۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:25 بهمن الی 24 اسفند' به '') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
}} | }} | ||
'''التعليقات علی شرح الدواني العقائد العضدية''' اثر سيد جمالالدين | '''التعليقات علی شرح الدواني العقائد العضدية''' اثر [[جمالالدین اسدآبادی|سيد جمالالدين اسدآبادى]] 1217ش معروف به افغانى است كه به عنوان تعليقه بر كتاب العقائد العضديه كه [[دوانی، محمد بن اسعد|محقق دوانى]] به عنوان شرح بر كتاب العقائد العضديه اثر [[عضدالدین ایجی، عبدالرحمان بن احمد|عضدالدين ايجى]] نوشته است، صورت پذيرفته است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
در آغاز مقدمهى كوتاهى به قلم استاد [[خسروشاهی، هادی|سيد هادى خسرو شاهى]] آمده است كه در آن مؤلف كتاب العقائد العضدية، به گونه مختصر چنين معرفى شده است: | در آغاز مقدمهى كوتاهى به قلم استاد [[خسروشاهی، هادی|سيد هادى خسرو شاهى]] آمده است كه در آن مؤلف كتاب العقائد العضدية، به گونه مختصر چنين معرفى شده است: | ||
عبدالرحمن بن احمد بن عبدالغفار، عضدالدين ايجى كه در سال 756 هجرى قمرى وفات يافته است و از دانشمندان بزرگ علم كلام بود و كتاب "المواقف" نيز از تأليفات او است. [[دوانی، محمد بن اسعد|جلالالدين دوانى]] از علماى مشهور در فلسفه و كلام اين كتاب را شرح نموده است كه از جمله مهمترين كتابها در علوم ربانى، در نزد برادران مان اهل سنت، به شمار مىرود. | [[عضدالدین ایجی، عبدالرحمان بن احمد|عبدالرحمن بن احمد بن عبدالغفار، عضدالدين ايجى]] كه در سال 756 هجرى قمرى وفات يافته است و از دانشمندان بزرگ علم كلام بود و كتاب "المواقف" نيز از تأليفات او است. [[دوانی، محمد بن اسعد|جلالالدين دوانى]] از علماى مشهور در فلسفه و كلام اين كتاب را شرح نموده است كه از جمله مهمترين كتابها در علوم ربانى، در نزد برادران مان اهل سنت، به شمار مىرود. | ||
سپس مقدمهاى از دكتر محمد عماره و در ادامه شرح كتاب العقائد العضديه و آنگاه تعليقات سيد جمال بيان گرديده است. | سپس مقدمهاى از دكتر محمد عماره و در ادامه شرح كتاب العقائد العضديه و آنگاه تعليقات سيد جمال بيان گرديده است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
كتاب تعليقات، يك بار يا دو بار به نام شيخ محمد | كتاب تعليقات، يك بار يا دو بار به نام [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]، در مصر به چاپ رسيده است و تاريخ نگارش آن طورى كه در كتاب ذكر شده، سال 1292 قمرى است كه سيد، در مصر اقامت داشت و به تدريس فلسفه مشغول بود و [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]، در آن تاريخ هنوز جوان بود و در الازهر درس مىخواند و ممكن نيست كه شاگردى در 22 سالگى، اين چنين كتاب مهم و به اين سطح علمى تألیف كند. | ||
آنچه استاد [[خسروشاهی، هادی|سيد هادى خسرو شاهى]] مىگويد، همان نتيجهاى است كه دكتور محمد عماره، دانشمند مصرى، به آن رسيده است. موصوف در مقدمهاى كه به نام بررسى كتاب " التعليقات على شرح العقائد العضدية" در 22 صفحه بر اين كتاب نگاشته و قبل از شروع متن به چاپ رسيده است، انتساب آن را به شيخ محمد | آنچه استاد [[خسروشاهی، هادی|سيد هادى خسرو شاهى]] مىگويد، همان نتيجهاى است كه دكتور محمد عماره، دانشمند مصرى، به آن رسيده است. موصوف در مقدمهاى كه به نام بررسى كتاب " التعليقات على شرح العقائد العضدية" در 22 صفحه بر اين كتاب نگاشته و قبل از شروع متن به چاپ رسيده است، انتساب آن را به [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]، نفى نموده و بر انتساب آن به سيد جمالالدين صحه مىگذارد. | ||
كتاب در اواخر ذوالحجه سال 1292 هجرى قمرى و اوايل سال 1876 ميلادى، پایان يافته است كه شيخ محمد عبده در آن زمان در الازهر تحصيل مىكرد و حتى مقالاتى كه او بعد از اين تاريخ نگاشته است، بسيار بسيط مىباشد. | كتاب در اواخر ذوالحجه سال 1292 هجرى قمرى و اوايل سال 1876 ميلادى، پایان يافته است كه شيخ محمد عبده در آن زمان در الازهر تحصيل مىكرد و حتى مقالاتى كه او بعد از اين تاريخ نگاشته است، بسيار بسيط مىباشد. | ||
اسلوبى كه در اين كتاب به كار برده شده است، از "سجع" خالى است؛ در حالى كه شيخ عبده در اسلوب نگارش، از سجع كار مىگرفت، بناء نقش او دراين كتاب، صياغت نص و تبييض است. | اسلوبى كه در اين كتاب به كار برده شده است، از "سجع" خالى است؛ در حالى كه [[عبده، محمد|شيخ عبده]] در اسلوب نگارش، از سجع كار مىگرفت، بناء نقش او دراين كتاب، صياغت نص و تبييض است. | ||
هر كسى كه اين مرحله زندگى شيخ محمد عبده را نگاشته، ادعا نه نموده است كه شيخ محمد | هر كسى كه اين مرحله زندگى شيخ محمد عبده را نگاشته، ادعا نه نموده است كه [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]، شرح عقايد عضديه، را تدريس مىنموده است. | ||
از زبان شيخ محمد | از زبان [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]، روايت شده است كه اين كتاب را با چند كتاب كلامى ديگر، نزد سيد جمالالدين فرا گرفته است. | ||
در تعليقات بر شرح عقايد عضديه در چند جاى، شيخ محمد عبده حاشيه نگاشته است كه خود مىرساند كه اين حاشيههاى معدود و محدود بر تعليقات استادش، سيد جمالالدين باشد. | در تعليقات بر شرح عقايد عضديه در چند جاى، [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]] حاشيه نگاشته است كه خود مىرساند كه اين حاشيههاى معدود و محدود بر تعليقات استادش، سيد جمالالدين باشد. | ||
در تعليقات شرح عقايد عضديه در تبصره بر يك نظر "[[دوانی، محمد بن اسعد|دوانى]]" شارح عقايد عضديه، آمده است كه هيج يك از حكما و متكلمان، جز او به اين نظر نيستند. | در تعليقات شرح عقايد عضديه در تبصره بر يك نظر "[[دوانی، محمد بن اسعد|دوانى]]" شارح عقايد عضديه، آمده است كه هيج يك از حكما و متكلمان، جز او به اين نظر نيستند. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
بناء در آن تاريخ، در مصر جز سيد جمالالدين آگاه به فلسفه و علم كلام، ديگر كسى پيدا نمىشد تا با اين قاطعيت حرف بزند. | بناء در آن تاريخ، در مصر جز سيد جمالالدين آگاه به فلسفه و علم كلام، ديگر كسى پيدا نمىشد تا با اين قاطعيت حرف بزند. | ||
در اين كتاب اصطلاحاتى به زبان فارسی، تركى، هندى، وحتى فرانسه و انگليسى آمده است كه امكانات فهم و آشنايى آن زبانها را در آن ايام، شيخ محمد عبده نداشت. | در اين كتاب اصطلاحاتى به زبان فارسی، تركى، هندى، وحتى فرانسه و انگليسى آمده است كه امكانات فهم و آشنايى آن زبانها را در آن ايام، [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]] نداشت. | ||
استاد محمد عماره، يك سلسله دلايل ديگرى را هم ذكر مىكند كه ثابت مىسازد كتاب" التعليقات على شرح العقائد العضديه" از سيد جمالالدين افغانى است، نه از شيخ محمد عبده! | استاد محمد عماره، يك سلسله دلايل ديگرى را هم ذكر مىكند كه ثابت مىسازد كتاب" التعليقات على شرح العقائد العضديه" از سيد جمالالدين افغانى است، نه از [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]! | ||
استاد عماره مىگويد كه برخلاف نظر كسانى كه ادعا دارند، كتاب در زمان حيات شيخ محمد | استاد عماره مىگويد كه برخلاف نظر كسانى كه ادعا دارند، كتاب در زمان حيات [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]، به چاپ رسيده است و موصوف به آن رضايت داده و انتساب آن را به خويشتن نفى نكرده است، دليل مىآورد كه در صفحه آخر كتاب، تاريخ چاپ آن، اواخر شعبان المعظم سال 1323 قمرى آمده است و "استاد امام" در 7 جمادى الاولى همان سال؛ يعنى تقريبا سه ماه قبل از چاپ آن كتاب، داعى اجل را لبيك گفته است و دليل ديگر اينكه در آخرين صفحه آن كتاب چنين آمده است، "العلامة الاوحد، الفهامة الامجد،، المرحوم ال[[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]، مفتى الديار المصريه" بناء اين كتاب در زمان حيات شيخ محمد عبده به نشر نرسيده است. زيرا او "مرحوم" خوانده شده است. | ||
بعد از مقدمهى محققانه سيد جمالالدين شناس شهير مصرى، دكتور محمد عماره، كتاب "شرح العقائد العضديه" تألیف محمد بن اسعد الصديق يا جلالالدين الدوانى، مىآيد و در ادامهء آن كتاب "التعليقات على شرح العقائد العضديه" تألیف سيد جمالالدين الحسينى الافغانى كه نام شيخ محمد | بعد از مقدمهى محققانه [[جمالالدین اسدآبادی|سيد جمالالدين]] شناس شهير مصرى، دكتور محمد عماره، كتاب "شرح العقائد العضديه" تألیف محمد بن اسعد الصديق يا جلالالدين الدوانى، مىآيد و در ادامهء آن كتاب "التعليقات على شرح العقائد العضديه" تألیف سيد جمالالدين الحسينى الافغانى كه نام [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]، به خاطر نقشش در تدوين اين كتاب نيز آمده است. | ||
تعليقات سيد جمالالدين شامل 222 تعليق يا حاشيه مىشود؛ اما همه كتاب را سيد شرح نداده است؛ يعنى كتاب دوانى كه 107 صفحه است، سيد جمالالدين 80 صفحه آن را شرح داده است و باقى را فرو گذاشته است. | تعليقات [[جمالالدین اسدآبادی|سيد جمالالدين]] شامل 222 تعليق يا حاشيه مىشود؛ اما همه كتاب را سيد شرح نداده است؛ يعنى كتاب دوانى كه 107 صفحه است، سيد جمالالدين 80 صفحه آن را شرح داده است و باقى را فرو گذاشته است. | ||
آنچه را سيد جمالالدين شرح نداده است، به مبحثهاى معاد روحانى مجازات و محاسبه در روز رستاخيز، صراط، مخلوق بودن بهشت و دوزخ، بهشتيان در جنت جاويدانهاند، مرتكب كناه كبيره جاويدان در دوزخ نمىماند، شفاعت پيامبر اكرم صلىاللهعليه وسلم برای مرتكبان گناهان كبيره امتش، عذاب قبر، سؤال منكر و نكير، معجزات، پيامبر صلىاللهعليه وسلم، خاتم پيامبران است، پيامبران معصوماند، كرامات اولیاء حق است، امام بعد از پيامبر صلىاللهعليه وسلم ابوبكر صديق رضىاللهعنه است، سپس عمر فاروق، عثمان ذى النورين و بعدا على رضىالله عنهم، معناى افضليت و اينكه اهل قبله را كافر نمىدانيم. | آنچه را [[جمالالدین اسدآبادی|سيد جمالالدين]] شرح نداده است، به مبحثهاى معاد روحانى مجازات و محاسبه در روز رستاخيز، صراط، مخلوق بودن بهشت و دوزخ، بهشتيان در جنت جاويدانهاند، مرتكب كناه كبيره جاويدان در دوزخ نمىماند، شفاعت پيامبر اكرم صلىاللهعليه وسلم برای مرتكبان گناهان كبيره امتش، عذاب قبر، سؤال منكر و نكير، معجزات، پيامبر صلىاللهعليه وسلم، خاتم پيامبران است، پيامبران معصوماند، كرامات اولیاء حق است، امام بعد از پيامبر صلىاللهعليه وسلم ابوبكر صديق رضىاللهعنه است، سپس عمر فاروق، عثمان ذى النورين و بعدا على رضىالله عنهم، معناى افضليت و اينكه اهل قبله را كافر نمىدانيم. | ||
استاد [[خسروشاهی، هادی|سيد هادى خسروشاهى]] در مقدمه اين مجموعه، علت اين كه چرا سيد، كتاب را تا آخر شرح نداده است، چنين مىگويد: | استاد [[خسروشاهی، هادی|سيد هادى خسروشاهى]] در مقدمه اين مجموعه، علت اين كه چرا سيد، كتاب را تا آخر شرح نداده است، چنين مىگويد: | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
استاد [[خسروشاهی، هادی|سيد هادى خسرو شاهى]] گرچه اين عبارت آخر مقدمهاش را دليلى آورده است كه شارح اين تعليقات شيخ محمد عبده نيست، بلكه سيد جمالالدين است. اما او در اين سطور مىخواهد، حرف دلش را در لفافه بيان كند و صريح نمىگويد، اما با اندكترين تعمق هر كس مىداند كه استاد خسرو شاهى چه مىخواهد بگويد.؟! استاد [[خسروشاهی، هادی|سيد هادى خسروشاهى]] مىگويد يا دقيقتر از فحواى كلامش چنين استنباط مىشود كه: | استاد [[خسروشاهی، هادی|سيد هادى خسرو شاهى]] گرچه اين عبارت آخر مقدمهاش را دليلى آورده است كه شارح اين تعليقات شيخ محمد عبده نيست، بلكه سيد جمالالدين است. اما او در اين سطور مىخواهد، حرف دلش را در لفافه بيان كند و صريح نمىگويد، اما با اندكترين تعمق هر كس مىداند كه استاد خسرو شاهى چه مىخواهد بگويد.؟! استاد [[خسروشاهی، هادی|سيد هادى خسروشاهى]] مىگويد يا دقيقتر از فحواى كلامش چنين استنباط مىشود كه: | ||
سيد جمالالدين شيعه است و شيخ محمد عبده سنى. چون مباحث بعدى كتاب مورد بحث، مسأله امامت و خلافت است و سيد جمالالدين به خاطر شيعه بودن مخالف آن، نظر دارد، بناء تعليقات و يا تدريس كتاب شرح عقايد را پایان مىدهد! | [[جمالالدین اسدآبادی|سيد جمالالدين]] شيعه است و [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]] سنى. چون مباحث بعدى كتاب مورد بحث، مسأله امامت و خلافت است و سيد جمالالدين به خاطر شيعه بودن مخالف آن، نظر دارد، بناء تعليقات و يا تدريس كتاب شرح عقايد را پایان مىدهد! | ||
اصرار [[خسروشاهی، هادی|استاد خسرو شاهى]] برای شيعه ثابت كردن سيد | اصرار [[خسروشاهی، هادی|استاد خسرو شاهى]] برای شيعه ثابت كردن [[جمالالدین اسدآبادی|سيد جمالالدين]]، به خاطر اين است كه او را ایرانى ثابت كند و وضع اين مقدمه هم به اصطلاح منطقيون، به خاطر آن نتيجه است. زيرا او مىداند كه سادات كنر، اهل سنتاند و آسانترين طريقه برای ایرانى ساختن سيد همين مذهب عقيدتىاش است. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش