۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'کرمي، احمد' به 'کرمی، احمد') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
'''دیوان غنی کشمیری'''، مجموعه اشعار محمدطاهر غنی کشمیری است که توسط [[کرمی، احمد|احمد کرمی]]، گردآوری شده است. | |||
'''دیوان غنی کشمیری'''، مجموعه اشعار محمدطاهر غنی کشمیری است که توسط احمد | |||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب با مقدمه احمد کرمی آغاز و اشعار در چهار قالب غزلیات، رباعیات، مثنویات و مقطعات و اشعار پراکنده، عرضه شده است. | کتاب با مقدمه [[کرمی، احمد|احمد کرمی]] آغاز و اشعار در چهار قالب غزلیات، رباعیات، مثنویات و مقطعات و اشعار پراکنده، عرضه شده است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
خط ۳۹: | خط ۳۸: | ||
غنی در حیات خویش، آوازه بلند یافته و شعر او و نام او، در سراسر هندوستان و در نزد اهل ادب و سخن، اشتهار کامل داشته است؛ چنانکه خود نیز بدان اشارتی دارد: | غنی در حیات خویش، آوازه بلند یافته و شعر او و نام او، در سراسر هندوستان و در نزد اهل ادب و سخن، اشتهار کامل داشته است؛ چنانکه خود نیز بدان اشارتی دارد: | ||
'''چنان نام من رو شناس است در هند | '''چنان نام من رو شناس است در هند''' | ||
که نقش نگین در میان سیاهی'''<ref>ر.ک: همان</ref>. | که نقش نگین در میان سیاهی'''<ref>ر.ک: همان</ref>.''' | ||
غنی با غنای طبع، در سراسر حیات خویش، گوشه درویشی را اختیار کرده و از صحبت حکام و تعینات زندگی، دوری میگزید. سادگی و بیپیرایگی و قناعت طبع و ذوق و حالی که از کیفیت این وارستگی ملازم وجود وی بوده، در جایجای اشعارش نمودار است: | غنی با غنای طبع، در سراسر حیات خویش، گوشه درویشی را اختیار کرده و از صحبت حکام و تعینات زندگی، دوری میگزید. سادگی و بیپیرایگی و قناعت طبع و ذوق و حالی که از کیفیت این وارستگی ملازم وجود وی بوده، در جایجای اشعارش نمودار است: | ||
'''فراغتی به نیستان بوریا دارم | '''فراغتی به نیستان بوریا دارم''' | ||
مباد راه در این بیشه شیر قالی را'''<ref>ر.ک: همان، صفحه ب</ref>. | مباد راه در این بیشه شیر قالی را'''<ref>ر.ک: همان، صفحه ب</ref>.''' | ||
شعر غنی، شعری است با همه خصوصیات سبک هندی. تعبیرات و اصطلاحات و ترکیبات، نازک بندیها و ارسال المثلهای ویژه آن سبک و مضامین باریک، گاه آمیخته به تعقید و ابهام در بسیاری از اشعار او، متجلی است. بااینهمه، گاهی سخنی به لطافت و روانی نسیم و روشنی آب زلال میآورد: | شعر غنی، شعری است با همه خصوصیات سبک هندی. تعبیرات و اصطلاحات و ترکیبات، نازک بندیها و ارسال المثلهای ویژه آن سبک و مضامین باریک، گاه آمیخته به تعقید و ابهام در بسیاری از اشعار او، متجلی است. بااینهمه، گاهی سخنی به لطافت و روانی نسیم و روشنی آب زلال میآورد: | ||
'''بالش خوبان دگر از پر است | '''بالش خوبان دگر از پر است''' | ||
شوخ مرا فتنه به زیر سر است | شوخ مرا فتنه به زیر سر است | ||
'''غافل دادیم دل به دستت | '''غافل دادیم دل به دستت''' | ||
ما را یاد و تو را فراموش | ما را یاد و تو را فراموش | ||
'''در حیرتم که آینه امروز، صبحدم | '''در حیرتم که آینه امروز، صبحدم''' | ||
روی که دیده است که روی تو دیده است'''<ref>ر.ک: همان</ref>. | روی که دیده است که روی تو دیده است'''<ref>ر.ک: همان</ref>.''' | ||
بهمنظور آشنایی با اشعار این شاعر بزرگ، در ادامه، با بررسی اجمالی سبک هندی، به اعم خصایص و وجوه مشترک این شیوه در شعر طاهر غنی، اشاره میشود: | بهمنظور آشنایی با اشعار این شاعر بزرگ، در ادامه، با بررسی اجمالی سبک هندی، به اعم خصایص و وجوه مشترک این شیوه در شعر طاهر غنی، اشاره میشود: | ||
خط ۵۹: | خط ۵۸: | ||
# بهکارگیری واژگان، تعبیرات و مصطلحات عامه: | # بهکارگیری واژگان، تعبیرات و مصطلحات عامه: | ||
بسامد بالای عناصر محاورهای و حضور اصطلاحات روزمره در شعر، یکی از ویژگیهای سبک هندی است؛ مخصوصاً تصویرسازی و مضمونپردازی با اشیاء و لوازمی خاص از قبیل عینک، ساعت، مسواک و... که بعضاً سوغات فرنگیان بوده و در آن دوره برای ایرانیان و هندیان، تازگی داشته در شعر شاعران عموماً و در شعر غنی خصوصاً، از بسامد بالایی برخوردار است: | بسامد بالای عناصر محاورهای و حضور اصطلاحات روزمره در شعر، یکی از ویژگیهای سبک هندی است؛ مخصوصاً تصویرسازی و مضمونپردازی با اشیاء و لوازمی خاص از قبیل عینک، ساعت، مسواک و... که بعضاً سوغات فرنگیان بوده و در آن دوره برای ایرانیان و هندیان، تازگی داشته در شعر شاعران عموماً و در شعر غنی خصوصاً، از بسامد بالایی برخوردار است: | ||
'''در پیری انتخاب کتب نیست باب چشم | '''در پیری انتخاب کتب نیست باب چشم''' | ||
عینک بود کنون ورق انتخاب من | عینک بود کنون ورق انتخاب من | ||
'''اعتبار پستفطرت یک دو ساعت بیش نیست | '''اعتبار پستفطرت یک دو ساعت بیش نیست''' | ||
گردد آخر تهنشین دردی که شد بالانشین | گردد آخر تهنشین دردی که شد بالانشین | ||
'''بود کلید در رزق پارسا مسواک | '''بود کلید در رزق پارسا مسواک''' | ||
کجا ز دست دهد همچو آسیا مسواک'''<ref>ر.ک: وفایی، عباسعلی؛ سورتیجی، آسیه، ص164</ref>. | کجا ز دست دهد همچو آسیا مسواک'''<ref>ر.ک: وفایی، عباسعلی؛ سورتیجی، آسیه، ص164</ref>.''' | ||
# آوردن ترکیبات غریب و نامأنوس: | # آوردن ترکیبات غریب و نامأنوس: | ||
یکی از ترکیبات غریب و نامأنوس از دورههای قبل از عصر صفوی که قراین و شواهدی برای آن ذکر نشده است، ترکیب «به رنگ» است که در جایگاه ادات تشبیه به معنی «مانند»، بهکرات به کار میرود. این ادات خاص تشبیه، بیانگر تشابه شکل، حرکت، اندازه و هر نوع شباهتی دیگر، غیر از یکسانی و مقایسه دو چیز به اعتبار رنگ است. استعمال این ادات تشبیه، در شعر غنی نمود چشمگیری دارد: | یکی از ترکیبات غریب و نامأنوس از دورههای قبل از عصر صفوی که قراین و شواهدی برای آن ذکر نشده است، ترکیب «به رنگ» است که در جایگاه ادات تشبیه به معنی «مانند»، بهکرات به کار میرود. این ادات خاص تشبیه، بیانگر تشابه شکل، حرکت، اندازه و هر نوع شباهتی دیگر، غیر از یکسانی و مقایسه دو چیز به اعتبار رنگ است. استعمال این ادات تشبیه، در شعر غنی نمود چشمگیری دارد: | ||
'''تا غنی کرد اجتناب از میپرستان بیخودی | '''تا غنی کرد اجتناب از میپرستان بیخودی''' | ||
گشت عقل ما به رنگ نشئه پنهان در شراب | گشت عقل ما به رنگ نشئه پنهان در شراب | ||
'''گل به رنگ شعله خس از چمن پرواز کرد | '''گل به رنگ شعله خس از چمن پرواز کرد''' | ||
گرم تا در آشیان گردید جای عندلیب'''<ref>ر.ک: همان، ص165</ref>. | گرم تا در آشیان گردید جای عندلیب'''<ref>ر.ک: همان، ص165</ref>.''' | ||
همچنین دیوان غنی سرشار است از ترکیبات وصفی و اضافی خاص از قبیل رشته گل دسته، پنبه مینا، شعله آواز و... که موجبات تصویرآفرینی و ایجاز را در شعر او فراهم مینماید و از جهتی میتواند یکی از مهمترین عوامل غموض در شعر او باشد و از دیگر سو بیانگر قدرت و استعداد وافر او در ترکیبسازی است: | همچنین دیوان غنی سرشار است از ترکیبات وصفی و اضافی خاص از قبیل رشته گل دسته، پنبه مینا، شعله آواز و... که موجبات تصویرآفرینی و ایجاز را در شعر او فراهم مینماید و از جهتی میتواند یکی از مهمترین عوامل غموض در شعر او باشد و از دیگر سو بیانگر قدرت و استعداد وافر او در ترکیبسازی است: | ||
'''محتاج دانه نیست پی صید بلبلان | '''محتاج دانه نیست پی صید بلبلان''' | ||
صیاد ما ز رشته گل دسته دام کرد | صیاد ما ز رشته گل دسته دام کرد | ||
'''آتش می تیز سازد شعله آواز را | '''آتش می تیز سازد شعله آواز را''' | ||
بر کدوی باده باید بست تار ساز را | بر کدوی باده باید بست تار ساز را | ||
'''پنبه مینای می را مرهم کافور گیر | '''پنبه مینای می را مرهم کافور گیر''' | ||
مهره مار آرزو داری ز تاک انگور گیر'''<ref>ر.ک: همان</ref>. | مهره مار آرزو داری ز تاک انگور گیر'''<ref>ر.ک: همان</ref>.''' | ||
ب)- ویژگیهای فکری: | ب)- ویژگیهای فکری: | ||
خط ۸۴: | خط ۸۳: | ||
شعر قریب بهاتفاق شاعران سبک هندی مملو از یأس و نومیدی است و از این نظر شباهت زیادی به شعر رمانتیکهای اروپا دارد. شعر رمانتیکها نیز پر از یأس، شکست، ناکامی و رنج بوده و علت این شباهت، شباهت زندگی این دو گروه از شاعران جهان است. گرچه برای اظهار نامرادی و یأس در تمام دیوانهای شعری نمونهای میتوان یافت، اما این اظهار یأس و ناامیدی در دیوان شاعران سبک هندی، یک ویژگی سبکی بشمار میرود که بسامد بالایی دارد و دیوان غنی کشمیری نیز از این معنی قابلتوجه است: | شعر قریب بهاتفاق شاعران سبک هندی مملو از یأس و نومیدی است و از این نظر شباهت زیادی به شعر رمانتیکهای اروپا دارد. شعر رمانتیکها نیز پر از یأس، شکست، ناکامی و رنج بوده و علت این شباهت، شباهت زندگی این دو گروه از شاعران جهان است. گرچه برای اظهار نامرادی و یأس در تمام دیوانهای شعری نمونهای میتوان یافت، اما این اظهار یأس و ناامیدی در دیوان شاعران سبک هندی، یک ویژگی سبکی بشمار میرود که بسامد بالایی دارد و دیوان غنی کشمیری نیز از این معنی قابلتوجه است: | ||
## در بیان فقر و نداری: | ## در بیان فقر و نداری: | ||
'''بر روی زمین هیچکس آسوده نباشد | '''بر روی زمین هیچکس آسوده نباشد''' | ||
گنجی بود آرام که در زیر زمین است | گنجی بود آرام که در زیر زمین است | ||
'''مرا چون آسیا خوش دستگاهی در تهیدستی است | '''مرا چون آسیا خوش دستگاهی در تهیدستی است''' | ||
که روزی آورد در خانه من میهمان از خود | که روزی آورد در خانه من میهمان از خود | ||
## در بیان شکوه از بخت: | ## در بیان شکوه از بخت: | ||
'''بود در جنبش گهواره راحت طفل بدخو را | '''بود در جنبش گهواره راحت طفل بدخو را''' | ||
فلک در گردش است از بهر خواب بخت ناسازم | فلک در گردش است از بهر خواب بخت ناسازم | ||
'''نی چشم مست او به شکرخواب رفته است | '''نی چشم مست او به شکرخواب رفته است''' | ||
بخت سیاه ماست که در خواب رفته است | بخت سیاه ماست که در خواب رفته است | ||
## گله از سختی زندگی: | ## گله از سختی زندگی: | ||
'''در شب زلف تو خواب خوش نصیبم کی شود | '''در شب زلف تو خواب خوش نصیبم کی شود''' | ||
خار میروید ز پهلویم بسان شانهها | خار میروید ز پهلویم بسان شانهها | ||
'''در زندگی به خواب نبیند کسی غنی | '''در زندگی به خواب نبیند کسی غنی''' | ||
آسایشی که دل ز پس مرگ دیده است'''<ref>ر.ک: همان، ص165- 166</ref>. | آسایشی که دل ز پس مرگ دیده است'''<ref>ر.ک: همان، ص165- 166</ref>.''' | ||
# توجه به معنی و مضمون و ساده گیری در زبان: | # توجه به معنی و مضمون و ساده گیری در زبان: | ||
شعر هندی شعری معناگراست، نه صورتگرا. شاعران به معنی بیشتر توجه دارند تا به زبان. کار شاعران سبک هندی ترجمه مطالب فلسفی، عرفانی و غنایی گذشتگان به بیان سبک هندی بود که نهایتاً آن را علیرغم صورت مبهمش ساده فهم تر و خلاصهتر میکرد؛ یعنی متناسب درک و فهم طبقات عامه مردم؛ کوشش شاعر سبک هندی، مضمون یابی و ارائه خیال خاص در معنی برجسته است؛ یعنی فکر جزئی اما تازه و نگفته و بیان آن به صورتی اعجابانگیز؛ مانند این اشعار غنی: | شعر هندی شعری معناگراست، نه صورتگرا. شاعران به معنی بیشتر توجه دارند تا به زبان. کار شاعران سبک هندی ترجمه مطالب فلسفی، عرفانی و غنایی گذشتگان به بیان سبک هندی بود که نهایتاً آن را علیرغم صورت مبهمش ساده فهم تر و خلاصهتر میکرد؛ یعنی متناسب درک و فهم طبقات عامه مردم؛ کوشش شاعر سبک هندی، مضمون یابی و ارائه خیال خاص در معنی برجسته است؛ یعنی فکر جزئی اما تازه و نگفته و بیان آن به صورتی اعجابانگیز؛ مانند این اشعار غنی: | ||
'''کسی آواره تا کی در دیار خویشتن باشد | '''کسی آواره تا کی در دیار خویشتن باشد''' | ||
چو ریگ شیشه ساعت مسافر در وطن باشد | چو ریگ شیشه ساعت مسافر در وطن باشد | ||
'''گل کرد استخوان به تن از چشم داغها | '''گل کرد استخوان به تن از چشم داغها''' | ||
مانم به کاغذی که ز نقش نگین پر است'''<ref>ر.ک: همان، ص166- 167</ref>. | مانم به کاغذی که ز نقش نگین پر است'''<ref>ر.ک: همان، ص166- 167</ref>.''' | ||
# رواج حکمت و فرهنگ عامه: | # رواج حکمت و فرهنگ عامه: | ||
## استخوان خوردن هما: | ## استخوان خوردن هما: | ||
'''بهر صید همای ناوک او | '''بهر صید همای ناوک او''' | ||
جوهر استخوان من دام است | جوهر استخوان من دام است | ||
## پنبه در گوش کردن: | ## پنبه در گوش کردن: | ||
'''حرف دنیا گوش کردن کار اهل هوش نیست | '''حرف دنیا گوش کردن کار اهل هوش نیست''' | ||
مغز سر فرزانه را چون پنبههای گوش نیست | مغز سر فرزانه را چون پنبههای گوش نیست | ||
## شکرآب شدن میان دو تن: | ## شکرآب شدن میان دو تن: | ||
'''شد شکرآب ز شرم سخن شیرینم | '''شد شکرآب ز شرم سخن شیرینم''' | ||
گر میان من و طوطی شکرآب است بجاست | گر میان من و طوطی شکرآب است بجاست | ||
## اصل گوهر از آب بودن: | ## اصل گوهر از آب بودن: | ||
'''آب بود معنی روشن غنی | '''آب بود معنی روشن غنی''' | ||
خوب اگر بسته شود گوهر است | خوب اگر بسته شود گوهر است | ||
## روشن شدن آینه با خاکستر: | ## روشن شدن آینه با خاکستر: | ||
'''نفس من شده از سوختگی خاکستر | '''نفس من شده از سوختگی خاکستر''' | ||
گر شود آینه روشن ز دم من چه عجب'''<ref>ر.ک: همان، ص167- 168</ref>. | گر شود آینه روشن ز دم من چه عجب'''<ref>ر.ک: همان، ص167- 168</ref>.''' | ||
ج)- ویژگیهای ادبی: | ج)- ویژگیهای ادبی: | ||
# مضمونسازی و توجه به مضامین غریب و جستجوی معانی بیگانه (از طریق تشخیص، حسآمیزی، متناقض نمایی و...): | # مضمونسازی و توجه به مضامین غریب و جستجوی معانی بیگانه (از طریق تشخیص، حسآمیزی، متناقض نمایی و...): | ||
مضمونآفرینی و به جستجوی مضامین بکر و ناگفته و ناشناخته رفتن، در شعر غنی چنان رواج مییابد که گاه کار به ابتذال میکشد: | مضمونآفرینی و به جستجوی مضامین بکر و ناگفته و ناشناخته رفتن، در شعر غنی چنان رواج مییابد که گاه کار به ابتذال میکشد: | ||
'''تار نگهم رشته گوهر شده از اشک | '''تار نگهم رشته گوهر شده از اشک''' | ||
این دیده تمنای بناگوش ندارد | این دیده تمنای بناگوش ندارد | ||
'''رهد کی در حصار خود ز دزدان معنی روشن | '''رهد کی در حصار خود ز دزدان معنی روشن''' | ||
کجا مهر کلف محفوظ دارد خرمن مه را'''<ref>ر.ک: همان، ص169- 170</ref>. | کجا مهر کلف محفوظ دارد خرمن مه را'''<ref>ر.ک: همان، ص169- 170</ref>.''' | ||
در شعر غنی، گاه مضامین نابی مشاهده میشود که به نظر میرسد از ابداعات خود غنی بوده است: | در شعر غنی، گاه مضامین نابی مشاهده میشود که به نظر میرسد از ابداعات خود غنی بوده است: | ||
'''بس که همچون آسیا مینالم از بیداد خویش | '''بس که همچون آسیا مینالم از بیداد خویش''' | ||
میکشم در گوش خود انگشت از فریاد خویش | میکشم در گوش خود انگشت از فریاد خویش | ||
'''کمان پیش دو ابرویش به دعوی رفت و از خجلت | '''کمان پیش دو ابرویش به دعوی رفت و از خجلت''' | ||
تهی کرد آنچنان قالب که آوردند بر دوشش'''<ref>ر.ک: همان، ص170</ref>. | تهی کرد آنچنان قالب که آوردند بر دوشش'''<ref>ر.ک: همان، ص170</ref>.''' | ||
# آوردن تشبیهات، استعارات و کنایات دور از ذهن: | # آوردن تشبیهات، استعارات و کنایات دور از ذهن: | ||
صور خیال شعر غنی متأثر از سبک هندی است؛ به عبارتی تشبیه، استعاره، تشخیص و اغراق و کنایه در شمار مهمترین عناصر خیال ساز شعر هندی است. کلماتی چون حباب، شبنم، ریگ روان، آینه، سپند، آبله و...، از مشبهبههای رایج سبک هندی هستند که در شعر غنی بهوفور دیده میشود: | صور خیال شعر غنی متأثر از سبک هندی است؛ به عبارتی تشبیه، استعاره، تشخیص و اغراق و کنایه در شمار مهمترین عناصر خیال ساز شعر هندی است. کلماتی چون حباب، شبنم، ریگ روان، آینه، سپند، آبله و...، از مشبهبههای رایج سبک هندی هستند که در شعر غنی بهوفور دیده میشود: | ||
'''ز شوق گوشه دستار او ازبسکه بیتاب است | '''ز شوق گوشه دستار او ازبسکه بیتاب است''' | ||
پرد مانند شبنم هر نفس چشم هوس گل را | پرد مانند شبنم هر نفس چشم هوس گل را | ||
'''به رنگ آبله پای در سفر ما را | '''به رنگ آبله پای در سفر ما را''' | ||
ز شوق صبح وطن چشم تر سفید شده است'''<ref>ر.ک: همان، ص171</ref>. | ز شوق صبح وطن چشم تر سفید شده است'''<ref>ر.ک: همان، ص171</ref>.''' | ||
در پایان، میتوان چنین گفت که اشعار غنی، سراسر به مضامین بدیع و خیالانگیز مشحون است و همین مضمونپردازیهای ماهرانه اوست که وی را در شمار بزرگترین گویندگان سبک هندی قلمداد کرده است: | در پایان، میتوان چنین گفت که اشعار غنی، سراسر به مضامین بدیع و خیالانگیز مشحون است و همین مضمونپردازیهای ماهرانه اوست که وی را در شمار بزرگترین گویندگان سبک هندی قلمداد کرده است: | ||
'''چرا خم گشته میگردند پیران جهاندیده | '''چرا خم گشته میگردند پیران جهاندیده''' | ||
مگر در خاک میجویند ایام جوانی را | مگر در خاک میجویند ایام جوانی را | ||
'''بر تواضعهای دشمن تکیه کردن ابلهی است | '''بر تواضعهای دشمن تکیه کردن ابلهی است''' | ||
پای بوس سیل، از پا افکند دیوار را'''<ref>ر.ک: پیشگفتار، صفحه ب - ج</ref>. | پای بوس سیل، از پا افکند دیوار را'''<ref>ر.ک: پیشگفتار، صفحه ب - ج</ref>.''' | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۰: | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
خط ۱۵۷: | خط ۱۵۶: | ||
# وفایی، عباسعلی؛ سورتیجی، آسیه، «غنی کشمیری و سبک هندی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: سبکشناسی نظم و نثر فارسی (بهار ادب)، پاییز 1393، شماره 25 علمی - پژوهشی/ISC (16 صفحه، از 161 تا 176)، به آدرس: | # وفایی، عباسعلی؛ سورتیجی، آسیه، «غنی کشمیری و سبک هندی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: سبکشناسی نظم و نثر فارسی (بهار ادب)، پاییز 1393، شماره 25 علمی - پژوهشی/ISC (16 صفحه، از 161 تا 176)، به آدرس: | ||
www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1388422/ | www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1388422/ | ||
ویرایش