۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR10228.jpg|بندانگشتی|شرفکندی، عبدالرحمن]] | [[پرونده:NUR10228.jpg|بندانگشتی|شرفکندی، عبدالرحمن]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type= | ! نام!! data-type="authorName" |شرفکندی، عبدالرحمن | ||
|- | |- | ||
|نامهای دیگر | |نامهای دیگر | ||
|data-type= | | data-type="authorOtherNames" | هه ژار، عبدالرحمن بن ملا محمد | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|data-type= | | data-type="authorfatherName" |حاجى ملا محمد | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|data-type= | | data-type="authorbirthDate" |1300 ش | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|data-type= | | data-type="authorBirthPlace" |مهاباد | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type= | | data-type="authorDeathDate" |1369 ش | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type= | | data-type="authorTeachers" | | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type= | | data-type="authorWritings" | | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
|data-type= | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE10228AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''عبدالرحمن | '''عبدالرحمن شرفکندى''' (1300-1369ش)، نویسنده، مترجم، ادیب، محقق، از شاعران کرد ایران ملقب به هَژار | ||
== ولادت == | |||
عبدالرحمن شرفکندی فرزند حاجى ملا محمد، در سال 1300ش در شهر مهاباد ایران زاده شد. | |||
او تخلص هژار «به معنى | عبدالرحمن دو ساله بود که دامان محبت مادرش را از دست داد و از همان آوان کودکی سختی و تلخی زندگی را تجربه کرد. | ||
== تحصیلات == | |||
با شروع پنج سالگی، نزد پدرش الفبا و قراﺌت قرآن را آغاز کرد و سپس مدتی به مکتب خانه رفت و از آنجا رهسپار خانقاه شیخ برهان شد و پس از فراگرفتن مقدمات، به روستاهای اطراف عزیمت کرد و در کلاس تنی چند از مدرسین علوم اسلامی آن زمان حاضر شد. او زمانی که پا به سن جوانی گذاشت، لذت دانستن را دریافته و عاشقانه به دنبال کسب علم بود. هنگامى که 17 سال سن داشت، پدرش درگذشت. هژار ناچار درس و تحصیل را بعد از مرگ پدر، رها کرد و به کسب و کار روى آورد و به دلیل تحصیل برادران با همه مشکلات شهرنشینى، به مهاباد نقل مکان کرد. نیاز به امکانات بیشتر موجب شد که کسب و کارش را رونق بیشترى دهد. هنگام برداشت محصول، از کشاورزان بوکان و روستاهاى اطراف گندم و... مىخرید و به تبریز مىبرد و مىفروخت. همچنین گاو و گوسفند معامله مىکرد و به کار کشاورزیش هم مىرسید. | |||
ناگفته نماند که با همه گرفتارىها، علاقه شدید عبدالرحمن جوان به زبان و ادبیات کردى چنان بود که تا سالها بسیارى از دواوین شعرا را خوانده بود و بیشتر آنها را از حفظ داشت. | |||
به علاوه از همان سنین نو جوانی در خود استعداد و توان شعر سرودن را میدید؛ اما مخالفتهای شدید پدرش، او را از شاعر شدن باز داشته بود. زمانی که پا به سن ۲۰ سالگی گذاشت، سال ۱۳۲۰ش بود. | |||
او تخلص هژار «به معنى بینوا و درویش» را براى خود برگزید و با خود عهد کرد که هیچگاه به خاطر مال و مقام، دست به قلم نبرد. اشعار دلانگیز هژار به زودى به دلها راه یافت و ورد زبان خاص و عام شد. نخستین دیوان اشعارش که ئاله کوک نام داشت چاپ و منتشر گردید و به زبان آذرى نیز ترجمه و انتشار یافت. هژار به دلیل مسائل سیاسى پس از دو ماه حبس در سقز، در حالیکه مىخواستند او را به مهاباد منتقل کنند در فرصتى موفق به فرار شد و پس از روزها پیادهروى در برف و سرما، وارد خاک عراق شد. با وجود مشکلات فراوان در آنجا، دست از مطالعه نکشید و همواره بخشى از مختصر دستمزدش را به خرید کتاب اختصاص میداد. کار طاقت فرسا و سوء تغذیه مسمومش کرد و توسط جمعى از دوستدارانش به بیمارستانى در جبل لبنان انتقال یافت. این بیمارستان کتابخانه بزرگى داشت حاوى کتابهاى ارزشمند بسیار به زبان عربى. هژار دو سال و چند ماه در آنجا بسر برد و در این مدت بیشتر اوقاتش را به مطالعه گذراند و اطلاعاتش را در زمینه زبان و ادبیات عرب تکمیل کرد؛ بطورى که وقتى به عراق بازگشت به عضویت در مجمع علمى آن کشور درآمد و مجال یافت که به مطالعه و تحقیق بیشتر بپردازد. و بهعلاوه برخى از اشعار و مقالاتش را منتشر نماید. هژار سه سال نیز در سوریه اقامت گزید. سرانجام هژار بعد از 17 سال به ایران بازگشت. دولت ایران او را در عظیمیه کرج سکنى داد و بدین ترتیب او بار دیگر چندمین بار و در سرپیرى، باز زندگى را از صفر شروع کرد. در دانشگاه تهران ترجمه قانون در طب، تألیف [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سینا]] را به او پیشنهاد دادند در ازاى دستمزد مختصرى، و با ترجمه اولین کتاب از این اثر، در محافل علمى و ادبى راه پیدا کرد و به عضویت فرهنگستان زبان فارسى درآمد. با تلاش سخت و خستگىناپذیر بیشتر ساعات شبانه روز را به تحقیق و تألیف و ترجمه مشغول بود و در سایه این کار پىگیر آثار ارزشمند و کم نظیرى را در زمینههاى مختلف علمى و ادبى و فرهنگى از خود به یادگار گذاشت. | |||
==آثار== | ==آثار== | ||
از جمله آثار اوست: | از جمله آثار اوست: | ||
# شرح | # شرح دیوان اشعار شیخ احمد جزیرى؛ | ||
# ترجمه دوره | # ترجمه دوره کامل قانون [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]]؛ | ||
# فرهنگ جامع لغات | # فرهنگ جامع لغات کردى به کردى و فارسى؛ | ||
# ترجمه | # ترجمه کامل قرآن کریم به زبان کردى. | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
سرانجام در روز پنجشنبه دوم اسفند ماه سال 1369 در تهران بر اثر | سرانجام در روز پنجشنبه دوم اسفند ماه سال 1369 در تهران بر اثر بیمارى به جوار یار شتافت و بدرود حیات گفت. جنازه استاد را به مهاباد منتقل کردند و در حالیکه شهر در ماتم نشسته بود و جمعیت انبوهى از دور و نزدیک براى وداع با وى گرد آمده بودند، با تجلیل بسیار تا گورستان بداق سلطان مشایعت شد و در کنار هیمن و ملا غفور به خاک سپرده شد. | ||
ویرایش