۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها ==' به '== وابستهها == {{وابستهها}}') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
'''اعجاز البيان فى تفسير ام القرآن'''، اثر [[صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق|صدر الدين قونوى]] است كه به بيان جوانب اعجازى يكى از سورههاى قرآن كريم؛ يعنى فاتحه يا «ام القرآن»، به زبان عربى مىپردازد. | |||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
سپس حضرت شيخ(قدس سره) مراتب رحمت را بيان مىدارد كه سه است: مرتبه ظهور و مرتبه بطون و مرتبه جمع و چون رحمت، عين وجود است و وجود هم نور است و حكم عدمى آن ظلمت، پس هر كس كه حكم نور در او تمامتر و فراگيرتر ظاهر شود، او نسبت به حق تعالى سزاوارتر و كاملتر از همه است؛ ازاينروى بود كه رسول خدا(ص) از پروردگارش خواست كه ظاهر و تمام اعضاى ظاهرىاش را و سپس قلب و چشم و گوش باطنىاش را نورانى گرداند و پس از آن خواست كه برايش نورى قرار دهد و اصلا وجودش را نور گرداند. | سپس حضرت شيخ(قدس سره) مراتب رحمت را بيان مىدارد كه سه است: مرتبه ظهور و مرتبه بطون و مرتبه جمع و چون رحمت، عين وجود است و وجود هم نور است و حكم عدمى آن ظلمت، پس هر كس كه حكم نور در او تمامتر و فراگيرتر ظاهر شود، او نسبت به حق تعالى سزاوارتر و كاملتر از همه است؛ ازاينروى بود كه رسول خدا(ص) از پروردگارش خواست كه ظاهر و تمام اعضاى ظاهرىاش را و سپس قلب و چشم و گوش باطنىاش را نورانى گرداند و پس از آن خواست كه برايش نورى قرار دهد و اصلا وجودش را نور گرداند. | ||
سپس آغاز در تفسير آيه '''«مالِكِ يَوْمِ | سپس آغاز در تفسير آيه '''«مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»''' كرده كه حاوى راز ملك و راز يوم و راز دين است و مفصلا اينكه مالك و يا ملك خوانده شود كدام افضل است، بحث نموده است و در تفسير يوم، وارد بحث اصل زمان كه اسم «دهر» است، مىشود و مىگويد: اين هم نسبت معقولى مانند ديگر نسبتهاى اسمايى و حقايق كلى است، پس بين «آن (لحظه)» و دوران كه مظهرش در خارج ادراك مىگردد و بين وجود و امكان كه بهواسطه كشف و معقول در ذهنها ادراك مىشود، اكوان و الوان (موجودات و رنگها) ظاهر مىگردد و احكام دهر و زمان را تفصيل مىدهند، زيرا بهواسطه «آن (لحظه)» دقايق و بهواسطه دقايق، ساعات و بهواسطه، ساعات روزها اندازه مىشود و كار، بهواسطه اين حكم چهارگانه و سرّ جامع بين آنها تمامى مىيابد. | ||
و در تفسير «دين» گويد: انسان، جامع تمام اقسام فعل و احكام آن است و او را از حيث مجموع صورت و روحش در زندگانى دنيا، افعال فراوانى است و از حيث روحانيتش - در حال بيرون آمدنش به معراج روحانى - افعال و آثار گوناگون و نتايج فراوانى است با بقاى علاقه بدنى و تقيد با برخى از وجوه... و همينطور او را پس از جدا شدن بهكلى از اين نشئه عنصرى، در نشئه برزخى و حشرى و بهشتى و ديگر نشآتش، افعال و احوال مختلف و گوناگونى است، ولى همه تابع نشئه عنصرى و نتيجهيافته از آنند و بهواسطه اين نشئه است كه افعال انسان از دنيا به برزخ و سپس به آخرت انتقال مىيابد و در مراتب علوى، تشخص و امتياز پيدا مىكند و حكمش ثبوت و دوام مىيابد، چون او از احكام مزاج عنصرى و لوازم و نتايج آن كه بدان و در آن نفسش ظاهر گشته است، رها نيست؛ براى اينكه او بىنياز از مظهر نيست و مظاهر انسان هميشه از حكم طبيعت رها نمىباشد. | و در تفسير «دين» گويد: انسان، جامع تمام اقسام فعل و احكام آن است و او را از حيث مجموع صورت و روحش در زندگانى دنيا، افعال فراوانى است و از حيث روحانيتش - در حال بيرون آمدنش به معراج روحانى - افعال و آثار گوناگون و نتايج فراوانى است با بقاى علاقه بدنى و تقيد با برخى از وجوه... و همينطور او را پس از جدا شدن بهكلى از اين نشئه عنصرى، در نشئه برزخى و حشرى و بهشتى و ديگر نشآتش، افعال و احوال مختلف و گوناگونى است، ولى همه تابع نشئه عنصرى و نتيجهيافته از آنند و بهواسطه اين نشئه است كه افعال انسان از دنيا به برزخ و سپس به آخرت انتقال مىيابد و در مراتب علوى، تشخص و امتياز پيدا مىكند و حكمش ثبوت و دوام مىيابد، چون او از احكام مزاج عنصرى و لوازم و نتايج آن كه بدان و در آن نفسش ظاهر گشته است، رها نيست؛ براى اينكه او بىنياز از مظهر نيست و مظاهر انسان هميشه از حكم طبيعت رها نمىباشد. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
حضرت شيخ(قدس سره)... در فصلى ديگر آنچه از اسرار و معانى لفظ «دين» كه باقى مانده بيان مىدارد و نيز راز تكليف و حكمت و اصل آن را به زبان مطلع و احديت جمع بيان مىدارد و مىگويد: احديت نه اقتضاى اظهار و آشكار كردن چيزى و نه ايجاد چيزى را نمىكند و حق تعالى از حيث ذات و احديتش بىنياز از جهانيان است، نه مناسبت با چيزى پيدا مىكند و نه با آن ارتباط و نه چيزى با او مناسبت پيدا مىكند و نه با او تعلق، زيرا تعلق و مناسبت از جهت مراتب ثابت است؛ يعنى به حكم تضايف كه بين «الاه» و مألوه و خالق و مخلوق و غير اينها ثابت مىباشد. | حضرت شيخ(قدس سره)... در فصلى ديگر آنچه از اسرار و معانى لفظ «دين» كه باقى مانده بيان مىدارد و نيز راز تكليف و حكمت و اصل آن را به زبان مطلع و احديت جمع بيان مىدارد و مىگويد: احديت نه اقتضاى اظهار و آشكار كردن چيزى و نه ايجاد چيزى را نمىكند و حق تعالى از حيث ذات و احديتش بىنياز از جهانيان است، نه مناسبت با چيزى پيدا مىكند و نه با آن ارتباط و نه چيزى با او مناسبت پيدا مىكند و نه با او تعلق، زيرا تعلق و مناسبت از جهت مراتب ثابت است؛ يعنى به حكم تضايف كه بين «الاه» و مألوه و خالق و مخلوق و غير اينها ثابت مىباشد. | ||
حضرت شيخ پس از آنكه فاتحه را به سه بخش تقسيم كرده بود، براى هر بخشى در پايانش، به زبان جمع و مطلع، بحثى مستوفى و شيرين دارد، لذا در اينجا از '''«بسم الله الرحمن الرحيم»''' آغاز مىكند تا '''«مالِكِ يَوْمِ | حضرت شيخ پس از آنكه فاتحه را به سه بخش تقسيم كرده بود، براى هر بخشى در پايانش، به زبان جمع و مطلع، بحثى مستوفى و شيرين دارد، لذا در اينجا از '''«بسم الله الرحمن الرحيم»''' آغاز مىكند تا '''«مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»''' كه ثلث اول حمد است. | ||
بخش دوم تفسير، در تفسير آيه: ''' | بخش دوم تفسير، در تفسير آيه: '''«إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»''' آغاز مىشود. نخست، بحث مفصلى راجع به «وجهه» مىفرمايد كه اكثر مردم در اين باره پيرو گمانهاى خويشند و وجوه مختلفى را از خدا در ذهن خود ترسيم داده و آن وجوه را مىپرستند، سپس به بيان وجههاى كه قبله دلهاى متوجهان به حق تعالى و ارواح و عقول و نفوس و خوها و سجاياى ايشان است، پرداخته و سپس در «پيوندى» عبادت ذاتى و عبادت صفاتى را عنوان كرده، سپس به تفسير '''«اياك نستعين»''' پرداخته و مىگويد: اياك در اولى، غير از اياك در دوم است، زيرا اولى اشاره به موجودى است كه شايستگىاش براى پرستش نزد پرستشكننده ثابت شده و نهايت هدف و مقصدش گرديده، ولى در دومى، مطلق اين معبود نمىباشد، بلكه از آن جهت است كه وى را اين صلاحيت هست كه آن كس را كه وى را مىپرستد يارى كند. | ||
سپس آغاز به تفسير بخش سوم كه اختصاص به بنده دارد، مىكند و در تفسير صراط مستقيم مىگويد: هدايت و ايمان و تقوا را سه مرتبه است: اول و وسط و آخر و آيه 93 سوره مائده را در اين مقام بس عالى و عرفانى تفسير كرده كه بايد بدان مراجعه كرد. | سپس آغاز به تفسير بخش سوم كه اختصاص به بنده دارد، مىكند و در تفسير صراط مستقيم مىگويد: هدايت و ايمان و تقوا را سه مرتبه است: اول و وسط و آخر و آيه 93 سوره مائده را در اين مقام بس عالى و عرفانى تفسير كرده كه بايد بدان مراجعه كرد. |
ویرایش