۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
}} | }} | ||
'''فضائل فاطمة'''، اثر ابوحفص عمر بن احمد بن عثمان بن ایوب بن شاهین (متوفی 385ق)، کتابی است در بردارنده روایاتی در بیان فضایل حضرت زهرا(س) که با تحقیق ابواسحاق جوینی اثری به چاپ رسیده است. | '''فضائل فاطمة'''، اثر [[ابن شاهین، عمر بن احمد|ابوحفص عمر بن احمد بن عثمان بن ایوب بن شاهین]] (متوفی 385ق)، کتابی است در بردارنده روایاتی در بیان فضایل حضرت زهرا(س) که با تحقیق [[حوینی اثری، ابواسحاق|ابواسحاق جوینی اثری]] به چاپ رسیده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
در اولین روایت کتاب، از نصر بن قاسم بن زید فرائضی از محمد بن ابراهیم ابن فرنه خوارزمی، از معاذ بن هشام، از پدرش، از یحیی بن ابی کثیر، از زید ابوسلام، از ابواسماء رهبی، از ثوبان، چنین نقل شده است که: «جاءت ابنة هند إلی رسولالله(ص) و في یدها فتخ- أی خواتیم ضخام- فجعل رسولالله(ص) یضرب یدها، فدخلت علی فاطمة تشکو إلیها الذی صنع بها رسولالله(ص)، فانتزعت فاطمه- علیهاالسلام- سلسلة من ذهب من عنقها، فقالت، هذه اهداها (لی) ابوالحسن، فدخل رسولالله(ص) و السلسة في یدها، فقال: «یا فاطمة أیغرک أن یقول الناس: ابنة رسولالله(ص) وفی یدها سلسلة من نار؟» ثم خرج و لم یقعد، فبعثت فاطمة علیهاالسلام بالسلسة إلی السوق، فباعتها و اشترت بثمنها عبدا فعتقته، فحدث بذلک رسولالله(ص)، فقال: الحمد لله الذی نجی فاطمة من النار» (زنی به نام بنت هبیره نزد پیامبر(ص) آمد درحالیکه انگشترهای ضخیمی از طلا در دست داشت؛ رسول خدا(ص) پیاپی بر دستان کوفت؛ آن زن نزد فاطمه(س) رفت و از این رفتار پیامبر(ص) نزد او گلایه کرد. | در اولین روایت کتاب، از نصر بن قاسم بن زید فرائضی از محمد بن ابراهیم ابن فرنه خوارزمی، از معاذ بن هشام، از پدرش، از یحیی بن ابی کثیر، از زید ابوسلام، از ابواسماء رهبی، از ثوبان، چنین نقل شده است که: «جاءت ابنة هند إلی رسولالله(ص) و في یدها فتخ- أی خواتیم ضخام- فجعل رسولالله(ص) یضرب یدها، فدخلت علی فاطمة تشکو إلیها الذی صنع بها رسولالله(ص)، فانتزعت فاطمه- علیهاالسلام- سلسلة من ذهب من عنقها، فقالت، هذه اهداها (لی) ابوالحسن، فدخل رسولالله(ص) و السلسة في یدها، فقال: «یا فاطمة أیغرک أن یقول الناس: ابنة رسولالله(ص) وفی یدها سلسلة من نار؟» ثم خرج و لم یقعد، فبعثت فاطمة علیهاالسلام بالسلسة إلی السوق، فباعتها و اشترت بثمنها عبدا فعتقته، فحدث بذلک رسولالله(ص)، فقال: الحمد لله الذی نجی فاطمة من النار» (زنی به نام بنت هبیره نزد پیامبر(ص) آمد درحالیکه انگشترهای ضخیمی از طلا در دست داشت؛ رسول خدا(ص) پیاپی بر دستان کوفت؛ آن زن نزد فاطمه(س) رفت و از این رفتار پیامبر(ص) نزد او گلایه کرد. | ||
بعد فاطمه(ص) رشتهای از طلا از گردنش باز کرده و در دست گرفته بود و به آن زن گفت: این را ابوالحسن علی(ع) به من هدیه داده است. در همان لحظه پیامبر(ص) داخل گردید و در حالی آن گردنبند در دست فاطمه(س) بود فرمود: ای فاطمه آیا اینکه مردم بگویند فاطمه دختر رسولالله(ص) در دستش رشتهای از آتش دارد، تو را شاد میکند؟ پیامبر(ص) این را گفت و سپس از منزل خارج شده و آنجا ننشست. ازاینرو فاطمه(س) گردنبند را به بازار برد و آن را فروخت و با مبلغش، بردهای خرید و در راه خدا، آزاد ساخت. وقتی این خبر به پیامبر(ص) رسید، فرمود: ستایش مخصوص خدایی است که فاطمه را از آتش نجات داد)<ref>متن کتاب، ص12- 13</ref>. | بعد فاطمه(ص) رشتهای از طلا از گردنش باز کرده و در دست گرفته بود و به آن زن گفت: این را [[امام على(ع)|ابوالحسن علی(ع)]] به من هدیه داده است. در همان لحظه پیامبر(ص) داخل گردید و در حالی آن گردنبند در دست فاطمه(س) بود فرمود: ای فاطمه آیا اینکه مردم بگویند فاطمه دختر رسولالله(ص) در دستش رشتهای از آتش دارد، تو را شاد میکند؟ پیامبر(ص) این را گفت و سپس از منزل خارج شده و آنجا ننشست. ازاینرو فاطمه(س) گردنبند را به بازار برد و آن را فروخت و با مبلغش، بردهای خرید و در راه خدا، آزاد ساخت. وقتی این خبر به پیامبر(ص) رسید، فرمود: ستایش مخصوص خدایی است که فاطمه را از آتش نجات داد)<ref>متن کتاب، ص12- 13</ref>. | ||
در روایت دیگری از عبدالله بن محمد بغوی، از سیرج بن یونس، از یوسف بن یعقوب ماجشونی، از محمد بن عبدالله بن عمرو بن عثمان نقل شده است که حضرت فاطمه(س) فرمودند: «قال لی رسولالله(ص): أنت أول أهلی لحوقا بي و أنت رفیقتي في الجنة» (پیامبر(ص) به من فرمود تو اولین نفر از اهلبیتم هستی که من ملحق میشود و تو همراه من در بهشت هستی)<ref>همان، ص23</ref>. | در روایت دیگری از عبدالله بن محمد بغوی، از سیرج بن یونس، از یوسف بن یعقوب ماجشونی، از محمد بن عبدالله بن عمرو بن عثمان نقل شده است که حضرت فاطمه(س) فرمودند: «قال لی رسولالله(ص): أنت أول أهلی لحوقا بي و أنت رفیقتي في الجنة» (پیامبر(ص) به من فرمود تو اولین نفر از اهلبیتم هستی که من ملحق میشود و تو همراه من در بهشت هستی)<ref>همان، ص23</ref>. |
ویرایش