پرش به محتوا

دیوان غنی کشمیری: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۰۳۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ اکتبر ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۸: خط ۳۸:


غنی در حیات خویش، آوازه بلند یافته و شعر او و نام او، در سراسر هندوستان و در نزد اهل ادب و سخن، اشتهار کامل داشته است؛ چنان‌که خود نیز بدان اشارتی دارد:
غنی در حیات خویش، آوازه بلند یافته و شعر او و نام او، در سراسر هندوستان و در نزد اهل ادب و سخن، اشتهار کامل داشته است؛ چنان‌که خود نیز بدان اشارتی دارد:
'''چنان نام من رو شناس است در هند'''
{{شعر}}
که نقش نگین در میان سیاهی'''<ref>ر.ک: همان</ref>.'''
{{ب|'' چنان نام من رو شناس است در هند ''|2='' که نقش نگین در میان سیاهی ''<ref>ر.ک: همان</ref>}}
 
{{پایان شعر}}
غنی با غنای طبع، در سراسر حیات خویش، گوشه درویشی را اختیار کرده و از صحبت حکام و تعینات زندگی، دوری می‌گزید. سادگی و بی‌پیرایگی و قناعت طبع و ذوق و حالی که از کیفیت این وارستگی ملازم وجود وی بوده، در جای‌جای اشعارش نمودار است:
غنی با غنای طبع، در سراسر حیات خویش، گوشه درویشی را اختیار کرده و از صحبت حکام و تعینات زندگی، دوری می‌گزید. سادگی و بی‌پیرایگی و قناعت طبع و ذوق و حالی که از کیفیت این وارستگی ملازم وجود وی بوده، در جای‌جای اشعارش نمودار است:
'''فراغتی به نیستان بوریا دارم'''
{{شعر}}
مباد راه در این بیشه شیر قالی را'''<ref>ر.ک: همان، صفحه ب</ref>.'''
{{ب|'' فراغتی به نیستان بوریا دارم ''|2='' مباد راه در این بیشه شیر قالی را ''<ref>ر.ک: همان، صفحه ب</ref>}}
 
{{پایان شعر}}
شعر غنی، شعری است با همه خصوصیات سبک هندی. تعبیرات و اصطلاحات و ترکیبات، نازک بندی‌ها و ارسال المثل‌های ویژه آن سبک و مضامین باریک، گاه آمیخته به تعقید و ابهام در بسیاری از اشعار او، متجلی است. بااین‌همه، گاهی سخنی به لطافت و روانی نسیم و روشنی آب زلال می‌آورد:
شعر غنی، شعری است با همه خصوصیات سبک هندی. تعبیرات و اصطلاحات و ترکیبات، نازک بندی‌ها و ارسال المثل‌های ویژه آن سبک و مضامین باریک، گاه آمیخته به تعقید و ابهام در بسیاری از اشعار او، متجلی است. بااین‌همه، گاهی سخنی به لطافت و روانی نسیم و روشنی آب زلال می‌آورد:
'''بالش خوبان دگر از پر است'''
{{شعر}}
شوخ مرا فتنه به زیر سر است
{{ب|'' بالش خوبان دگر از پر است''|2='' شوخ مرا فتنه به زیر سر است ''}}
 
{{پایان شعر}}
'''غافل دادیم دل به دستت'''
ما را یاد و تو را فراموش
'''در حیرتم که آینه امروز، صبحدم'''
روی که دیده است که روی تو دیده است'''<ref>ر.ک: همان</ref>.'''


{{شعر}}
{{ب|'' غافل دادیم دل به دستت ''|2='' ما را یاد و تو را فراموش ''}}
{{ب|'' در حیرتم که آینه امروز، صبحدم''|2='' روی که دیده است که روی تو دیده است ''<ref>ر.ک: همان</ref>}}
{{پایان شعر}}
به‌منظور آشنایی با اشعار این شاعر بزرگ، در ادامه، با بررسی اجمالی سبک هندی، به اعم خصایص و وجوه مشترک این شیوه در شعر طاهر غنی، اشاره می‌شود:
به‌منظور آشنایی با اشعار این شاعر بزرگ، در ادامه، با بررسی اجمالی سبک هندی، به اعم خصایص و وجوه مشترک این شیوه در شعر طاهر غنی، اشاره می‌شود:
الف)- ویژگی‌های زبانی:
الف)- ویژگی‌های زبانی:
# به‌کارگیری واژگان، تعبیرات و مصطلحات عامه:
# به‌کارگیری واژگان، تعبیرات و مصطلحات عامه:
بسامد بالای عناصر محاوره‌ای و حضور اصطلاحات روزمره در شعر، یکی از ویژگی‌های سبک هندی است؛ مخصوصاً تصویرسازی و مضمون‌پردازی با اشیاء و لوازمی خاص از قبیل عینک، ساعت، مسواک و... که بعضاً سوغات فرنگیان بوده و در آن دوره برای ایرانیان و هندیان، تازگی داشته در شعر شاعران عموماً و در شعر غنی خصوصاً، از بسامد بالایی برخوردار است:
بسامد بالای عناصر محاوره‌ای و حضور اصطلاحات روزمره در شعر، یکی از ویژگی‌های سبک هندی است؛ مخصوصاً تصویرسازی و مضمون‌پردازی با اشیاء و لوازمی خاص از قبیل عینک، ساعت، مسواک و... که بعضاً سوغات فرنگیان بوده و در آن دوره برای ایرانیان و هندیان، تازگی داشته در شعر شاعران عموماً و در شعر غنی خصوصاً، از بسامد بالایی برخوردار است:
'''در پیری انتخاب کتب نیست باب چشم'''
{{شعر}}
عینک بود کنون ورق انتخاب من
{{ب|'' در پیری انتخاب کتب نیست باب چشم''|2='' عینک بود کنون ورق انتخاب من''}}
'''اعتبار پست‌فطرت یک دو ساعت بیش نیست'''
{{ب|'' اعتبار پست‌فطرت یک دو ساعت بیش نیست''|2=''گردد آخر ته‌نشین دردی که شد بالانشین''}}
گردد آخر ته‌نشین دردی که شد بالانشین
{{ب|''بود کلید در رزق پارسا مسواک''|2=''کجا ز دست دهد همچو آسیا مسواک''<ref>ر.ک: وفایی، عباسعلی؛ سورتیجی، آسیه، ص164</ref>}}
'''بود کلید در رزق پارسا مسواک'''
{{پایان شعر}}
کجا ز دست دهد همچو آسیا مسواک'''<ref>ر.ک: وفایی، عباسعلی؛ سورتیجی، آسیه، ص164</ref>.'''
# آوردن ترکیبات غریب و نامأنوس:
# آوردن ترکیبات غریب و نامأنوس:
یکی از ترکیبات غریب و نامأنوس از دوره‌های قبل از عصر صفوی که قراین و شواهدی برای آن ذکر نشده است، ترکیب «به رنگ» است که در جایگاه ادات تشبیه به معنی «مانند»، به‌کرات به کار می‌رود. این ادات خاص تشبیه، بیانگر تشابه شکل، حرکت، اندازه و هر نوع شباهتی دیگر، غیر از یکسانی و مقایسه دو چیز به اعتبار رنگ است. استعمال این ادات تشبیه، در شعر غنی نمود چشمگیری دارد:
یکی از ترکیبات غریب و نامأنوس از دوره‌های قبل از عصر صفوی که قراین و شواهدی برای آن ذکر نشده است، ترکیب «به رنگ» است که در جایگاه ادات تشبیه به معنی «مانند»، به‌کرات به کار می‌رود. این ادات خاص تشبیه، بیانگر تشابه شکل، حرکت، اندازه و هر نوع شباهتی دیگر، غیر از یکسانی و مقایسه دو چیز به اعتبار رنگ است. استعمال این ادات تشبیه، در شعر غنی نمود چشمگیری دارد:
'''تا غنی کرد اجتناب از می‌پرستان بیخودی'''
{{شعر}}
گشت عقل ما به رنگ نشئه پنهان در شراب
{{ب|'' تا غنی کرد اجتناب از می‌پرستان بیخودی''|2='' گشت عقل ما به رنگ نشئه پنهان در شراب ''}}
'''گل به رنگ شعله خس از چمن پرواز کرد'''
{{ب|'' گل به رنگ شعله خس از چمن پرواز کرد''|2='' گرم تا در آشیان گردید جای عندلیب ''<ref>ر.ک: همان، ص165</ref>}}
گرم تا در آشیان گردید جای عندلیب'''<ref>ر.ک: همان، ص165</ref>.'''
{{پایان شعر}}


همچنین دیوان غنی سرشار است از ترکیبات وصفی و اضافی خاص از قبیل رشته گل دسته، پنبه مینا، شعله آواز و... که موجبات تصویرآفرینی و ایجاز را در شعر او فراهم می‌نماید و از جهتی می‌تواند یکی از مهم‌ترین عوامل غموض در شعر او باشد و از دیگر سو بیانگر قدرت و استعداد وافر او در ترکیب‌سازی است:
همچنین دیوان غنی سرشار است از ترکیبات وصفی و اضافی خاص از قبیل رشته گل دسته، پنبه مینا، شعله آواز و... که موجبات تصویرآفرینی و ایجاز را در شعر او فراهم می‌نماید و از جهتی می‌تواند یکی از مهم‌ترین عوامل غموض در شعر او باشد و از دیگر سو بیانگر قدرت و استعداد وافر او در ترکیب‌سازی است:
'''محتاج دانه نیست پی صید بلبلان'''
{{شعر}}
صیاد ما ز رشته گل دسته دام کرد
{{ب|'' محتاج دانه نیست پی صید بلبلان''|2='' صیاد ما ز رشته گل دسته دام کرد''}}
'''آتش می‌ تیز سازد شعله آواز را'''
{{ب|'' آتش می‌ تیز سازد شعله آواز را''|2='' بر کدوی باده باید بست تار ساز را''}}
بر کدوی باده باید بست تار ساز را
{{ب|'' پنبه مینای می‌ را مرهم کافور گیر''|2='' مهره مار آرزو داری ز تاک انگور گیر''<ref>ر.ک: همان</ref>}}
'''پنبه مینای می‌ را مرهم کافور گیر'''
{{پایان شعر}}
مهره مار آرزو داری ز تاک انگور گیر'''<ref>ر.ک: همان</ref>.'''
 
ب)- ویژگی‌های فکری:
ب)- ویژگی‌های فکری:
# اظهار شکست و نامرادی و یأس:
# اظهار شکست و نامرادی و یأس:
شعر قریب به‌اتفاق شاعران سبک هندی مملو از یأس و نومیدی است و از این نظر شباهت زیادی به شعر رمانتیک‌های اروپا دارد. شعر رمانتیک‌ها نیز پر از یأس، شکست، ناکامی و رنج بوده و علت این شباهت، شباهت زندگی این دو گروه از شاعران جهان است. گرچه برای اظهار نامرادی و یأس در تمام دیوان‌های شعری نمونه‌ای می‌توان یافت، اما این اظهار یأس و ناامیدی در دیوان شاعران سبک هندی، یک ویژگی سبکی بشمار می‌رود که بسامد بالایی دارد و دیوان غنی کشمیری نیز از این معنی قابل‌توجه است:
شعر قریب به‌اتفاق شاعران سبک هندی مملو از یأس و نومیدی است و از این نظر شباهت زیادی به شعر رمانتیک‌های اروپا دارد. شعر رمانتیک‌ها نیز پر از یأس، شکست، ناکامی و رنج بوده و علت این شباهت، شباهت زندگی این دو گروه از شاعران جهان است. گرچه برای اظهار نامرادی و یأس در تمام دیوان‌های شعری نمونه‌ای می‌توان یافت، اما این اظهار یأس و ناامیدی در دیوان شاعران سبک هندی، یک ویژگی سبکی بشمار می‌رود که بسامد بالایی دارد و دیوان غنی کشمیری نیز از این معنی قابل‌توجه است:
## در بیان فقر و نداری:
## در بیان فقر و نداری:
'''بر روی زمین هیچ‌کس آسوده نباشد'''
{{شعر}}
گنجی بود آرام که در زیر زمین است
{{ب|'' بر روی زمین هیچ‌کس آسوده نباشد ''|2='' گنجی بود آرام که در زیر زمین است ''}}
'''مرا چون آسیا خوش دستگاهی در تهیدستی است'''
{{ب|'' مرا چون آسیا خوش دستگاهی در تهیدستی است ''|2='' که روزی آورد در خانه من میهمان از خود ''}}
که روزی آورد در خانه من میهمان از خود  
{{پایان شعر}}
## در بیان شکوه از بخت:
## در بیان شکوه از بخت:
'''بود در جنبش گهواره راحت طفل بدخو را'''
{{شعر}}
فلک در گردش است از بهر خواب بخت ناسازم  
{{ب|'' بود در جنبش گهواره راحت طفل بدخو را ''|2='' فلک در گردش است از بهر خواب بخت ناسازم ''}}
'''نی چشم مست او به شکرخواب رفته است'''
{{ب|'' نی چشم مست او به شکرخواب رفته است''|2=''بخت سیاه ماست که در خواب رفته است ''}}
بخت سیاه ماست که در خواب رفته است
{{پایان شعر}}
## گله از سختی زندگی:
## گله از سختی زندگی:
'''در شب زلف تو خواب خوش نصیبم کی شود'''
{{شعر}}
خار می‌روید ز پهلویم بسان شانه‌ها
{{ب|'' در شب زلف تو خواب خوش نصیبم کی شود ''|2='' خار می‌روید ز پهلویم بسان شانه‌ها ''}}
'''در زندگی به خواب نبیند کسی غنی'''
{{ب|'' در زندگی به خواب نبیند کسی غنی ''|2='' آسایشی که دل ز پس مرگ دیده است''<ref>ر.ک: همان، ص165- 166</ref>}}
آسایشی که دل ز پس مرگ دیده است'''<ref>ر.ک: همان، ص165- 166</ref>.'''
{{پایان شعر}}
# توجه به معنی و مضمون و ساده گیری در زبان:
# توجه به معنی و مضمون و ساده گیری در زبان:
شعر هندی شعری معناگراست، نه صورت‌گرا. شاعران به معنی بیشتر توجه دارند تا به زبان. کار شاعران سبک هندی ترجمه مطالب فلسفی، عرفانی و غنایی گذشتگان به بیان سبک هندی بود که نهایتاً آن را علی‌رغم صورت مبهمش ساده فهم تر و خلاصه‌تر می‌کرد؛ یعنی متناسب درک و فهم طبقات عامه مردم؛ کوشش شاعر سبک هندی، مضمون یابی و ارائه خیال خاص در معنی برجسته است؛ یعنی فکر جزئی اما تازه و نگفته و بیان آن به صورتی اعجاب‌انگیز؛ مانند این اشعار غنی:
شعر هندی شعری معناگراست، نه صورت‌گرا. شاعران به معنی بیشتر توجه دارند تا به زبان. کار شاعران سبک هندی ترجمه مطالب فلسفی، عرفانی و غنایی گذشتگان به بیان سبک هندی بود که نهایتاً آن را علی‌رغم صورت مبهمش ساده فهم تر و خلاصه‌تر می‌کرد؛ یعنی متناسب درک و فهم طبقات عامه مردم؛ کوشش شاعر سبک هندی، مضمون یابی و ارائه خیال خاص در معنی برجسته است؛ یعنی فکر جزئی اما تازه و نگفته و بیان آن به صورتی اعجاب‌انگیز؛ مانند این اشعار غنی:
'''کسی آواره تا کی در دیار خویشتن باشد'''
{{شعر}}
چو ریگ شیشه ساعت مسافر در وطن باشد
{{ب|''کسی آواره تا کی در دیار خویشتن باشد ''|2='' چو ریگ شیشه ساعت مسافر در وطن باشد ''}}
'''گل کرد استخوان به تن از چشم داغ‌ها'''
{{ب|''گل کرد استخوان به تن از چشم داغ‌ها''|2='' مانم به کاغذی که ز نقش نگین پر است ''<ref>ر.ک: همان، ص166- 167</ref>}}
مانم به کاغذی که ز نقش نگین پر است'''<ref>ر.ک: همان، ص166- 167</ref>.'''
{{پایان شعر}}
# رواج حکمت و فرهنگ عامه:
# رواج حکمت و فرهنگ عامه:
## استخوان خوردن هما:
## استخوان خوردن هما:
'''بهر صید همای ناوک او'''
{{شعر}}
جوهر استخوان من دام است
{{ب|'' بهر صید همای ناوک او ''|2='' جوهر استخوان من دام است''}}
{{پایان شعر}}
## پنبه در گوش کردن:
## پنبه در گوش کردن:
'''حرف دنیا گوش کردن کار اهل هوش نیست'''
{{شعر}}
مغز سر فرزانه را چون پنبه‌های گوش نیست
{{ب|'' حرف دنیا گوش کردن کار اهل هوش نیست''|2='' مغز سر فرزانه را چون پنبه‌های گوش نیست ''}}
{{پایان شعر}}
## شکرآب شدن میان دو تن:
## شکرآب شدن میان دو تن:
'''شد شکرآب ز شرم سخن شیرینم'''
{{شعر}}
گر میان من و طوطی شکرآب است بجاست
{{ب|'' شد شکرآب ز شرم سخن شیرینم ''|2='' گر میان من و طوطی شکرآب است بجاست ''}}
{{پایان شعر}}
## اصل گوهر از آب بودن:
## اصل گوهر از آب بودن:
'''آب بود معنی روشن غنی'''
{{شعر}}
خوب اگر بسته شود گوهر است
{{ب|'' آب بود معنی روشن غنی ''|2='' خوب اگر بسته شود گوهر است ''}}
{{پایان شعر}}
## روشن شدن آینه با خاکستر:
## روشن شدن آینه با خاکستر:
'''نفس من شده از سوختگی خاکستر'''
{{شعر}}
گر شود آینه روشن ز دم من چه عجب'''<ref>ر.ک: همان، ص167- 168</ref>.'''
{{ب|'' نفس من شده از سوختگی خاکستر''|2=''گر شود آینه روشن ز دم من چه عجب''<ref>ر.ک: همان، ص167- 168</ref>}}
 
{{پایان شعر}}
ج)- ویژگی‌های ادبی:
ج)- ویژگی‌های ادبی:
# مضمون‌سازی و توجه به مضامین غریب و جستجوی معانی بیگانه (از طریق تشخیص، حس‌آمیزی، متناقض نمایی و...):
# مضمون‌سازی و توجه به مضامین غریب و جستجوی معانی بیگانه (از طریق تشخیص، حس‌آمیزی، متناقض نمایی و...):
مضمون‌آفرینی و به جستجوی مضامین بکر و ناگفته و ناشناخته رفتن، در شعر غنی چنان رواج می‌یابد که گاه کار به ابتذال می‌کشد:
مضمون‌آفرینی و به جستجوی مضامین بکر و ناگفته و ناشناخته رفتن، در شعر غنی چنان رواج می‌یابد که گاه کار به ابتذال می‌کشد:
'''تار نگهم رشته گوهر شده از اشک'''
{{شعر}}
این دیده تمنای بناگوش ندارد
{{ب|'' تار نگهم رشته گوهر شده از اشک ''|2='' این دیده تمنای بناگوش ندارد ''}}
'''رهد کی در حصار خود ز دزدان معنی روشن'''
{{ب|'' رهد کی در حصار خود ز دزدان معنی روشن ''|2=''کجا مهر کلف محفوظ دارد خرمن مه را ''<ref>ر.ک: همان، ص169- 170</ref>}}
کجا مهر کلف محفوظ دارد خرمن مه را'''<ref>ر.ک: همان، ص169- 170</ref>.'''
{{پایان شعر}}
 
در شعر غنی، گاه مضامین نابی مشاهده می‌شود که به نظر می‌رسد از ابداعات خود غنی بوده است:
در شعر غنی، گاه مضامین نابی مشاهده می‌شود که به نظر می‌رسد از ابداعات خود غنی بوده است:
'''بس که همچون آسیا می‌نالم از بیداد خویش'''
{{شعر}}
می‌کشم در گوش خود انگشت از فریاد خویش
{{ب|'' بس که همچون آسیا می‌نالم از بیداد خویش ''|2='' می‌کشم در گوش خود انگشت از فریاد خویش''}}
'''کمان پیش دو ابرویش به دعوی رفت و از خجلت'''
{{ب|'' کمان پیش دو ابرویش به دعوی رفت و از خجلت ''|2='' تهی کرد آن‌چنان قالب که آوردند بر دوشش''<ref>ر.ک: همان، ص170</ref>}}
تهی کرد آن‌چنان قالب که آوردند بر دوشش'''<ref>ر.ک: همان، ص170</ref>.'''
{{پایان شعر}}
# آوردن تشبیهات، استعارات و کنایات دور از ذهن:
# آوردن تشبیهات، استعارات و کنایات دور از ذهن:
صور خیال شعر غنی متأثر از سبک هندی است؛ به عبارتی تشبیه، استعاره، تشخیص و اغراق و کنایه در شمار مهم‌ترین عناصر خیال ساز شعر هندی است. کلماتی چون حباب، شبنم، ریگ روان، آینه، سپند، آبله و...، از مشبه‌به‌های رایج سبک هندی هستند که در شعر غنی به‌وفور دیده می‌شود:
صور خیال شعر غنی متأثر از سبک هندی است؛ به عبارتی تشبیه، استعاره، تشخیص و اغراق و کنایه در شمار مهم‌ترین عناصر خیال ساز شعر هندی است. کلماتی چون حباب، شبنم، ریگ روان، آینه، سپند، آبله و...، از مشبه‌به‌های رایج سبک هندی هستند که در شعر غنی به‌وفور دیده می‌شود:
'''ز شوق گوشه دستار او ازبس‌که بی‌تاب است'''
{{شعر}}
پرد مانند شبنم هر نفس چشم هوس گل را
{{ب|'' ز شوق گوشه دستار او ازبس‌که بی‌تاب است ''|2='' پرد مانند شبنم هر نفس چشم هوس گل را''}}
'''به رنگ آبله پای در سفر ما را'''
{{ب|'' به رنگ آبله پای در سفر ما را ''|2=''ز شوق صبح وطن چشم تر سفید شده است''<ref>ر.ک: همان، ص171</ref>}}
ز شوق صبح وطن چشم تر سفید شده است'''<ref>ر.ک: همان، ص171</ref>.'''
{{پایان شعر}}
 
در پایان، می‌توان چنین گفت که اشعار غنی، سراسر به مضامین بدیع و خیال‌انگیز مشحون است و همین مضمون‌پردازی‌های ماهرانه اوست که وی را در شمار بزرگ‌ترین گویندگان سبک هندی قلمداد کرده است:
در پایان، می‌توان چنین گفت که اشعار غنی، سراسر به مضامین بدیع و خیال‌انگیز مشحون است و همین مضمون‌پردازی‌های ماهرانه اوست که وی را در شمار بزرگ‌ترین گویندگان سبک هندی قلمداد کرده است:
'''چرا خم گشته می‌گردند پیران جهان‌دیده'''
{{شعر}}
مگر در خاک می‌جویند ایام جوانی را
{{ب|'' چرا خم گشته می‌گردند پیران جهان‌دیده ''|2='' مگر در خاک می‌جویند ایام جوانی را ''}}
'''بر تواضع‌های دشمن تکیه کردن ابلهی است'''
{{ب|'' بر تواضع‌های دشمن تکیه کردن ابلهی است''|2='' پای بوس سیل، از پا افکند دیوار را ''<ref>ر.ک: پیشگفتار، صفحه ب - ج</ref>}}
پای بوس سیل، از پا افکند دیوار را'''<ref>ر.ک: پیشگفتار، صفحه ب - ج</ref>.'''
{{پایان شعر}}
 
==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
کتاب، فاقد فهرست و پاورقی است.
کتاب، فاقد فهرست و پاورقی است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش