند. یکی از این وقایع، این بود که گفتیم گرفتاری، تنها گرفتاری ابن رشد نبود، بلکه گرفتاری مجموعهای از شخصیتها بود که بدون شک از میان بزرگان بودند؛ بزرگانی که ابوبحیی در هنگام دعوت به خودش در مریضی برادرش منصور، با آنان مرتبط شد. یکی دیگر این بود که دستکم سه تن از این افراد، قبل از اینکه منصور آنان را برای محاکمه بخواند، مخفی شدند. یکی دیگر این بود که ابن رشد هنگامی که خلیفه او را در سال 591 در حال عبورش از قرطبه به سمت ارک، به نزد خود خواند، منتظر بود مشکلی از طرف خلیفه برایش پیش بیاید که این مباحث در میان فصول کتاب، بهتفصیل شرح داده شد.
- گزارشهایی که مخالفان ابن رشد برای آگاه ساختن خلیفه از او میدادند، مربوط به فلسفه و دین نبود، بلکه گزارشهایی سیاسی بود مبنی بر اینکه ابن رشد در لابهلای شرحش بر کتاب جمهوریت افلاطون، با لهجه انتقادی متعرض اوضاع اندلس آن زمان شده بود...[۶].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب، در ابتدا و فهرست منابع در انتهای کتاب ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.