مفهوم السببية بین المتكلمين والفلاسفة (بين الغزالي و ابن رشد): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰: خط ۳۰:
| شابک =2-7214-8038-3
| شابک =2-7214-8038-3
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =39637
| کتابخانۀ دیجیتال نور =28002
| کتابخوان همراه نور =28002
| کتابخوان همراه نور =28002
| کد پدیدآور =00765  
| کد پدیدآور =00765  
خط ۳۷: خط ۳۷:
}}
}}


'''مفهوم السببية بين المتكلمين والفلاسفة (بين الغزالي وابن رشد)'''، اثر جیرار جهامی، عنوان کتابی است یک جلدی به زبان عربی، با موضوع فلسفه و کلام. نویسنده در این اثر به مقایسه مفهوم سببیت به‌عنوان یک مفهوم محوری و مهم در تمایز میان نگاه فیلسوفان و متکلمان می‌پردازد و از میان فیلسوفان ابن رشد و از میان متکلمان، غزالی را برای مقایسه انتخاب می‌کند.
'''مفهوم السببية بين المتكلمين والفلاسفة (بين الغزالي وابن رشد)'''، اثر [[جهامي، جيرار|جیرار جهامی]]، عنوان کتابی است یک جلدی به زبان عربی، با موضوع فلسفه و کلام. نویسنده در این اثر به مقایسه مفهوم سببیت به‌عنوان یک مفهوم محوری و مهم در تمایز میان نگاه فیلسوفان و متکلمان می‌پردازد و از میان فیلسوفان [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] و از میان متکلمان، [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] را برای مقایسه انتخاب می‌کند.


==ساختار==
==ساختار==
کتاب، حاوی مقدمه در سه بخش تقدیم (به قلم فرید جبر)، تمهید و مقدمه و مطالب اصلی در 3 باب است که باب اول در 3 فصل ارائه شده و باب های دوم و سوم هرکدام در 2 فصل و یک خاتمه. پس از این 3 باب، یک خاتمه کلی ذکر شده است.  
کتاب، حاوی مقدمه در سه بخش تقدیم (به قلم [[فرید جبر]])، تمهید و مقدمه و مطالب اصلی در 3 باب است که باب اول در 3 فصل ارائه شده و باب های دوم و سوم هرکدام در 2 فصل و یک خاتمه. پس از این 3 باب، یک خاتمه کلی ذکر شده است.  
نویسنده در انتهای کتاب که به ذکر منابع پرداخته، منابع عربی را از منابع لاتین جدا ذکر کرده است. منابع دست اولی از ابن رشد مانند: تهافت التهافت، فصل المقال وتقرير ما بين الشريعة والحكمة من الاتصال، مناهج الأدلة في عقائد الملة، تفسير مابعدالطبيعة و تلخیص منطق ارسطو و همچنین منابع دست اولی از غزالی مانند: مقاصد الفلاسفة، معيار العلم، تهافت الفلاسفة، القسطاس المستقيم، إحياء علوم الدين، المنقذ من الضلال و الاقتصاد في الاعتقاد، در میان منابع عربی کتاب به چشم می‌خورد<ref>ر.ک: منابع کتاب، ص94-95</ref>.
 
نویسنده در انتهای کتاب که به ذکر منابع پرداخته، منابع عربی را از منابع لاتین جدا ذکر کرده است. منابع دست اولی از [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] مانند: [[تهافت التهافت]]، فصل المقال وتقرير ما بين الشريعة والحكمة من الاتصال، مناهج الأدلة في عقائد الملة، تفسير مابعدالطبيعة و تلخیص منطق ارسطو و همچنین منابع دست اولی از [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] مانند: مقاصد الفلاسفة، معيار العلم، تهافت الفلاسفة، القسطاس المستقيم، إحياء علوم الدين، المنقذ من الضلال و الاقتصاد في الاعتقاد، در میان منابع عربی کتاب به چشم می‌خورد<ref>ر.ک: منابع کتاب، ص94-95</ref>.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
فرید جبر در تقدیمش بر کتاب از خاطراتش با جیرار جهامی و سایر دوستانشان در مطالعه کتاب‌های ابن رشد و مطالعه «تهافت التهافت» در دانشکده تربیت لبنان صحبت می‌کند و از ذوق فلسفی جیرار جهامی بحث به میان می‌آورد و از مباحث علم النفس فلسفی و روان‌شناسی می‌گوید. او می‌گوید: جهامی در این کتاب به مقایسه دو گروه متکلمان از دیدگاهی که غزالی آنان را توصیف می‌کند و فلاسفه از نگاه ابن رشد و مشائیان، می‌پردازد و ما از این طریق به درون‌مایه‌های معنوی و اختلاف طرفین در فهم و استخدام آنها پی می‌بریم. در مقدمه، دو مفهوم سبب و علت هستند که تعریفشان در علم کلام به مجرد اقتران و لزوم برمی‌گردد و در فلسفه (لااقل نزد ابن رشد) این دو مفهوم، مترادف شمرده می‌شوند تا معنی تأثیر را برسانند. سپس، این دو مفهوم در هر دو حالت، قطب و محور معانی دیگری که لازمه آن دو هستند و بر گرد آن دو می‌چرخند، واقع می‌شوند؛ معانی‌ای مانند امکان و بالقوه‌ بودن و بالفعل بودن و خلق و وجود و ابداع و اختراع و حدوث و احداث. همه مفاهیم مذکور مفاهیمی هستند که با معنای سبب و علت مرتبطند. همچنین مفاهیم کل و جزء و ذات و عرض و اخیرا مفهوم زمان که از خلال آن نظر به همه مفاهیم مذکور، برای ما ممکن می‌شود نیز به این مفاهیم اضافه شده؛ خواه بخواهیم به صورت مجرد و مستقل به تحلیل آن بپردازیم یا نه...<ref>ر.ک: تقدیم، ص7-8</ref>.
فرید جبر در تقدیمش بر کتاب از خاطراتش با [[جهامي، جيرار|جیرار جهامی]] و سایر دوستانشان در مطالعه کتاب‌های [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] و مطالعه «[[تهافت التهافت]]» در دانشکده تربیت لبنان صحبت می‌کند و از ذوق فلسفی [[جهامي، جيرار|جیرار جهامی]] بحث به میان می‌آورد و از مباحث علم النفس فلسفی و روان‌شناسی می‌گوید. او می‌گوید: جهامی در این کتاب به مقایسه دو گروه متکلمان از دیدگاهی که [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] آنان را توصیف می‌کند و فلاسفه از نگاه [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] و مشائیان، می‌پردازد و ما از این طریق به درون‌مایه‌های معنوی و اختلاف طرفین در فهم و استخدام آنها پی می‌بریم. در مقدمه، دو مفهوم سبب و علت هستند که تعریفشان در علم کلام به مجرد اقتران و لزوم برمی‌گردد و در فلسفه (لااقل نزد [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]) این دو مفهوم، مترادف شمرده می‌شوند تا معنی تأثیر را برسانند. سپس، این دو مفهوم در هر دو حالت، قطب و محور معانی دیگری که لازمه آن دو هستند و بر گرد آن دو می‌چرخند، واقع می‌شوند؛ معانی‌ای مانند امکان و بالقوه‌ بودن و بالفعل بودن و خلق و وجود و ابداع و اختراع و حدوث و احداث. همه مفاهیم مذکور مفاهیمی هستند که با معنای سبب و علت مرتبطند. همچنین مفاهیم کل و جزء و ذات و عرض و اخیرا مفهوم زمان که از خلال آن نظر به همه مفاهیم مذکور، برای ما ممکن می‌شود نیز به این مفاهیم اضافه شده؛ خواه بخواهیم به صورت مجرد و مستقل به تحلیل آن بپردازیم یا نه...<ref>ر.ک: تقدیم، ص7-8</ref>.


جیرار جهامی در تمهیدی که بر کتاب نوشته، از سببیت و اهمیت آن صحبت می‌کند. در ابتدای این مقدمه می‌خوانیم: هرکسی بخواهد طبیعت گرایشات فکری را که فلاسفه و متکلمان بر آن تمرکز کرده‌اند تا عالم ذهنی خودشان را بسازند و عالم دینی‌اشان را بر آن مترتب کنند، بفهمد، باید موضع هرکدام از آنها را در مفهوم سببیت بداند، خواه حسی باشند یا الهی. سببیت مفهومی است اساسی که از طریق کنکاش در آن می‌توان به تفاوت‌های ماهوی یک فیلسوف و متکلم در نظریه‌پردازی‌هایشان پی برد؛ یعنی فهم این موضع آنان باعث می‌شود که بر عقیده آنان و نگاهشان به انسان به‌لحاظ قدرت و ارداه و عقل، آگاه شویم و ازآنجاکه بنای عالم و معالم آن، خدا و انسان و جهان را در ضمن یک مثلث متحدالزوایا جمع می‌کند، طبیعت این سه‌گانگی و اضلاع آن، تنها از طریق سببیت به اتحاد می‌رسد. با درک این مفهوم است که ما سهم هرکدام از حس و عقل را در ادراک اشیا و موجودات و بیان روابطشان تعیین می‌کنیم و محدوده حس وجدانی و ایمانی را در تحدید موضعش با علم طبیعی و ارتباطش با علم الهی بیان می‌نماییم. از اینجاست که مفهوم سببیت ما را بر تثبیت وضع فکر فلسفی در قبال فکر کلامی، آگاه می‌کند و مثلا فکر معتزلی را به عالم فکری فلاسفه نزدیک و فکر اشعری را از آن دور می‌نماید. این امر، خبر از طبیعت معارضه فیلسوف با عالم کلامی می‌دهد که نمونه آن را در معارضه ابن رشد با غزالی در این بحث بررسی می‌کنیم<ref>ر.ک: تمهید، ص15</ref>.
[[جهامي، جيرار|جیرار جهامی]] در تمهیدی که بر کتاب نوشته، از سببیت و اهمیت آن صحبت می‌کند. در ابتدای این مقدمه می‌خوانیم: هرکسی بخواهد طبیعت گرایشات فکری را که فلاسفه و متکلمان بر آن تمرکز کرده‌اند تا عالم ذهنی خودشان را بسازند و عالم دینی‌اشان را بر آن مترتب کنند، بفهمد، باید موضع هرکدام از آنها را در مفهوم سببیت بداند، خواه حسی باشند یا الهی. سببیت مفهومی است اساسی که از طریق کنکاش در آن می‌توان به تفاوت‌های ماهوی یک فیلسوف و متکلم در نظریه‌پردازی‌هایشان پی برد؛ یعنی فهم این موضع آنان باعث می‌شود که بر عقیده آنان و نگاهشان به انسان به‌لحاظ قدرت و ارداه و عقل، آگاه شویم و ازآنجاکه بنای عالم و معالم آن، خدا و انسان و جهان را در ضمن یک مثلث متحدالزوایا جمع می‌کند، طبیعت این سه‌گانگی و اضلاع آن، تنها از طریق سببیت به اتحاد می‌رسد. با درک این مفهوم است که ما سهم هرکدام از حس و عقل را در ادراک اشیا و موجودات و بیان روابطشان تعیین می‌کنیم و محدوده حس وجدانی و ایمانی را در تحدید موضعش با علم طبیعی و ارتباطش با علم الهی بیان می‌نماییم. از اینجاست که مفهوم سببیت ما را بر تثبیت وضع فکر فلسفی در قبال فکر کلامی، آگاه می‌کند و مثلا فکر معتزلی را به عالم فکری فلاسفه نزدیک و فکر اشعری را از آن دور می‌نماید. این امر، خبر از طبیعت معارضه فیلسوف با عالم کلامی می‌دهد که نمونه آن را در معارضه [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] با [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] در این بحث بررسی می‌کنیم<ref>ر.ک: تمهید، ص15</ref>.


جهامی پس از تمهید، در مقدمه کتاب درباره مفهوم سببیت در ابعاد کلامی و فلسفی آن صحبت می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص19-29</ref>.
جهامی پس از تمهید، در مقدمه کتاب درباره مفهوم سببیت در ابعاد کلامی و فلسفی آن صحبت می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص19-29</ref>.
خط ۶۲: خط ۶۳:


==پانویس==
==پانویس==
<references/>
<references />


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش