۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها == ' به '==وابستهها== {{وابستهها}} ') |
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
محقق اثر، همچنین در مقدمهاش انواع نثر ادبی را ذکر کرده و سیره نبوی را از جمله ادبیاتی دانسته که متفاوت از سیره ملوک و دلاوران بوده است. این آغاز نگارش سیر صحابه و خلفا و صالحین و سپس مشهورین و عظما بوده است. پسازآن فن نگارش سفر، نوع ادبی جدیدی بود که به تاریخ و توصیف سفر بین بلاد اهتمام دارد. البته ممکن است فن نگارش سفرنامه یا ادبیات سفر با خود سفر متفاوت باشد. ادبیات سیاحت، ادب اکتشاف خود و دیگری است؛ اکتشاف مکان و زمان قدیم و جدید. پس سفر مانند مکتشفی است که دائماً از انسان و زمان و مکان میپرسد؛ در هر مرحله به آن میرسد یا در فکر رسیدن به آن است. «رحلة الشام» نمونه تطبیقی ادبیات سفرنامه جدید است؛ که نیاز به توضیح توسط محققین ادبیات عربی جدید دارد<ref>ر.ک: همان، ص11-10</ref>. | محقق اثر، همچنین در مقدمهاش انواع نثر ادبی را ذکر کرده و سیره نبوی را از جمله ادبیاتی دانسته که متفاوت از سیره ملوک و دلاوران بوده است. این آغاز نگارش سیر صحابه و خلفا و صالحین و سپس مشهورین و عظما بوده است. پسازآن فن نگارش سفر، نوع ادبی جدیدی بود که به تاریخ و توصیف سفر بین بلاد اهتمام دارد. البته ممکن است فن نگارش سفرنامه یا ادبیات سفر با خود سفر متفاوت باشد. ادبیات سیاحت، ادب اکتشاف خود و دیگری است؛ اکتشاف مکان و زمان قدیم و جدید. پس سفر مانند مکتشفی است که دائماً از انسان و زمان و مکان میپرسد؛ در هر مرحله به آن میرسد یا در فکر رسیدن به آن است. «رحلة الشام» نمونه تطبیقی ادبیات سفرنامه جدید است؛ که نیاز به توضیح توسط محققین ادبیات عربی جدید دارد<ref>ر.ک: همان، ص11-10</ref>. | ||
وی در فصل اول مباحثش به بررسی تاریخ و جغرافیا و معنای لغوی و اصطلاحی «رحلة» میپردازد. ایشان از ابن جبیر و ابن بطوطه بهعنوان دو جهانگرد بزرگ یاد میکند و به اسامی دیگر جهانگردان قبل و پس از آنها و آثار متعددی را که پس از سفرها نوشتهاند اشاره میکند <ref>ر.ک: همان، ص48</ref>. | وی در فصل اول مباحثش به بررسی تاریخ و جغرافیا و معنای لغوی و اصطلاحی «رحلة» میپردازد. ایشان از ابن جبیر و ابن بطوطه بهعنوان دو جهانگرد بزرگ یاد میکند و به اسامی دیگر جهانگردان قبل و پس از آنها و آثار متعددی را که پس از سفرها نوشتهاند اشاره میکند<ref>ر.ک: همان، ص48</ref>. | ||
و در فصل دوم با مطالعه ادبیات سفرنامهنویسی، ویژگیهای فنی ادبیات سفرنامه را متذکر میشود<ref>ر.ک: همان، ص49</ref>. | و در فصل دوم با مطالعه ادبیات سفرنامهنویسی، ویژگیهای فنی ادبیات سفرنامه را متذکر میشود<ref>ر.ک: همان، ص49</ref>. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
در بخشی از سفرنامه تحت عنوان «مطایف سوریا» چنین میخوانیم: سعی من آن بود که همه آنچه دیدنش در چهار روز در خود دمشق و اطراف آن ممکن بود ببینم؛ پیش از آنکه عید مهرگان آغاز شود و به آن مشغول گردم. پس از خانههای تابستانی شام «الزیدانی» و «بلودان» که ارتفاعشان از سطح دریا قریب به 1650 متر بود دیدم. همچنین «بقین» که چشمهای در آن بود که شیرینتر و نیکوتر و مفیدتر از هر آنچه بود که نوشیده بودم؛ و «شتوره» نیز که از ییلاقات لبنان در مرز سوریه بود<ref>ر.ک: متن کتاب، ص99</ref>. | در بخشی از سفرنامه تحت عنوان «مطایف سوریا» چنین میخوانیم: سعی من آن بود که همه آنچه دیدنش در چهار روز در خود دمشق و اطراف آن ممکن بود ببینم؛ پیش از آنکه عید مهرگان آغاز شود و به آن مشغول گردم. پس از خانههای تابستانی شام «الزیدانی» و «بلودان» که ارتفاعشان از سطح دریا قریب به 1650 متر بود دیدم. همچنین «بقین» که چشمهای در آن بود که شیرینتر و نیکوتر و مفیدتر از هر آنچه بود که نوشیده بودم؛ و «شتوره» نیز که از ییلاقات لبنان در مرز سوریه بود<ref>ر.ک: متن کتاب، ص99</ref>. | ||
مازنی به منزله سفیر فرهنگی و نمایندهای آگاهیبخش برای کشور مصر بوده است. او همانند دیگر همکارانش درک کمتری نسبت به مسأله ملیت و وطن ندارد و بسیار حریص بر اعتبار کشورش و نشانههای سرزمینی است. او معتقد است که مصر در مرحله کشمکش سیاسی بر ضد استعمار با اقسام و انواع آن است <ref>ر.ک: همان، ص224</ref>. فلسطین تحت سرپرستی انگلیس به منزله باری بر دوش مازنی بوده است. گفتههای او حاکی از ناراحتی وضع فلسطین از تحت سرپرستی بودن است و با احساس اندوه بسیار و خشم نسبت به تحکم بیگانگان بر سرزمین و جان مسلمین میگوید: «فلسطین در سالهای واپسین به ما باز میگردد» <ref>ر.ک: همان، ص226</ref>. | مازنی به منزله سفیر فرهنگی و نمایندهای آگاهیبخش برای کشور مصر بوده است. او همانند دیگر همکارانش درک کمتری نسبت به مسأله ملیت و وطن ندارد و بسیار حریص بر اعتبار کشورش و نشانههای سرزمینی است. او معتقد است که مصر در مرحله کشمکش سیاسی بر ضد استعمار با اقسام و انواع آن است<ref>ر.ک: همان، ص224</ref>. فلسطین تحت سرپرستی انگلیس به منزله باری بر دوش مازنی بوده است. گفتههای او حاکی از ناراحتی وضع فلسطین از تحت سرپرستی بودن است و با احساس اندوه بسیار و خشم نسبت به تحکم بیگانگان بر سرزمین و جان مسلمین میگوید: «فلسطین در سالهای واپسین به ما باز میگردد»<ref>ر.ک: همان، ص226</ref>. | ||
[[مازنی، ابراهیم عبدالقادر|مازنی]] در کتابش از 51 دانشمند نام برده است. بیشتر این شخصیتها پرورشیافته شام (سوریه، لبنان، اردن و فلسطین) و عراق و مصر هستند<ref>ر.ک: همان، ص179</ref>. محقق کتاب شرححال این افراد را به اختصار ارائه کرده است. از جمله این افرادند: محمد عبده در شماره 26 (متوفی 1905م) و محمد حسین هیکل در شماره48 (متوفی 1956م)<ref>ر.ک: همان، ص209-187</ref>. | [[مازنی، ابراهیم عبدالقادر|مازنی]] در کتابش از 51 دانشمند نام برده است. بیشتر این شخصیتها پرورشیافته شام (سوریه، لبنان، اردن و فلسطین) و عراق و مصر هستند<ref>ر.ک: همان، ص179</ref>. محقق کتاب شرححال این افراد را به اختصار ارائه کرده است. از جمله این افرادند: محمد عبده در شماره 26 (متوفی 1905م) و محمد حسین هیکل در شماره48 (متوفی 1956م)<ref>ر.ک: همان، ص209-187</ref>. |
ویرایش