پرش به محتوا

آداب النفوس: تفاوت میان نسخه‌ها

 
خط ۳۳: خط ۳۳:
|-class='articleCode'
|-class='articleCode'
|کد اتوماسیون  
|کد اتوماسیون  
|data-type='automationCode'|11054
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE11054AUTOMATIONCODE
|}
|}
</div>
</div>
خط ۵۵: خط ۵۵:
پاره‌اى از مطالب كتاب«آداب النفوس»:
پاره‌اى از مطالب كتاب«آداب النفوس»:


1. بهترين راه براى معرفت خداوند سبحان، تدبر در حسن تدبير و قدرت حق تعالى در ايجاد اشياء و مشاهده آيات و نشانه‌هاى اوست. انسان بعد از معرفت حق تعالى بايد ملتزم به فرائض و متأدب به آداب شريعت باشد و بايد در كردار و گفتار، به صالحان اقتدا كند كه اين، حقيقت توسل به حب آنهاست.
#بهترين راه براى معرفت خداوند سبحان، تدبر در حسن تدبير و قدرت حق تعالى در ايجاد اشياء و مشاهده آيات و نشانه‌هاى اوست. انسان بعد از معرفت حق تعالى بايد ملتزم به فرائض و متأدب به آداب شريعت باشد و بايد در كردار و گفتار، به صالحان اقتدا كند كه اين، حقيقت توسل به حب آنهاست.
 
#انسان بايد بعد از فرائض ظاهرى، به فرائض باطنى، از قبيل تصحيح سرائر، صدق نيت، استقامت در اراده و... مشغول باشد و خداوند متعال اين‌گونه اعمال باطنى را مهيمن بر اعمال جوارحى قرار داده است.
2. انسان بايد بعد از فرائض ظاهرى، به فرائض باطنى، از قبيل تصحيح سرائر، صدق نيت، استقامت در اراده و... مشغول باشد و خداوند متعال اين‌گونه اعمال باطنى را مهيمن بر اعمال جوارحى قرار داده است.
#انسان نبايد از زبان خودش غافل باشد، چون غفلت از آن موجب هلاكت آدمى است؛ ازاين‌روى، پيامبر اكرم(ص) مى‌فرمايند: «هر كس سكوت كند، نجات مى‌يابد».
 
#حريص بودن به دنيا، نور قلب را خاموش مى‌كند. وقتى انسان از اسباب دنيوى قطع طمع نمايد، رغبت و طمع وى به اسباب اخروى جلب مى‌شود.
3. انسان نبايد از زبان خودش غافل باشد، چون غفلت از آن موجب هلاكت آدمى است؛ ازاين‌روى، پيامبر اكرم(ص) مى‌فرمايند: «هر كس سكوت كند، نجات مى‌يابد».
#قلب وقتى ظلمانى مى‌شود كه از خوف لازم و حزن دائم خالى گردد، پس بر هر مسلمانى واجب است كه در تحصيل خوف و حزن كوشش كند تا قلب، نورانى شده و شيطان از آن اعراض كند.
 
#اشرف مقامات و افضل آن‌ها مراقبة الله است و بالاترين حد مراقبه، مراقبة النظر است و آن اين است كه انسان با سراسر وجودش دريابد كه خداوند متعال ناظر بر اعمال بندگانش مى‌باشد.
4. حريص بودن به دنيا، نور قلب را خاموش مى‌كند. وقتى انسان از اسباب دنيوى قطع طمع نمايد، رغبت و طمع وى به اسباب اخروى جلب مى‌شود.
#راه آخرت يكى است، ولى مردمان دو صنفند: صنفى، اهل عدلند و صنفى، اهل فضل. طريق عدل، طريق استقامت است، ولى طريق فضل، طريق زياده‌طلبى. اهل عدل، با سه خصلت علم، فعل و صبر شناخته مى‌شوند.
 
#تطهير، انتقال از شر به اساسى است كه خير بر آن بنا شده است... كسى كه قبل از عمل تطهير نكند، شر، منفعت خير را از او بازمى‌دارد.
5. قلب وقتى ظلمانى مى‌شود كه از خوف لازم و حزن دائم خالى گردد، پس بر هر مسلمانى واجب است كه در تحصيل خوف و حزن كوشش كند تا قلب، نورانى شده و شيطان از آن اعراض كند.
#طالب خير بايد داراى پنج خصلت باشد كه عبارتند از:صدق، صواب، شكر، رجاء و خوف.
 
#در بيشتر آيات قرآنى اشاره شده كه انسان‌ها مورد آزمايش و ابتلاء قرار مى‌گيرند تا ايمان واقعى مشخص گردد. انسان گاهى كارهاى نيكى انجام مى‌دهد كه هيچ‌گاه از آن‌ها طرفى نمى‌بندد، چون براى رضاى الهى نبوده، بلكه صرفاً براى رضايت مردم و ثناگويى آنها بوده است. انسان بايد مواظب خدعه‌هاى شيطان باشد، چون شيطان از راه‌هاى مختلف، انسان را گمراه مى‌كند.
6. اشرف مقامات و افضل آن‌ها مراقبة الله است و بالاترين حد مراقبه، مراقبة النظر است و آن اين است كه انسان با سراسر وجودش دريابد كه خداوند متعال ناظر بر اعمال بندگانش مى‌باشد.
#انسان با مراجعه به نفس مى‌تواند آفات و رذايل نفسانى را شناخته و در صدد اصلاح آن برآيد و مراجعه به نفس اساس سلوك صحيح است.
 
#علامت قبولى توبه، شدت خوف و صدق ندامت است و علائم صدق ندامت عبارت است از: حفظ كردن بقيه عمر، دوام حزن، كثرت بكاء، تفويض الى الله، صبر بر احكام خداوند عز و جل و رضا و تسليم در تمامى امور.
7. راه آخرت يكى است، ولى مردمان دو صنفند: صنفى، اهل عدلند و صنفى، اهل فضل. طريق عدل، طريق استقامت است، ولى طريق فضل، طريق زياده‌طلبى. اهل عدل، با سه خصلت علم، فعل و صبر شناخته مى‌شوند.
#صدق در يقين، مشاهده‌ى ثواب و عقاب است. حب عزت و بزرگى ريشه‌ى امراض قلبى است.
 
#كسى كه اهل عنايت به خويش باشد و فهم تجربه به وى ارزانى شده باشد، خير و شر را مى‌شناسد و مى‌داند كه از كجاست و چگونه است و...
8. تطهير، انتقال از شر به اساسى است كه خير بر آن بنا شده است... كسى كه قبل از عمل تطهير نكند، شر، منفعت خير را از او بازمى‌دارد.
#بيدارى و تيقظ، اصل هر خيرى است و غفلت، اصل هر شرى.
 
#شخص متوكل در تمامى حاجات دنيوى و اخروى خود به خدا تكيه دارد و از هر چه غير خداست، قطع اميد مى‌كند، چون فقط خداوند را ملجأ و پناه‌گاه خود مى‌داند. انسان متوكل هيچ‌گاه به دنيا التفات نكرده و هرگز خوف كسى را به دل راه نمى‌دهد. ايمان بدون توكل معنايى ندارد و همان‌طورى‌كه ايمان داراى مراتب است، توكل هم داراى مراتب و درجات است.
9. طالب خير بايد داراى پنج خصلت باشد كه عبارتند از:صدق، صواب، شكر، رجاء و خوف.
 
10. در بيشتر آيات قرآنى اشاره شده كه انسان‌ها مورد آزمايش و ابتلاء قرار مى‌گيرند تا ايمان واقعى مشخص گردد. انسان گاهى كارهاى نيكى انجام مى‌دهد كه هيچ‌گاه از آن‌ها طرفى نمى‌بندد، چون براى رضاى الهى نبوده، بلكه صرفاً براى رضايت مردم و ثناگويى آنها بوده است. انسان بايد مواظب خدعه‌هاى شيطان باشد، چون شيطان از راه‌هاى مختلف، انسان را گمراه مى‌كند.
 
11. انسان با مراجعه به نفس مى‌تواند آفات و رذايل نفسانى را شناخته و در صدد اصلاح آن برآيد و مراجعه به نفس اساس سلوك صحيح است.
 
12. علامت قبولى توبه، شدت خوف و صدق ندامت است و علائم صدق ندامت عبارت است از: حفظ كردن بقيه عمر، دوام حزن، كثرت بكاء، تفويض الى الله، صبر بر احكام خداوند عز و جل و رضا و تسليم در تمامى امور.
 
13. صدق در يقين، مشاهده‌ى ثواب و عقاب است. حب عزت و بزرگى ريشه‌ى امراض قلبى است.
 
14. كسى كه اهل عنايت به خويش باشد و فهم تجربه به وى ارزانى شده باشد، خير و شر را مى‌شناسد و مى‌داند كه از كجاست و چگونه است و...
 
15. بيدارى و تيقظ، اصل هر خيرى است و غفلت، اصل هر شرى.
 
16. شخص متوكل در تمامى حاجات دنيوى و اخروى خود به خدا تكيه دارد و از هر چه غير خداست، قطع اميد مى‌كند، چون فقط خداوند را ملجأ و پناه‌گاه خود مى‌داند. انسان متوكل هيچ‌گاه به دنيا التفات نكرده و هرگز خوف كسى را به دل راه نمى‌دهد. ايمان بدون توكل معنايى ندارد و همان‌طورى‌كه ايمان داراى مراتب است، توكل هم داراى مراتب و درجات است.


محاسبى در«كتاب التوهم» مى‌كوشد تا توهمات و انديشه‌هاى ناصواب و غلط را در باره‌ى معاد حذف كرده و نظريه صحيح و عالى را جاى‌گزين آن كند. وى ابتدا، در باره‌ى كيفيت نزع موت و سكرات آن، رؤيت ملك الموت و تمثل او به‌صورت‌هاى مختلف، آمدن دو ملك و نحوه‌ى سؤالات آنها بحث مى‌كند، سپس در باره‌ى نفخ صور و مردن و سپس زنده شدن تمام موجودات و قيام انسان در پيشگاه حضرت احديت و حشر و نشر و حساب و كتاب و جزاء و سؤال و ميزان و صراط و شفاعت و اعراف و بهشت و دوزخ سخن مى‌گويد و بالاخره با بحث از اكرام نمودن خداوند بندگان خويش را و وصف مائده رحمانى، كتاب را به پايان مى‌برد.
محاسبى در«كتاب التوهم» مى‌كوشد تا توهمات و انديشه‌هاى ناصواب و غلط را در باره‌ى معاد حذف كرده و نظريه صحيح و عالى را جاى‌گزين آن كند. وى ابتدا، در باره‌ى كيفيت نزع موت و سكرات آن، رؤيت ملك الموت و تمثل او به‌صورت‌هاى مختلف، آمدن دو ملك و نحوه‌ى سؤالات آنها بحث مى‌كند، سپس در باره‌ى نفخ صور و مردن و سپس زنده شدن تمام موجودات و قيام انسان در پيشگاه حضرت احديت و حشر و نشر و حساب و كتاب و جزاء و سؤال و ميزان و صراط و شفاعت و اعراف و بهشت و دوزخ سخن مى‌گويد و بالاخره با بحث از اكرام نمودن خداوند بندگان خويش را و وصف مائده رحمانى، كتاب را به پايان مى‌برد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش