۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
جز (جایگزینی متن - 'مالدين' به 'مالدين') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
وى در سال 354ق در بصره زاده شد و پس از مشاهده اختلاف مردم در راههاى وصول به حقيقت، پس از تحصيل علوم طبيعى، به علوم فلسفى همت گماشت. | وى در سال 354ق در بصره زاده شد و پس از مشاهده اختلاف مردم در راههاى وصول به حقيقت، پس از تحصيل علوم طبيعى، به علوم فلسفى همت گماشت. | ||
به روايت شيخ | به روايت شيخ علمالدين قيصر بن ابىالقاسم مهندس، ابن هيثم در بصره- كه در آن سالها زير فرمان آل بویه عراق بود- شغلى ديوانى داشت كه از آن به وزارت بصره تعبير شده است و چون پرداختن به علم را از آن كار دوستتر مىدانست، سرانجام تظاهر به جنون كرد تا وى را عزل كردند و وى سپس به مصر رفت. به گفته قفطى سفر او به مصر، به تشویق و وعده الحاكم فاطمى، فرمانرواى مصر روى داد و البته بعيد نيست كه ابن هيثم اصلاً به امید اجراى طرح خود برای تنظيم آب نيل و برخوردارى از كرم الحاكم آن تمهيد را انديشيده باشد. چه، به روايت قطفى، خليفه فاطمى پس از اطلاع از این طرح، مالى برای ابن هيثم فرستاد. وى خود را آن ديار رساند و خليفه خود به استقبال او بيرون شد و دانشمند را گرامى داشت. ابن هيثم اندكى بعد در رأس گروهى از مهندسان به بررسى نيل و مجراى آن در بخش مرتفع جنوب مصر پرداخت، اما با مشاهده آثار و ابنيهاى كه مصريان بر اساس طرحهاى دقيق هندسى ساخته بودند، دريافت كه اگر اجراى طرحى كه او در انديشه داشت، ممكن بود، این مصريان فرهيخته دانا به هندسه و رياضيات، البته پيشتر به آن دست مىزدند. | ||
از اينرو نزد خليفه رفت و به ناكامى خود اعتراف كرد. ظاهراً خليفه واكنش تندى از خود نشان نداد، اما چنين مىنمايد كه از این ناكامى چندان خشمناك شده بود كه او را به جاى آنكه در جايى چون دارالحكمه قاهره، در كنار كسانى مانند ابن يونس منجم به كار بگمارد، به شغلى ديوانى گماشت. ابن هيثم با آنكه از بيم این فرمانرواى خونريز، به این شغل گردن نهاد، ولى برای رهایى از آن چاره در این ديد كه باز تظاهر به جنون كند. از اينرو خليفه اموال او را مصادره كرد و كسى را به قيمومتش گماشت و در خانهاش محبوس كرد. چون حاكم در سال 411ق درگذشت، ابن هيثم نيز از تظاهر به جنون دست برداشت و آزاد شد و اموالش را باز پس گرفت. وى نزدیک الازهر قاهره مقام گزيد و بقيه عمر را به تدريس و تأليف سپرى كرد و از طريق استنساخ کتاب، روزى خود را به دست مىآورد. | از اينرو نزد خليفه رفت و به ناكامى خود اعتراف كرد. ظاهراً خليفه واكنش تندى از خود نشان نداد، اما چنين مىنمايد كه از این ناكامى چندان خشمناك شده بود كه او را به جاى آنكه در جايى چون دارالحكمه قاهره، در كنار كسانى مانند ابن يونس منجم به كار بگمارد، به شغلى ديوانى گماشت. ابن هيثم با آنكه از بيم این فرمانرواى خونريز، به این شغل گردن نهاد، ولى برای رهایى از آن چاره در این ديد كه باز تظاهر به جنون كند. از اينرو خليفه اموال او را مصادره كرد و كسى را به قيمومتش گماشت و در خانهاش محبوس كرد. چون حاكم در سال 411ق درگذشت، ابن هيثم نيز از تظاهر به جنون دست برداشت و آزاد شد و اموالش را باز پس گرفت. وى نزدیک الازهر قاهره مقام گزيد و بقيه عمر را به تدريس و تأليف سپرى كرد و از طريق استنساخ کتاب، روزى خود را به دست مىآورد. |
ویرایش