۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:سال97-1تیر الی31' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'هس' به 'هس') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
| خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
اشعار کتاب با قصیدهای در تبریک ورود ولیعهد از تهران به تبریز آغاز شده است. پس از آن قصیده دیگری در مدح و اندرز ولیعهد و قصیدهای در هجو و نکوهش آصفالدوله آمده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص1 و 4</ref>. قصاید [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام فراهانی]] را میتوان با توجه به مضمون و نوع ادبی، به انواع: «مدح»، «گلایه»، «اندرز»، «هجو»، «نکوهش»، «مطایبه» و «طنز» تقسیمبندی نمود که وجود این انواع ادبی، حاکی از استقلال فکری وی و عدم وابستگی محض به دربار است. قائممقام، با آمیختن و ادغام مدیحه با انواع ادبی دیگر، حتی انواع متناقضی همچون قدح (بهمنظور نقد و آگاهیبخشی)، شیوهای متفاوت با معاصران خود در پیش گرفته و با فاصله گرفتن از ستایشهای یکجانبه، نگاه ابزاری خود به مدح را آشکار میسازد. دغدغه و حساسیت [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] نسبت به مسائل سیاسی، مالی و اخلاقی دربار، در جهت حفظ منافع ملی بوده که با توجه به انتقادناپذیری درباریان، وی از قالب مدح و ستایشگری در جهت بیان این دغدغهها، استفاده میکند<ref>ر.ک: مدرسی، فاطمه و دیگران، ص303</ref>. | اشعار کتاب با قصیدهای در تبریک ورود ولیعهد از تهران به تبریز آغاز شده است. پس از آن قصیده دیگری در مدح و اندرز ولیعهد و قصیدهای در هجو و نکوهش آصفالدوله آمده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص1 و 4</ref>. قصاید [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام فراهانی]] را میتوان با توجه به مضمون و نوع ادبی، به انواع: «مدح»، «گلایه»، «اندرز»، «هجو»، «نکوهش»، «مطایبه» و «طنز» تقسیمبندی نمود که وجود این انواع ادبی، حاکی از استقلال فکری وی و عدم وابستگی محض به دربار است. قائممقام، با آمیختن و ادغام مدیحه با انواع ادبی دیگر، حتی انواع متناقضی همچون قدح (بهمنظور نقد و آگاهیبخشی)، شیوهای متفاوت با معاصران خود در پیش گرفته و با فاصله گرفتن از ستایشهای یکجانبه، نگاه ابزاری خود به مدح را آشکار میسازد. دغدغه و حساسیت [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] نسبت به مسائل سیاسی، مالی و اخلاقی دربار، در جهت حفظ منافع ملی بوده که با توجه به انتقادناپذیری درباریان، وی از قالب مدح و ستایشگری در جهت بیان این دغدغهها، استفاده میکند<ref>ر.ک: مدرسی، فاطمه و دیگران، ص303</ref>. | ||
[[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] با سرودن دیوانی بر اساس مضامین و انواع ادبی مختلف – بهویژه مسائل زمان و جامعه پیرامونی - قابلیت و استعداد ادبی خود را مورد تأیید و تحلیل بسیاری از محققان قرار داده است. کمتر شعری از [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] دیده میشود که ناظر بر یک حادثه اجتماعی نباشد. از سویی دیگر، مدایح قائممقام نیز سمت و سویی متفاوت با دیگر شاعران معاصر خود دارد: «مدائح او نه مانند مدائح فتحعلیخان صبا و قاآنی آنقدر مبالغهآمیز و مستهجن است و نه مثل مدائح سروش و محمودخان ملکالشعراء آنقدر شیرین و مستحسن». همچنین درباره اهداف و انگیزه [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] از | [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] با سرودن دیوانی بر اساس مضامین و انواع ادبی مختلف – بهویژه مسائل زمان و جامعه پیرامونی - قابلیت و استعداد ادبی خود را مورد تأیید و تحلیل بسیاری از محققان قرار داده است. کمتر شعری از [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] دیده میشود که ناظر بر یک حادثه اجتماعی نباشد. از سویی دیگر، مدایح قائممقام نیز سمت و سویی متفاوت با دیگر شاعران معاصر خود دارد: «مدائح او نه مانند مدائح فتحعلیخان صبا و قاآنی آنقدر مبالغهآمیز و مستهجن است و نه مثل مدائح سروش و محمودخان ملکالشعراء آنقدر شیرین و مستحسن». همچنین درباره اهداف و انگیزه [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] از مدیحهسرایی آمده است که: «در مدحیههای او که به سیاق قصاید کهن پارسی و بیشتر در مدح عباسمیرزای ولیعهد سروده شدهاند، محور اصلی مضمون بر مسائل سیاسی و اجتماعی روز و هشدار و توجه دادن به خطرات و آفاتی است که کشور و سلطنت را تهدید میکند». البته گفتنی است که هشدار و تنبیه، بخشی از اهداف و اغراض قائممقام از مدیحهسرایی را شامل میشود<ref>ر.ک: همان، ص289</ref>. | ||
مثنوی جلایرنامه نماینده ذوق و سلیقه [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] است که از زبان یک تن از خدمتگزاران خویش «جلایر» نام گفته است. [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] این مثنوی را دور از تکلف شاعرانه و بدون رعایت اصول و قواعد شعری و لغوی و خلاصه به زبان عامیانه و هزل و بهمنظور شکایت و انتقاد از نابسامانیهای آن زمان و از جمله نمایاندن نکات ذیل بیان داشته است: | مثنوی جلایرنامه نماینده ذوق و سلیقه [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] است که از زبان یک تن از خدمتگزاران خویش «جلایر» نام گفته است. [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] این مثنوی را دور از تکلف شاعرانه و بدون رعایت اصول و قواعد شعری و لغوی و خلاصه به زبان عامیانه و هزل و بهمنظور شکایت و انتقاد از نابسامانیهای آن زمان و از جمله نمایاندن نکات ذیل بیان داشته است: | ||
ویرایش