پرش به محتوا

رحلتان إلی الحجاز و نجد: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸: خط ۲۸:
}}  
}}  
   
   
 
'''رحلتان إلی الحجاز و نجد'''، مجموعه‌ای است از دو سفرنامه از [[بیطار، محمدبهجت|محمد بهجت بیطار]] و [[عوری، محمدسعود بن عبدالله|محمد سعود افندی عوری]] که در قرن بیستم هجری، از سرزمین حجاز دیدن کرده و مشاهدات خود را، به رشته تحریر درآورده‌اند. این دو سفرنامه توسط [[خلف، تیسیر|تیسیر خلف]]، در اثر حاضر، گرد آمده است.
'''رحلتان إلی الحجاز و نجد'''، مجموعه‌ای است از دو سفرنامه از محمد بهجت بیطار و محمد سعود افندی عوری که در قرن بیستم هجری، از سرزمین حجاز دیدن کرده و مشاهدات خود را، به رشته تحریر درآورده‌اند. این دو سفرنامه توسط تیسیر خلف، در اثر حاضر، گرد آمده است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۵: خط ۳۴:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در مقدمه گردآورنده که در سال 2009م، نوشته شده، به معرفی مختصر هر دو سفرنامه و اشاره به اختلافات و اشتراکات آنها، پرداخته شده است؛ از جمله خاطرنشان شده است که: در طول تاریخ، سفرهایی که به سرزمین حجاز انجام شده، بسیار زیاد و انگیزه بیشتر آنها، اجرای حج ‌بوده است. اما معدودی از این سفرها به دلایل دیگری اتفاق افتاده است؛ مانند سفری که محمد بهجت بیطار در سال 1920م، انجام داد. او از حجاز و حومه نجد، با یک مأموریت سیاسی ملی برای دیدار با پادشاه سعودی، امیر عبدالعزیز آل سعود و رساندن دو نامه به وی، بازدید کرد؛ یک نامه از مصلح بزرگ اسلامی، محمد رشید رضا و دیگری از امیر فیصل بن حسین حاکم وقت شام، پیرامون متحد کردن ملت عرب و مسلمان برای مقابله با تهدیدات خارجی. وی در این سفر، با مشکلات بسیاری مربوط به ناامنی جاده‌ها و غارت و چپاولگری که در سفرنامه وی شرح داده شده، روبه‌رو گردید.
در مقدمه گردآورنده که در سال 2009م، نوشته شده، به معرفی مختصر هر دو سفرنامه و اشاره به اختلافات و اشتراکات آنها، پرداخته شده است؛ از جمله خاطرنشان شده است که: در طول تاریخ، سفرهایی که به سرزمین حجاز انجام شده، بسیار زیاد و انگیزه بیشتر آنها، اجرای حج ‌بوده است. اما معدودی از این سفرها به دلایل دیگری اتفاق افتاده است؛ مانند سفری که [[بیطار، محمدبهجت|محمد بهجت بیطار]] در سال 1920م، انجام داد. او از حجاز و حومه نجد، با یک مأموریت سیاسی ملی برای دیدار با پادشاه سعودی، امیر عبدالعزیز آل سعود و رساندن دو نامه به وی، بازدید کرد؛ یک نامه از مصلح بزرگ اسلامی، محمد رشید رضا و دیگری از امیر فیصل بن حسین حاکم وقت شام، پیرامون متحد کردن ملت عرب و مسلمان برای مقابله با تهدیدات خارجی. وی در این سفر، با مشکلات بسیاری مربوط به ناامنی جاده‌ها و غارت و چپاولگری که در سفرنامه وی شرح داده شده، روبه‌رو گردید.
توصیفات شیخ بیطار و ناامنی‌های ذکر‌شده توسط او، مربوط به اواخر دوران حکومت عثمانی بوده و به‌مرور، با تغییر ساختارهای سنتی حکومت، این هرج‌ومرج و ناامنی‌ها، جای خود را به ثبات و امنیت نسبی داده است؛ چیزی که به عقیده وی در سفرنامه دوم کتاب، مربوط به سفر شیخ محمد سعود عوری، قاضی بیت‌المقدس، که در سال 1929م، به وقوع پیوست، قابل مشاهده است. در این سفرنامه، ملک عبدالعزیز، به‌عنوان منجی ملت عرب که باعث ایجاد اتحاد در میان آنان گردید، معرفی شده است<ref>ر.ک: مقدمه گردآورنده، ص5-‌8</ref>.
توصیفات شیخ بیطار و ناامنی‌های ذکر‌شده توسط او، مربوط به اواخر دوران حکومت عثمانی بوده و به‌مرور، با تغییر ساختارهای سنتی حکومت، این هرج‌ومرج و ناامنی‌ها، جای خود را به ثبات و امنیت نسبی داده است؛ چیزی که به عقیده وی در سفرنامه دوم کتاب، مربوط به سفر [[عوری، محمدسعود بن عبدالله|شیخ محمد سعود عوری]]، قاضی بیت‌المقدس، که در سال 1929م، به وقوع پیوست، قابل مشاهده است. در این سفرنامه، ملک عبدالعزیز، به‌عنوان منجی ملت عرب که باعث ایجاد اتحاد در میان آنان گردید، معرفی شده است<ref>ر.ک: مقدمه گردآورنده، ص5-‌8</ref>.


بخش نخست، به سفرنامه محمد بهجت بیطار دمشقی، تحت عنوان «الرحلة النجدية الحجازية؛ صور من حياة البادية ١٣٣٨ق ـ ١٩٢٠م»، اختصاص یافته است. شیخ بیطار در مقدمه‌ای که به ابتدای سفرنامه خود افزوده، به بیان انگیزه خویش از این سفر پرداخته است. وی توضیح داده است که: هنگامی که دوران دولت عثمانی در بلاد شام سپری گردید و نخستین دولت عربی، به ریاست امیر فیصل بن الحسین روی کار آمد، قبل از به سلطنت رسیدن او، محمد رشید رضا وی را به مصر فراخواند تا درباره امور اعراب و مسلمانان، با یکدیگر مشورت و همکاری کنند. سپس هر دو عزم کردند که دو نامه را به اسم خویش، توسط دو فرستاده امین نزد امیر عبدالعزیز آل ‌سعود در نجد، بفرستند. این مربوط می‌شد به قبل از به سلطنت رسیدن وی در عربستان.  
بخش نخست، به سفرنامه [[محمد بهجت بیطار|محمد بهجت بیطار دمشقی]]، تحت عنوان «الرحلة النجدية الحجازية؛ صور من حياة البادية ١٣٣٨ق ـ ١٩٢٠م»، اختصاص یافته است. شیخ بیطار در مقدمه‌ای که به ابتدای سفرنامه خود افزوده، به بیان انگیزه خویش از این سفر پرداخته است. وی توضیح داده است که: هنگامی که دوران دولت عثمانی در بلاد شام سپری گردید و نخستین دولت عربی، به ریاست امیر فیصل بن الحسین روی کار آمد، قبل از به سلطنت رسیدن او، محمد رشید رضا وی را به مصر فراخواند تا درباره امور اعراب و مسلمانان، با یکدیگر مشورت و همکاری کنند. سپس هر دو عزم کردند که دو نامه را به اسم خویش، توسط دو فرستاده امین نزد امیر عبدالعزیز آل ‌سعود در نجد، بفرستند. این مربوط می‌شد به قبل از به سلطنت رسیدن وی در عربستان.  
آنان در نامه‌های خویش، به حمایت از اسلام و عقد پیمان هماهنگی عام بین همه امرای جزیره عربی و پیشوایان بزرگ آن، به‌منظور دفع تجاوز خارجی، دعوت کرده بودند.
آنان در نامه‌های خویش، به حمایت از اسلام و عقد پیمان هماهنگی عام بین همه امرای جزیره عربی و پیشوایان بزرگ آن، به‌منظور دفع تجاوز خارجی، دعوت کرده بودند.
سرانجام قرار بر این شد که نامه رشید رضا را این‌جانب برسانم و نامه امیر فیصل را شلاش نجدی. بنابراین با توکل بر خدا حرکت کردیم و در این راه سختی‌های زیادی را متحمل شدیم. این سفر، پنجاه روزه به طول انجامید و شرح ماجراهای آن، در این سفرنامه که به درخواست برخی از دوستان منتشر شده، آمده است<ref>ر.ک: مقدمه سفرنامه اول، ص13-‌14</ref>.
سرانجام قرار بر این شد که نامه رشید رضا را این‌جانب برسانم و نامه امیر فیصل را شلاش نجدی. بنابراین با توکل بر خدا حرکت کردیم و در این راه سختی‌های زیادی را متحمل شدیم. این سفر، پنجاه روزه به طول انجامید و شرح ماجراهای آن، در این سفرنامه که به درخواست برخی از دوستان منتشر شده، آمده است<ref>ر.ک: مقدمه سفرنامه اول، ص13-‌14</ref>.
خط ۵۳: خط ۵۲:
در پایان این سفرنامه، متن سه نامه که شیخ بیطار، به محمد رشید رضا (یک نامه) و عبدالغزیز بن عبدالرحمان فیصل آل‌ سعود (دو نامه) نوشته، ذکر گردیده است<ref>همان58-‌69</ref> و پس از آن، زندگی‌نامه خودنوشت وی، درج شده است<ref>ر.ک: همان، ص69-‌86</ref>.
در پایان این سفرنامه، متن سه نامه که شیخ بیطار، به محمد رشید رضا (یک نامه) و عبدالغزیز بن عبدالرحمان فیصل آل‌ سعود (دو نامه) نوشته، ذکر گردیده است<ref>همان58-‌69</ref> و پس از آن، زندگی‌نامه خودنوشت وی، درج شده است<ref>ر.ک: همان، ص69-‌86</ref>.


در بخش دوم، سفرنامه محمد سعود افندی العوری، تحت عنوان «الرحلة السعودية الحجازية النجديه؛ 1347ق، 1929م» آمده است. این سفرنامه، با دو مقدمه از ناشر (محب‌الدین حبیب) و نویسنده آغاز و مطالب آن، در سی‌وپنج فصل، ارائه شده است.
در بخش دوم، سفرنامه [[عوری، محمدسعود بن عبدالله|محمد سعود افندی العوری]]، تحت عنوان «الرحلة السعودية الحجازية النجديه؛ 1347ق، 1929م» آمده است. این سفرنامه، با دو مقدمه از ناشر (محب‌الدین حبیب) و نویسنده آغاز و مطالب آن، در سی‌وپنج فصل، ارائه شده است.


ناشر در مقدمه، به بیان ویژگی‌های این سفرنامه پرداخته و به این نکته اشاره کرده است که بسیاری از کتاب‌های باستانی که به‌صورت سفرنامه نوشته شده، دارای ویژگی‌ای بوده‌اند که به‌ندرت در ادبیات مدرن یافت می‌شود؛ یعنی اینکه نویسنده به قلم اجازه می‌داد تا آنچه که در روحش بود را به‌دور از تصنع، به تصویر بکشد؛ به‌گونه‌ای که وقتی خواننده، آن سفرنامه را می‌خواند، احساس می‌کند که در طول سفر با او بوده و تمام آنچه را او دیده است، می‌بیند و این مزیتی است که در سفرنامه حاضر، کاملا مشهود است؛ زیرا ازآنجاکه عوری قلم را به دست گرفته است تا سفر خود را به سرزمین مقدس حجاز بنویسد، طوری خواننده را با خود همراه می‌کند که گویی تمام حوادث، وقایع و مناظر را با او به نظاره نشسته و گفتگوی او با مردم را شنیده و با آنان صحبت کرده است<ref>ر.ک: مقدمه ناشر، ص91</ref>.
ناشر در مقدمه، به بیان ویژگی‌های این سفرنامه پرداخته و به این نکته اشاره کرده است که بسیاری از کتاب‌های باستانی که به‌صورت سفرنامه نوشته شده، دارای ویژگی‌ای بوده‌اند که به‌ندرت در ادبیات مدرن یافت می‌شود؛ یعنی اینکه نویسنده به قلم اجازه می‌داد تا آنچه که در روحش بود را به‌دور از تصنع، به تصویر بکشد؛ به‌گونه‌ای که وقتی خواننده، آن سفرنامه را می‌خواند، احساس می‌کند که در طول سفر با او بوده و تمام آنچه را او دیده است، می‌بیند و این مزیتی است که در سفرنامه حاضر، کاملا مشهود است؛ زیرا ازآنجاکه [[عوری، محمدسعود بن عبدالله|عوری]] قلم را به دست گرفته است تا سفر خود را به سرزمین مقدس حجاز بنویسد، طوری خواننده را با خود همراه می‌کند که گویی تمام حوادث، وقایع و مناظر را با او به نظاره نشسته و گفتگوی او با مردم را شنیده و با آنان صحبت کرده است<ref>ر.ک: مقدمه ناشر، ص91</ref>.


از جمله ویژگی‌های این سفرنامه، آن است که نویسنده، به دنبال این است که خواننده، با مطالعه آن، اطلاعاتی پیرامون ارکان حج و نوافل و آداب آن به دست بیاورد<ref>ر.ک: همان</ref>.
از جمله ویژگی‌های این سفرنامه، آن است که نویسنده، به دنبال این است که خواننده، با مطالعه آن، اطلاعاتی پیرامون ارکان حج و نوافل و آداب آن به دست بیاورد<ref>ر.ک: همان</ref>.


از جمله موضوعاتی که خواننده با مطالعه این سفرنامه، بدان دست می‌یابد، آن است که عوری نیز مانند بیطار، با دیدی مثبت به اقدامات ملک عبدالعزیز آل ‌سعود نگریسته و خوشحالی او از اصلاحات انجام‌شده توسط وی، کاملا مشهود است<ref>ر.ک: همان، ص92</ref>.
از جمله موضوعاتی که خواننده با مطالعه این سفرنامه، بدان دست می‌یابد، آن است که [[عوری، محمدسعود بن عبدالله|عوری]] نیز مانند بیطار، با دیدی مثبت به اقدامات ملک عبدالعزیز آل ‌سعود نگریسته و خوشحالی او از اصلاحات انجام‌شده توسط وی، کاملا مشهود است<ref>ر.ک: همان، ص92</ref>.


در پایان باید به این نکته اشاره نمود که علی‌رغم اختلاف بین این دو سفرنامه از نظر زمان، سبک و افق دید نویسندگان، نقطه مشترک هر دو سفرنامه، آن است که هر دو، متعلق به دو عالم و دانشمند از سرزمین شام هستند که در آن زمان، از نزدیک، شبه‌جزیره عربستان و وضعیت اعراب و مسلمانان را دیده و آن را به تصویر کشیده‌اند<ref>ر.ک: مقدمه گردآورنده، ص8</ref>.
در پایان باید به این نکته اشاره نمود که علی‌رغم اختلاف بین این دو سفرنامه از نظر زمان، سبک و افق دید نویسندگان، نقطه مشترک هر دو سفرنامه، آن است که هر دو، متعلق به دو عالم و دانشمند از سرزمین شام هستند که در آن زمان، از نزدیک، شبه‌جزیره عربستان و وضعیت اعراب و مسلمانان را دیده و آن را به تصویر کشیده‌اند<ref>ر.ک: مقدمه گردآورنده، ص8</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش