۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'قائم مقامي، عالمتاج (فراهاني)' به 'قائممقامی، عالمتاج (فراهانی)') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
'''دیوان عالمتاج قائممقامی'''، مجموعه اشعار بانو [[قائممقامی، عالمتاج (فراهانی)|عالمتاج قائممقامی]]، مشهور به «ژاله»، ادیب و شاعر آرمانگرای عصر مشروطه است. این دیوان به کوشش [[کرمی، احمد|احمد کرمی]]، با تصحیح و تنظیم پولاد فرخزاد و مقدمه [[پژمان بختیاری]] منتشر شده است. | |||
'''دیوان عالمتاج قائممقامی'''، مجموعه اشعار بانو عالمتاج | |||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب با سه مقدمه از احمد کرمی، پژمان بختیاری (در حدود بیست صفحه) و جمشید امیربختیاری آغاز شده است. قصاید و قطعات، چامهها و چکامههایی که از این شاعر زبردست بازمانده، در نهایت فصاحت و بلاغت و کمال لطافت و ظرافت است. | کتاب با سه مقدمه از احمد کرمی، [[پژمان بختیاری]] (در حدود بیست صفحه) و جمشید امیربختیاری آغاز شده است. قصاید و قطعات، چامهها و چکامههایی که از این شاعر زبردست بازمانده، در نهایت فصاحت و بلاغت و کمال لطافت و ظرافت است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
قائممقامی در دوران عمرش اشعار بسیاری گفته، که آنها را سوزانده و از بین برده است. مقدار ناچیزی از اشعارش که باقی مانده بود، بهوسیله فرزندش پژمان | [[قائممقامی، عالمتاج (فراهانی)|قائممقامی]] در دوران عمرش اشعار بسیاری گفته، که آنها را سوزانده و از بین برده است. مقدار ناچیزی از اشعارش که باقی مانده بود، بهوسیله فرزندش [[پژمان بختیاری]]، جمعآوری و چاپ شد. اشعار این زن شاعر نشان میدهد که چقدر پاکدامن و طرفدار حقوق زن بوده و عفت و پاکی را با صراحت گفتار درهم آمیخته است. اگر اشعارش را از بین نبرده بود، یکی از سرآمدان شاعران این مملکت بود؛ اگرچه با همین مقدار هم مقام او بسیار والاست<ref>ر.ک: مقدمه ناشر، ص3</ref>. | ||
ژاله متأثر از تحولات اجتماعی دوره مشروطه، طالب تغییر وضع زنان شد و از آنها خواست که بدون چشمداشتی از مرد، بهپا خیزند و آزادی را خود به دست آوردند. ژاله قائممقامی از چشمانداز یک زن، امور زندگی را میدید. او نوعی خاص از ادبیات زنانه را آغاز کرد که پیش از او سابقه نداشت؛ زیرا او نه به سلیقه مردان نوشت و نه از آنان تقلید کرد. او درونش را نگاشت؛ اگرچه او هیچ تعمدی برای ساختن شعر زنانه نداشت، اما ذهنیت زنانهاش، زبان زنانهای آفرید که نقش خواستهها و آرزوهای بیپرده یک زن بر صفحه کاغذ بود و این درست نقطه مقابل سنت پوشیده گویی و رفتار سنتی زن در جامعه ایران بود. در ساختار فرهنگی ایران دوران مشروطه، مصلحتگرایی، اطاعت و دنبالهروی از الگوهای مرسوم، بهخصوص برای زنان، ارزش تلقی شده و با هر هنجار گریزی او برخورد شده است. اما ژاله در شیوه بیان، نوع نگرش و اندیشه با دیگران تفاوت داشت؛ به رفتارهای مستبدانه اطرافیان و پدر و مادر و همسر انتقاد میکرد و به قانونهای نادرست و اصول اخلاقی اجتماعی ناشایست اعتراض داشت<ref>ر.ک: حسینعلی پاشاپاسندی و دیگران، ص12</ref>. | ژاله متأثر از تحولات اجتماعی دوره مشروطه، طالب تغییر وضع زنان شد و از آنها خواست که بدون چشمداشتی از مرد، بهپا خیزند و آزادی را خود به دست آوردند. [[قائممقامی، عالمتاج (فراهانی)|ژاله قائممقامی]] از چشمانداز یک زن، امور زندگی را میدید. او نوعی خاص از ادبیات زنانه را آغاز کرد که پیش از او سابقه نداشت؛ زیرا او نه به سلیقه مردان نوشت و نه از آنان تقلید کرد. او درونش را نگاشت؛ اگرچه او هیچ تعمدی برای ساختن شعر زنانه نداشت، اما ذهنیت زنانهاش، زبان زنانهای آفرید که نقش خواستهها و آرزوهای بیپرده یک زن بر صفحه کاغذ بود و این درست نقطه مقابل سنت پوشیده گویی و رفتار سنتی زن در جامعه ایران بود. در ساختار فرهنگی ایران دوران مشروطه، مصلحتگرایی، اطاعت و دنبالهروی از الگوهای مرسوم، بهخصوص برای زنان، ارزش تلقی شده و با هر هنجار گریزی او برخورد شده است. اما ژاله در شیوه بیان، نوع نگرش و اندیشه با دیگران تفاوت داشت؛ به رفتارهای مستبدانه اطرافیان و پدر و مادر و همسر انتقاد میکرد و به قانونهای نادرست و اصول اخلاقی اجتماعی ناشایست اعتراض داشت<ref>ر.ک: حسینعلی پاشاپاسندی و دیگران، ص12</ref>. | ||
در ورای همه اینها، نکتهای که باید آن را متذکر شد، نظریه «جنسیت زدگی زبانی» است که بسیاری از طرفداران برابری جنسیتی زن و مرد آن را «عامل اصلی ستمدیدگی زنان میدانند». در این میان، ژاله قائممقامی با قالبشکنی گونه زبانی حاکم بر ادبیات ایران، نگاهی عاطفی و زنانه را نیز در بسیاری از موضوعات شعریاش حفظ کرد تا از این راه، علاوه بر مقاومت علیه سنت مردسالار، بر شعر و زبان جنسیت زده حاکم بر آن نیز پافشاری کند؛ زیرا به اعتقاد بسیاری از محققان، ادبیات ایران از دیرباز ماهیتی مردسالار داشته و روح مردانه بر فرهنگ و ادب ما تسلط داشته است؛ ازاینروی، زنانی که میخواستند وارد حیطه ادبیات و سخنوری شوند، باید با روحیهای مردانه وارد صحنه ادب شده و یا لباس مجازی مردانه به تن میکردند تا نام و سخنشان در صفحه روزگار باقی بماند. در چنین فضای مردسالار حاکم و در طی قرنها غلبه حضور مردان در صحنه شعر و ادب بود که ژاله قائممقامی با دمیدن عاطفه و احساسات زنانه به کالبد شعر، بسیاری از مؤلفههای مردانه در سرودن شعر را نقض کرد و جنسیتش را در قالب ادبیات به خوانندگانش عرضه کرد و ازهمینروی، اشعارش حاصل توانش کلامی و عواطف زنانه وی بود<ref>ر.ک: مرادی، ایوب، ص159-158</ref>. | در ورای همه اینها، نکتهای که باید آن را متذکر شد، نظریه «جنسیت زدگی زبانی» است که بسیاری از طرفداران برابری جنسیتی زن و مرد آن را «عامل اصلی ستمدیدگی زنان میدانند». در این میان، [[قائممقامی، عالمتاج (فراهانی)|ژاله قائممقامی]] با قالبشکنی گونه زبانی حاکم بر ادبیات ایران، نگاهی عاطفی و زنانه را نیز در بسیاری از موضوعات شعریاش حفظ کرد تا از این راه، علاوه بر مقاومت علیه سنت مردسالار، بر شعر و زبان جنسیت زده حاکم بر آن نیز پافشاری کند؛ زیرا به اعتقاد بسیاری از محققان، ادبیات ایران از دیرباز ماهیتی مردسالار داشته و روح مردانه بر فرهنگ و ادب ما تسلط داشته است؛ ازاینروی، زنانی که میخواستند وارد حیطه ادبیات و سخنوری شوند، باید با روحیهای مردانه وارد صحنه ادب شده و یا لباس مجازی مردانه به تن میکردند تا نام و سخنشان در صفحه روزگار باقی بماند. در چنین فضای مردسالار حاکم و در طی قرنها غلبه حضور مردان در صحنه شعر و ادب بود که [[قائممقامی، عالمتاج (فراهانی)|ژاله قائممقامی]] با دمیدن عاطفه و احساسات زنانه به کالبد شعر، بسیاری از مؤلفههای مردانه در سرودن شعر را نقض کرد و جنسیتش را در قالب ادبیات به خوانندگانش عرضه کرد و ازهمینروی، اشعارش حاصل توانش کلامی و عواطف زنانه وی بود<ref>ر.ک: مرادی، ایوب، ص159-158</ref>. | ||
مهمترین مسئلهای که فکر او را به خود مشغول داشته، تقریباً در جمیع اشعارش بهوضوح دیده میشود، عقبماندگی زنان و آرزوی ترقی آنان است. وی در رفع گرفتاری همجنسان و بهقصد تعدیل حکومت مطلقه مردان و بالاخره دفاع از حق زن با گستاخی عجیبی سخن میراند و بهجرأت میتوان او را نخستین و شاید یگانه مدافع حقوق زن در ایران دانست<ref>ر.ک: مقدمه، ص16</ref>. | مهمترین مسئلهای که فکر او را به خود مشغول داشته، تقریباً در جمیع اشعارش بهوضوح دیده میشود، عقبماندگی زنان و آرزوی ترقی آنان است. وی در رفع گرفتاری همجنسان و بهقصد تعدیل حکومت مطلقه مردان و بالاخره دفاع از حق زن با گستاخی عجیبی سخن میراند و بهجرأت میتوان او را نخستین و شاید یگانه مدافع حقوق زن در ایران دانست<ref>ر.ک: مقدمه، ص16</ref>. | ||
برخی از اشعار بلند ژاله با عنوانهایی همچون «گفتگو با چرخ خیاطی»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص69-68</ref>، «درد دل با سماور»<ref>ر.ک: همان، ص81-79</ref> و «فر گیسو»<ref>ر.ک: همان، ص144-143</ref>، همگی بر جنسیت گرایی زنانه در اشعار وی حکایت دارد؛ زیرا اشیایی مانند چرخ خیاطی و سماور و مانند اینها از لوازم مخصوص زنان است. همچنین ابراز حس مادری یکی از زیباترین جلوههای عاطفه زنانه در اشعار ژاله است. او که پس از جدایی از همسرش، از فرزندش نیز دور شد، احساسات مادرانهاش را به گونههای مختلفی در شعرش بروز میدهد؛ از جمله در قطعه شعر کوتاهی با عنوان «دور از فرزند» میگوید: | برخی از اشعار بلند ژاله با عنوانهایی همچون «گفتگو با چرخ خیاطی»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص69-68</ref>، «درد دل با سماور»<ref>ر.ک: همان، ص81-79</ref> و «فر گیسو»<ref>ر.ک: همان، ص144-143</ref>، همگی بر جنسیت گرایی زنانه در اشعار وی حکایت دارد؛ زیرا اشیایی مانند چرخ خیاطی و سماور و مانند اینها از لوازم مخصوص زنان است. همچنین ابراز حس مادری یکی از زیباترین جلوههای عاطفه زنانه در اشعار ژاله است. او که پس از جدایی از همسرش، از فرزندش نیز دور شد، احساسات مادرانهاش را به گونههای مختلفی در شعرش بروز میدهد؛ از جمله در قطعه شعر کوتاهی با عنوان «دور از فرزند» میگوید: | ||
'''مادر چو ز طفل خویشتن مهجور است | '''مادر چو ز طفل خویشتن مهجور است''' | ||
یعقوبش ار کور شود معذور است | یعقوبش ار کور شود معذور است | ||
'''چون من که تعلقم ز اسباب جهان | '''چون من که تعلقم ز اسباب جهان ''' | ||
بر یک پسر است و آنهم از من دور است | بر یک پسر است و آنهم از من دور است | ||
در شعر «در مرگ فرزند» نیز ژاله به ابراز احساس مادرانهاش میپردازد و در غم و اندوه از دست دادن فرزندش مانند شمع میسوزد؛ چراکه فرزندش نیمهای از جان و تن او بود: | در شعر «در مرگ فرزند» نیز ژاله به ابراز احساس مادرانهاش میپردازد و در غم و اندوه از دست دادن فرزندش مانند شمع میسوزد؛ چراکه فرزندش نیمهای از جان و تن او بود: | ||
'''بدتر و ناخوشتر و جانسوزتر | '''بدتر و ناخوشتر و جانسوزتر ''' | ||
ماتمی از ماتم دلبند نیست | ماتمی از ماتم دلبند نیست | ||
'''نیمهای از جان و تنم بود و رفت | '''نیمهای از جان و تنم بود و رفت ''' | ||
ارزش آن نیمه چه و چند نیست | ارزش آن نیمه چه و چند نیست | ||
او مدعی بود که از جمیع صنوف شعری تنها به غزل انس میورزد. قصیدهگویی را دوست نمیداشت و برای مثنوی هم موضوعی به خاطرش نمیگذشته است و چون غزلهایش بر اثر ممارست با آثار شیخ و خواجه<ref>ر.ک: متن کتاب، ص76</ref>، به وجود آمده و از انگیزه عشقی تهی بود، لاجرم نمکی نداشت، بهتر آنکه به آتش سپرده شود. از این گذشته، عشقبازی با محبوب خیالی و معشوق موهوم، میدانی برای تهمت بستن به او باز میکرد و نارواگویی آغاز میشد. اما زبان او حتی در یگانه غزلی که از وی باقی مانده، زبان قصیده است و به سبک خراسانی میگوید؛ سبکی که گاهی از سنگینی به زبان ناصرخسرو میماند و زمانی از لطافت با قصاید فرخی مشابه میگردد<ref>ر.ک: مقدمه، ص16-15</ref>. | '''دمبهدم افروزم و سوزم چو شمع ''' | ||
و آنکه به جان آتشم افکند نیست'''<ref>ر.ک: مرادی، ایوب، ص159</ref>. ''' | |||
او مدعی بود که از جمیع صنوف شعری تنها به غزل انس میورزد. قصیدهگویی را دوست نمیداشت و برای مثنوی هم موضوعی به خاطرش نمیگذشته است و چون غزلهایش بر اثر ممارست با آثار شیخ و خواجه<ref>ر.ک: متن کتاب، ص76</ref>، به وجود آمده و از انگیزه عشقی تهی بود، لاجرم نمکی نداشت، بهتر آنکه به آتش سپرده شود. از این گذشته، عشقبازی با محبوب خیالی و معشوق موهوم، میدانی برای تهمت بستن به او باز میکرد و نارواگویی آغاز میشد. اما زبان او حتی در یگانه غزلی که از وی باقی مانده، زبان قصیده است و به سبک خراسانی میگوید؛ سبکی که گاهی از سنگینی به زبان [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] میماند و زمانی از لطافت با قصاید فرخی مشابه میگردد<ref>ر.ک: مقدمه، ص16-15</ref>. | |||
اسامی و عناوین قطعات و قصاید و معانی لغات، مخلوق ذوق و استنباط حسین پژمان بختیاری از مفهوم آنها بوده است، نه از مرحوم ژاله. سه شعر مندرج در پایان دیوان نیز ازوست که به یاد و رثای مادرش ساخته است<ref>ر.ک: همان، ص21</ref>. | اسامی و عناوین قطعات و قصاید و معانی لغات، مخلوق ذوق و استنباط حسین پژمان بختیاری از مفهوم آنها بوده است، نه از مرحوم ژاله. سه شعر مندرج در پایان دیوان نیز ازوست که به یاد و رثای مادرش ساخته است<ref>ر.ک: همان، ص21</ref>. | ||
ژاله بر اندام عالیترین مضامین، بکرترین مفاهیم و عمیقترین موضوعات شعری، زیباترین لباس و موزونترین جامهها را پوشانیده و عرایس ابکار طبع موزون خویش را با رعنایی و طنازی تمام به جلوه و خرام درآورده است؛ کلامش با الفاظ و عبارات فخیم و فاخر آراسته و شعرش از هرگونه حشو و زوائدی پیراسته است. عالمتاج حساسترین مطالب و موضوعات عشقی و اجتماعی و گاهی فلسفی و عرفانی را در قالبی فصیح و سلیس پرورانده و سیلابه روح و روان آزرده و رنجور را گاه با کنایه و استعاره و گاه با صراحت و بیپروایی، آنگونه که باید و شاید بر ورق رانده است: | ژاله بر اندام عالیترین مضامین، بکرترین مفاهیم و عمیقترین موضوعات شعری، زیباترین لباس و موزونترین جامهها را پوشانیده و عرایس ابکار طبع موزون خویش را با رعنایی و طنازی تمام به جلوه و خرام درآورده است؛ کلامش با الفاظ و عبارات فخیم و فاخر آراسته و شعرش از هرگونه حشو و زوائدی پیراسته است. [[قائممقامی، عالمتاج (فراهانی)|عالمتاج]] حساسترین مطالب و موضوعات عشقی و اجتماعی و گاهی فلسفی و عرفانی را در قالبی فصیح و سلیس پرورانده و سیلابه روح و روان آزرده و رنجور را گاه با کنایه و استعاره و گاه با صراحت و بیپروایی، آنگونه که باید و شاید بر ورق رانده است: | ||
'''زیستن با جان حیوانی سرشت | '''زیستن با جان حیوانی سرشت ''' | ||
چیست دانی، همچو حیوان زیستن | چیست دانی، همچو حیوان زیستن | ||
'''در جهان زن، نشاط زندگی | '''در جهان زن، نشاط زندگی''' | ||
نیست جز با عشق جانان زیستن | نیست جز با عشق جانان زیستن | ||
'''یا به پای دوست، گریان سوختن | '''یا به پای دوست، گریان سوختن''' | ||
یا به دست عشق، خندان زیستن'''<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>. | یا به دست عشق، خندان زیستن'''<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>. ''' | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |
ویرایش