دلایل عصمت از دیدگاه عقل و نقل

    از ویکی‌نور
    دلایل عصمت از دیدگاه عقل و نقل
    دلایل عصمت از دیدگاه عقل و نقل
    پدیدآورانمنگنه‌چی، حجت (نویسنده)
    ناشرمشعر
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشرمجلد1: 1391ش
    چاپ1
    شابک978-964-540-396-4
    موضوعامامت

    عصمت

    عصمت (اسلام)
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏BP‎‏ ‎‏223‎‏/‎‏32‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏8‎‏د‎‏8*
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    دلایل عصمت از دیدگاه عقل و نقل اثر حجت منگه‌چی، پژوهشی است پیرامون دلایل و لزوم عصمت امام از دیدگاه عقل و نقل.

    کاوش درباره مسئله امامت و بررسى شرایط امام، امرى لازم است و مى‌توان گفت که این مسئله از مهم‌ترین مباحث عقیدتى و تفسیرى در طول تاریخ اسلام بوده است که آثار بسیارى از اندیشمندان شیعه و اهل سنت نیز به آن اختصاص یافته است. ازاین‌رو نویسنده درصدد آن نیست که ابعاد این مسئله را در نوشتار حاضر بررسى کند، بلکه به یکى از شروط مورد اختلاف در این مسئله، یعنى «عصمت» پرداخته شده است. ازآنجاکه شیعه امامیه، برخلاف اهل سنت، بر لزوم عصمت امام تأکید دارد و صلاحیت غیر معصوم را براى قرار گرفتن در منصب امامت تأیید نمى‌کند، نویسنده بر آن است تا با بیان استدلال‌هاى عقلى و نقلى، این مسئله را مورد بررسى و دقت نظر قرار دهد. افزون بر این، دلایلى را که در متون اسلامى بر عصمت اهل‌بیت پیامبر(ص) ارائه شده است را بازگو نموده است.[۱]

    زبان و زمان نگارش

    کتاب به زبان فارسی و در دوران معاصر نوشته شده است.

    ساختار

    کتاب با دیباچه ناشر و مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در چهار بخش و هر بخش در چندین فصل، تنظیم شده است.

    گزارش محتوا

    در دیباچه، به ضرورت وجود رهبر و پیشوا برای جامعه و آراستگی وی به برخی ویژگی‌ها و اختلاف اندیشمندان اسلامی در برخی ویژگی‌های آن، ازجمله لزوم عصمت، اشاره شده است.[۲]

    در مقدمه، ضمن اشاره به کلام امیرالمؤمنین(ع) پیرامون ضرورت وجود رهبر در جوامع بشری و توضیح آن، به بیان موضوع کتاب پرداخته شده است.[۳]

    نویسنده در ابتدا با طرح مباحث مقدماتی پیرامون بخش‌هاى مختلف دین از قبیل عقاید، اخلاق، احکام عملی، علم کلام و روش‌های مختلف استدلال مقدارى درباره امامت سخن گفته است.[۴]

    بخش نخست در سه فصل زیر، به مباحث کلی اختصاص یافته است:

    در فصل اول، حقیقت امامت از منظر شیعه و اهل سنت، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. باوجوداینکه ضرورت وجود امام امرى کاملاً معقول و مقبول بوده و بر دلایل عقلى و نقلى تکیه زده است، اما گفت‌وگو و بحث درباره چیستى و حقیقت امامت، شرایط و اوصاف امام، پیشینه‌ای دیرین در تاریخ اندیشه اسلامى دارد و میان اندیشمندان و نظریه‌پردازان شیعه و اهل سنت اختلاف‌نظر جدى به وجود آمده و تألیف رساله‌هاى متعددى را رقم زده است. گفته مى‌شود نخستین و اصلى‌ترین اختلاف که به سایر اختلافات نیز دامن زد و موجب انشعاب پیروان پیامبر(ص) به دو مذهب «شیعه» و «اهل سنت» شد، اختلاف در مسئله امامت و جانشینى پس‌ازآن حضرت و فروع این مسئله بود. با اینکه هر دو مذهب، امامت و جانشینى پس از پیامبر(ص) را قبول دارند، اما رویکرد هر یک از آن‌ها به مسئله امامت و جانشینى، و شرایط و ویژگى‌هاى جانشین، با رویکرد دیگرى تفاوت دارد و مناقشات جدى و درخور توجهى را در پى داشته است. به نظر شیعه، آن حضرت(ص) در زمان حیات خویش، رهبر و امام پس از خود را تعیین کرد، ولى اهل سنت این مطلب را نمى‌پذیرند و معتقدند پیامبر(ص) فرد معینى را براى رهبرى جامعه اسلامى تعیین نکرد. به نظر اینان، تعیین رهبر از وظایف مسلمانان است، نه وظیفه پیامبر(ص). نویسنده در این فصل، درباره مسئله امامت و چیستى و حقیقت آن سخن گفته و دیدگاه دو فرقه اسلامى را دراین‌باره بررسى کرده است.[۵]

    در فصل دوم، به تبیین معنا و حقیقت عصمت پرداخته شده و به این نکته اشاره گردیده که مسئله عصمت، مسئله‌اى است که در بخش نبوت عامه، از آن گفت‌وگو مى‌شود. عصمت از ویژگى‌هاى عمومى انبیاى الهى است که موجب امتیاز و برترى آنان بر دیگران مى‌شود. فرقه‌هاى اسلامى، عصمت را در پیامبر(ص) شرط مى‌دانند، اما درباره جزئیات و حدود آن اختلاف‌نظر دارند. درباره کسى که پس از پیامبر(ص)، رهبرى و امامت جامعه اسلامى را بر عهده مى‌گیرد این پرسش مطرح است که آیا در او نیز عصمت شرط است؟ پاسخ فرقه‌هاى اسلامى به این پرسش متفاوت است. شیعه امامیه و شیعه اسماعیلیه، عصمت را از ویژگى‌هاى لازم در امام مى‌دانند. به نظر شیعه امامیه، امام همه شئون پیامبر(ص) را به‌جز دریافت وحى داراست. ازاین‌رو، همان دلایلى که عصمت پیامبر را ایجاب مى‌کنند، بر عصمت امام نیز دلالت دارند. بر این اساس، عصمت مطلق هم در پیامبر و هم در امام شرط است. شیعه زیدیه، عصمت را از شرایط امامت نمى‌داند، ولى به عصمت امام على(ع)، حسن(ع) و حسین(ع) اعتقاد دارند. دیگر مذاهب اسلامى، مانند معتزله، اشعریه، ماتریدیه و... عصمت را از شرایط امامت ندانسته‌اند[۶]

    در فصل سوم، انواع عصمت که عبارت است از عصمت علمی و رفتاری؛ علمی و بینشی و خَلقی و خُلقی و انواع عصمت در کلام امام على(ع)، توضیح داده شده است.[۷]

    در بخش دوم، در دو فصل، به بررسی دلایل عقلی و نقلی عصمت امام پرداخته شده است.

    نویسنده در این فصل، پیش از آنکه برخى از مهم‌ترین دلایل عقلى عصمت امام را بیان کند، به این نکته اشاره نموده که به عقل که موهبتى الهى است، هم در تعابیر قرآنى و هم در روایات توجه فراوان شده است و درباره حجیت ذاتى آن تردیدى وجود ندارد. تا جایى که روایات، آن را حجتى باطنى در کنار حجت ظاهرى (انبیا و رسولان) دانسته‌اند و هر دو وسیله‌ای براى احتجاج خداوند بر بندگان معرفى شده‌اند. وی در این فصل، ابتدا مسئله وجوب عصمت امام را از دیدگاه عقل را بررسی نموده و سه دلیل اثباتى پیرامون آن ارائه کرده و به این نکته اشاره نموده است که دلایل عقلى فقط مى‌توانند عصمت امام را به‌طورکلی اثبات کنند، بدون اینکه درباره مصادیق آن اظهارنظری نمایند؛ زیرا تعیین مصداق به عهده دلایل نقلى است و عقل راهى براى اظهارنظر درباره جزئیات و مصادیق ندارد[۸]

    پیرامون اهمیت دلایل نقلی بر عصمت امام که از قرآن و روایات دریافت می‌شوند، به این نکته اشاره شده است که در حدیث متواتر و موردقبول شیعه و اهل سنت، قرآن و اهل‌بیت پیامبر(ص) دو «ثقل» معرفى شده‌اند. بر این اساس، کاملاً ضرورى است که پس از دریافت‌هاى عقلانى، به سراغ نقل (کتاب و سنت) برویم و ادله اثباتى وجوب عصمت امام را در این منابع جست‌وجو کنیم تا ثابت شود که این رویکرد شیعى، نه‌تنها از دیدگاه عقل، بلکه از منظر نقل نیز خواسته دین و مطلوب است؛ زیرا چنان‌که روشن خواهد شد آیات و روایاتى وجود دارد که تبیین و تفسیر معناى آن‌ها جز با پذیرش عصمت ممکن نیست[۹]

    در بخش سوم، در قالب چهار فصل، نسبت مفهوم عصمت با برخی مفاهیم دیگر مانند اختیار، عدالت و استغفار سنجیده شده و در پایان، به انحصاری نبودن عصمت مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. پیرامون این مسئله، نویسنده به این امر اشاره دارد که اگرچه عصمت، یکى از شرایط و ویژگى‌هاى پیامبر و امام است، اما به معناى انحصارى بودن آن نیست و این امکان وجود دارد که انسان‌هاى دیگر نیز بتوانند به مرتبه عصمت که بالاترین مرتبه تقواست برسند. به نظر نویسنده این معنا به‌خوبی از برخى آیات قرآن استفاده مى‌شود که ازجمله می‌توان به آیه 29 سوره انفال «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَاناً‌»؛ اى کسانى که ایمان آورده‌‏اید، اگر از خدا پروا دارید، براى شما [نیروى] تشخیص [حق از باطل] قرار می‌‏دهد اشاره کرد. همچنین در این زمینه، به نکات زیر اشاره شده است:

    1. هیچ دلیل عقلى یا نقلى وجود ندارد که عصمت را فقط براى افراد خاصى بداند و امکان دسترسى دیگران را انکار کند.
    2. نهایت کار عقل این است که لزوم عصمت را براى جایگاه نبوت و امامت اثبات کند، بدون اینکه بر عصمت انسان‌هایى به‌طور مشخص حکم کند.
    3. ازآنجاکه عصمت، امرى درونى و معنوى است، فقط خداوند مى‌تواند از وجود آن آگاه باشد. بنابراین، اثبات عصمت افراد به‌طور مشخص فقط باید به کلام خداوند یا کلام کسى که حجیت کلام او از سوى خداوند بیان شده است، استناد داشته باشد[۱۰]

    در آخرین بخش، به برخی از شبهات موجود در رابطه با لزوم عصمت، پاسخ داده شده است ازجمله آنکه اگر پیش‌فرض‌هاى فرقه‌اى کنار نهاده شود و برخى از آیات قرآن و روایات پیامبر(ص) مورد دقت نظر قرار گیرند، نه‌تنها لزوم عصمت جانشین پیامبر(ص) به استناد این آیات و روایات اثبات خواهد شد، بلکه به‌ضمیمه روایاتى که حتى در منابع اهل سنت نقل شده است، عصمت افراد خاصى ثابت مى‌شود[۱۱]

    وضعیت کتاب

    کتاب‌نامه منابع مورد استفاده نویسنده، در انتهای کتاب آمده است.

    در پاورقی‌ها، علاوه بر ذکر منابع[۱۲]، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است.[۱۳]

    پانویس

    1. مقدمه، ص14-15
    2. دیباچه، ص11
    3. مقدمه، ص13- 15
    4. متن کتاب، ص17- 21
    5. همان، ص25- 26
    6. همان، ص51- 52
    7. همان، ص68-73
    8. ر.ک: همان، ص79
    9. ر.ک: همان، ص87
    10. ر.ک: همان، ص147- 149
    11. همان، ص158
    12. ر.ک: پاورقی، ص154
    13. ر.ک: همان، ص157

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها