۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
جز (جایگزینی متن - 'های' به 'های') |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
پیرامون اهمیت دلایل نقلی بر عصمت امام که از قرآن و روایات دریافت میشوند، به این نکته اشاره شده است که در حدیث متواتر و موردقبول شیعه و اهل سنت، قرآن و اهلبیت پیامبر(ص) دو «ثقل» معرفى شدهاند. بر این اساس، کاملاً ضرورى است که پس از دریافتهاى عقلانى، به سراغ نقل (کتاب و سنت) برویم و ادله اثباتى وجوب عصمت امام را در این منابع جستوجو کنیم تا ثابت شود که این رویکرد شیعى، نهتنها از دیدگاه عقل، بلکه از منظر نقل نیز خواسته دین و مطلوب است؛ زیرا چنانکه روشن خواهد شد آیات و روایاتى وجود دارد که تبیین و تفسیر معناى آنها جز با پذیرش عصمت ممکن نیست<ref>ر.ک: همان، ص87</ref> | پیرامون اهمیت دلایل نقلی بر عصمت امام که از قرآن و روایات دریافت میشوند، به این نکته اشاره شده است که در حدیث متواتر و موردقبول شیعه و اهل سنت، قرآن و اهلبیت پیامبر(ص) دو «ثقل» معرفى شدهاند. بر این اساس، کاملاً ضرورى است که پس از دریافتهاى عقلانى، به سراغ نقل (کتاب و سنت) برویم و ادله اثباتى وجوب عصمت امام را در این منابع جستوجو کنیم تا ثابت شود که این رویکرد شیعى، نهتنها از دیدگاه عقل، بلکه از منظر نقل نیز خواسته دین و مطلوب است؛ زیرا چنانکه روشن خواهد شد آیات و روایاتى وجود دارد که تبیین و تفسیر معناى آنها جز با پذیرش عصمت ممکن نیست<ref>ر.ک: همان، ص87</ref> | ||
در بخش سوم، در قالب چهار فصل، نسبت مفهوم عصمت با برخی مفاهیم دیگر مانند اختیار، عدالت و استغفار سنجیده شده و در پایان، به انحصاری نبودن عصمت مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. پیرامون این مسئله، نویسنده به این امر اشاره دارد که اگرچه عصمت، یکى از شرایط و ویژگىهاى پیامبر و امام است، اما به معناى انحصارى بودن آن نیست و این امکان وجود دارد که انسانهاى دیگر نیز بتوانند به مرتبه عصمت که بالاترین مرتبه تقواست برسند. به نظر نویسنده این معنا بهخوبی از برخى آیات قرآن استفاده مىشود که ازجمله میتوان به آیه 29 سوره انفال «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَاناً»؛ اى کسانى که ایمان | در بخش سوم، در قالب چهار فصل، نسبت مفهوم عصمت با برخی مفاهیم دیگر مانند اختیار، عدالت و استغفار سنجیده شده و در پایان، به انحصاری نبودن عصمت مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. پیرامون این مسئله، نویسنده به این امر اشاره دارد که اگرچه عصمت، یکى از شرایط و ویژگىهاى پیامبر و امام است، اما به معناى انحصارى بودن آن نیست و این امکان وجود دارد که انسانهاى دیگر نیز بتوانند به مرتبه عصمت که بالاترین مرتبه تقواست برسند. به نظر نویسنده این معنا بهخوبی از برخى آیات قرآن استفاده مىشود که ازجمله میتوان به آیه 29 سوره انفال «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَاناً»؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، اگر از خدا پروا دارید، براى شما [نیروى] تشخیص [حق از باطل] قرار میدهد اشاره کرد. همچنین در این زمینه، به نکات زیر اشاره شده است: | ||
# هیچ دلیل عقلى یا نقلى وجود ندارد که عصمت را فقط براى افراد خاصى بداند و امکان دسترسى دیگران را انکار کند. | # هیچ دلیل عقلى یا نقلى وجود ندارد که عصمت را فقط براى افراد خاصى بداند و امکان دسترسى دیگران را انکار کند. | ||
# نهایت کار عقل این است که لزوم عصمت را براى جایگاه نبوت و امامت اثبات کند، بدون اینکه بر عصمت انسانهایى بهطور مشخص حکم کند. | # نهایت کار عقل این است که لزوم عصمت را براى جایگاه نبوت و امامت اثبات کند، بدون اینکه بر عصمت انسانهایى بهطور مشخص حکم کند. |
ویرایش