۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
#«س»: ملا هادى بن مهدى سبزوارى (متوفى 1289ق). تعليقات و حواشى سبزوارى كه به زبان عربى نوشته از آثار پرارزش اوست. سبزوارى بهگونهاى منظم و مرتب تمام متن اسفار بهاستثناى بخش طبيعيات و مباحث جواهر و اعراض را طى تدريس متن، حلاجى كرده و بر آنها حاشيه نوشته است. اين حواشى پيش از اين به خط خود حكيم بهتمام و عيناً با متن اسفار به طبع سنگى رسيده است <ref>ر.ك: امين، سيد حسن، ج9، ص74</ref>. | #«س»: ملا هادى بن مهدى سبزوارى (متوفى 1289ق). تعليقات و حواشى سبزوارى كه به زبان عربى نوشته از آثار پرارزش اوست. سبزوارى بهگونهاى منظم و مرتب تمام متن اسفار بهاستثناى بخش طبيعيات و مباحث جواهر و اعراض را طى تدريس متن، حلاجى كرده و بر آنها حاشيه نوشته است. اين حواشى پيش از اين به خط خود حكيم بهتمام و عيناً با متن اسفار به طبع سنگى رسيده است <ref>ر.ك: امين، سيد حسن، ج9، ص74</ref>. | ||
#«م»: آقا على مدرس زنوزى (متوفى 1307/1310ق). وى فرزند فيلسوف بزرگ ملا عبدالله زنوزى است. آقا على مدرس را آقا على حكيم و حكيم مؤسس هم خواندهاند. وى در فسلفه صرفاً به تقرير و تدريس آنچه گذشتگان گفته بودند نمىپرداخت؛ قريحهاى نقاد و ابتكارى و روشى تحقيقى و تأسيسى داشت و در جستجوى راهحلهاى تازه براى مشكلات فلسفه بود؛ كارى كه در حكماى متأخر كمتر به آن برمىخوريم <ref>دائرةالمعارف تشيع، ج1، ص128-127</ref>. | #«م»: آقا على مدرس زنوزى (متوفى 1307/1310ق). وى فرزند فيلسوف بزرگ ملا عبدالله زنوزى است. آقا على مدرس را آقا على حكيم و حكيم مؤسس هم خواندهاند. وى در فسلفه صرفاً به تقرير و تدريس آنچه گذشتگان گفته بودند نمىپرداخت؛ قريحهاى نقاد و ابتكارى و روشى تحقيقى و تأسيسى داشت و در جستجوى راهحلهاى تازه براى مشكلات فلسفه بود؛ كارى كه در حكماى متأخر كمتر به آن برمىخوريم <ref>دائرةالمعارف تشيع، ج1، ص128-127</ref>. | ||
اثبات معاد جسمانى با برهان عقلى و استدلال فلسفى در فرهنگ اسلامى از مسائل مهمى است كه تا زمان ملا صدرا كسى به آن دست نيافته است. ملا صدرا بر اساس مبانى و اصولى كه تأسيس كرده، از طريق برهان عقلى به اثبات آن پرداخته است. پس از ملا صدرا تنها كسى كه در باب معاد جسمانى سخن تازه آورده و نظريه جديدى ابراز داشته، حكيم بزرگ آقا على مدرس زنوزى است. اين حكيم ضمن آگاهى كامل از نظريه ملا صدرا و مبانى وى، بسيارى از مبانى او را پذيرفته، ولى نتيجه آن را نپذيرفته است، بلكه ديدگاه جديدى را از آن استخراج كرده است. | #:اثبات معاد جسمانى با برهان عقلى و استدلال فلسفى در فرهنگ اسلامى از مسائل مهمى است كه تا زمان ملا صدرا كسى به آن دست نيافته است. ملا صدرا بر اساس مبانى و اصولى كه تأسيس كرده، از طريق برهان عقلى به اثبات آن پرداخته است. پس از ملا صدرا تنها كسى كه در باب معاد جسمانى سخن تازه آورده و نظريه جديدى ابراز داشته، حكيم بزرگ آقا على مدرس زنوزى است. اين حكيم ضمن آگاهى كامل از نظريه ملا صدرا و مبانى وى، بسيارى از مبانى او را پذيرفته، ولى نتيجه آن را نپذيرفته است، بلكه ديدگاه جديدى را از آن استخراج كرده است. | ||
مدرس زنوزى درعينحال كه بسيارى از مبانى و تحليلهاى ملا صدرا را از قبيل حركت جوهرى، حدوث جسمانى نفس، تفاوت عالم دنيا و آخرت و مانند آنها مىپذيرد، ولى نظريه او را از يكسو و نظريه اشاعره را از سوى ديگر باطل اعلام مىكند. علت بطلان نظريه ملا صدرا اين است كه وى بدن دنيوى را بهطور كلى از درجه اعتبار عود معاد ساقط كرده است؛ چراكه نزد او بدنهاى اخروى مجرد از ماده هستند و تنها داراى صورتهاى امتدادى هستند. اين نظريه با ظاهر شرع نمىسازد. همچنين بطلان نظريه ملا صدرا بر اين امر استوار است كه طبق نظر وى «اين همانى» بدن اخروى با بدن دنيوى از هم گسسته شود و بدن اخروى غير بدن دنيوى بشمار نيايد؛ در اين صورت ممكن است گفته شود اين نظريه با آيات و روايات سازگار نيست؛ اما اگر نظريه وى بيانگر اين مطلب باشد كه بدن اخروى همان بدن دنيوى است و «اين همانى» بين آن دو محفوظ و تغيير و تفاوت تنها در مواد آنها پديد آمده است، مانند تغيير و تحول در بدن مادى دنيوى از اوان كودكى به نوجوانى و از آن به بزرگسالى و پيرى كه در اين ايام و مراحل، مواد بدن چندين بار كاملاً تحول يافته، ولى درعينحال «اين همانى» بدن در تمام اين ايام محفوظ مانده و هيچ مشكلى در آن پديد نيامده است، در اين فرض نظريه مزبور با آيات و روايات تنافى نداشته و اشكال يادشده بىاساس خواهد بود <ref>اكبريان، رضا و عارفى شيرازى، محمداسحاق، ص47-40</ref>. | #:مدرس زنوزى درعينحال كه بسيارى از مبانى و تحليلهاى ملا صدرا را از قبيل حركت جوهرى، حدوث جسمانى نفس، تفاوت عالم دنيا و آخرت و مانند آنها مىپذيرد، ولى نظريه او را از يكسو و نظريه اشاعره را از سوى ديگر باطل اعلام مىكند. علت بطلان نظريه ملا صدرا اين است كه وى بدن دنيوى را بهطور كلى از درجه اعتبار عود معاد ساقط كرده است؛ چراكه نزد او بدنهاى اخروى مجرد از ماده هستند و تنها داراى صورتهاى امتدادى هستند. اين نظريه با ظاهر شرع نمىسازد. همچنين بطلان نظريه ملا صدرا بر اين امر استوار است كه طبق نظر وى «اين همانى» بدن اخروى با بدن دنيوى از هم گسسته شود و بدن اخروى غير بدن دنيوى بشمار نيايد؛ در اين صورت ممكن است گفته شود اين نظريه با آيات و روايات سازگار نيست؛ اما اگر نظريه وى بيانگر اين مطلب باشد كه بدن اخروى همان بدن دنيوى است و «اين همانى» بين آن دو محفوظ و تغيير و تفاوت تنها در مواد آنها پديد آمده است، مانند تغيير و تحول در بدن مادى دنيوى از اوان كودكى به نوجوانى و از آن به بزرگسالى و پيرى كه در اين ايام و مراحل، مواد بدن چندين بار كاملاً تحول يافته، ولى درعينحال «اين همانى» بدن در تمام اين ايام محفوظ مانده و هيچ مشكلى در آن پديد نيامده است، در اين فرض نظريه مزبور با آيات و روايات تنافى نداشته و اشكال يادشده بىاساس خواهد بود <ref>اكبريان، رضا و عارفى شيرازى، محمداسحاق، ص47-40</ref>. | ||
#«ل»: علامه اسماعيل بن ملا سميع اصفهانى (متوفى 1277ق). وى از علما و مدرسان معروف فلسفه، معاصر آخوند ملا على نورى حكيم متوطن اصفهان (متوفى 1246ق) بود و على التحقيق پيش از ملا على نورى فوت شده و تاريخ وفاتش ظاهراً حوالى 1243ق، سه سال قبل از نورى است. اينكه حاجى سبزوارى متوفى 1289ق در شرح حال خودش نوشته كه در ايام اقامت اصفهان چند سال نزد ملا اسماعيل اصفهانى درس حكمت و كلام مىخوانده و بعد از وفات او به خدمت استاد كل آخوند ملا على نورى پيوسته و حدود سه سال هم نزد وى تلمذ كرده، ظاهراً مقصودش همين محمداسماعيل است <ref>همايى، جلال، ص127-126</ref>. البته بسيارى از تعليقات كتاب با نام «اسماعيل» آمده است <ref>ر.ك: جلدهاى چهارم و پنجم</ref>. | #«ل»: علامه اسماعيل بن ملا سميع اصفهانى (متوفى 1277ق). وى از علما و مدرسان معروف فلسفه، معاصر آخوند ملا على نورى حكيم متوطن اصفهان (متوفى 1246ق) بود و على التحقيق پيش از ملا على نورى فوت شده و تاريخ وفاتش ظاهراً حوالى 1243ق، سه سال قبل از نورى است. اينكه حاجى سبزوارى متوفى 1289ق در شرح حال خودش نوشته كه در ايام اقامت اصفهان چند سال نزد ملا اسماعيل اصفهانى درس حكمت و كلام مىخوانده و بعد از وفات او به خدمت استاد كل آخوند ملا على نورى پيوسته و حدود سه سال هم نزد وى تلمذ كرده، ظاهراً مقصودش همين محمداسماعيل است <ref>همايى، جلال، ص127-126</ref>. البته بسيارى از تعليقات كتاب با نام «اسماعيل» آمده است <ref>ر.ك: جلدهاى چهارم و پنجم</ref>. | ||
#«ه»: محمد بن معصومعلى هيدجى زنجانى (متوفى 1349ق). وى اگرچه بر منظومه سبزوارى تعليقه زده است، اما در جايى به تعليقات او بر اسفار اشاره نشده و در كتاب هم تعليقات او مشاهده نشد. اما از سوى ديگر تعليقات اندك از ميرزا ابوالحسن جلوه (متوفى 1314ق) يا تعليقههايى از فتحعلى خويى مشاهده گرديد <ref>جلد چهارم، صفحات 76، 24، 36 و 44</ref>. | #«ه»: محمد بن معصومعلى هيدجى زنجانى (متوفى 1349ق). وى اگرچه بر منظومه سبزوارى تعليقه زده است، اما در جايى به تعليقات او بر اسفار اشاره نشده و در كتاب هم تعليقات او مشاهده نشد. اما از سوى ديگر تعليقات اندك از ميرزا ابوالحسن جلوه (متوفى 1314ق) يا تعليقههايى از فتحعلى خويى مشاهده گرديد <ref>جلد چهارم، صفحات 76، 24، 36 و 44</ref>. |
ویرایش