۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بندي' به 'بندی') |
جز (جایگزینی متن - 'هگ' به '') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
#مصحح، شرح حال مختصر نویسنده را با نقل و تصرف از «تاريخ علماء دمشق» نوشته محمد مطيع الحافظ و نزار اباظه.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/7566/1/181 ج1، ص181]</ref>ذكر و او را اينگونه معرفى كرده است: شيخ عبدالمجيد بن محمد بن محمد بن عبداللّه بن مصطفى خانى شافعى نقشبندى خالدى... او عالم، صوفى، اديب و شاعر بود و در صفر سال 1263ق، زاده شد و.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/7566/1/7 ر.ک: همان، ص7-8]</ref> | #مصحح، شرح حال مختصر نویسنده را با نقل و تصرف از «تاريخ علماء دمشق» نوشته محمد مطيع الحافظ و نزار اباظه.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/7566/1/181 ج1، ص181]</ref>ذكر و او را اينگونه معرفى كرده است: شيخ عبدالمجيد بن محمد بن محمد بن عبداللّه بن مصطفى خانى شافعى نقشبندى خالدى... او عالم، صوفى، اديب و شاعر بود و در صفر سال 1263ق، زاده شد و.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/7566/1/7 ر.ک: همان، ص7-8]</ref> | ||
#نویسنده، سلسله نقشبندیان را به سه دسته تقسيم كرده و سلسله اول را سلسلة الذهب (زنجيره طلايى) ناميده و دليل اين مطلب اخير را چنين عنوان كرده كه: «لاتصالها بآل بيت النبوة الطاهري النسب، الظاهري الحسب و معدنها الأصفى، حضرة المصطفى المعظم(ص) و...»؛ يعنى: «چون اين سلسله به حضرت پيامبر اكرم(ص) پيوند يافته است».<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/7566/1/35 ر.ک: متن كتاب، ص35]</ref> | #نویسنده، سلسله نقشبندیان را به سه دسته تقسيم كرده و سلسله اول را سلسلة الذهب (زنجيره طلايى) ناميده و دليل اين مطلب اخير را چنين عنوان كرده كه: «لاتصالها بآل بيت النبوة الطاهري النسب، الظاهري الحسب و معدنها الأصفى، حضرة المصطفى المعظم(ص) و...»؛ يعنى: «چون اين سلسله به حضرت پيامبر اكرم(ص) پيوند يافته است».<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/7566/1/35 ر.ک: متن كتاب، ص35]</ref> | ||
#گفتنى است كه متأسفانه نویسنده براى اثبات بسيارى از ادعاهاى خويش سند و دليلى نياورده است و بسيارى از مطالب كتاب وى، روايات و حكايات بدون سند است و مجعولات و ادعاهاى بدون پشتوانه در آن فراوان يافت مىشود؛ بهطورىكه ارزش علمى آن را مخدوش ساخته و به اثرى تبليغاتى تبديل كرده است. همچنين در مواردى كه اصل مطلب صحيح است، گاه چنان غلو و مبالغه شده كه آن را به | #گفتنى است كه متأسفانه نویسنده براى اثبات بسيارى از ادعاهاى خويش سند و دليلى نياورده است و بسيارى از مطالب كتاب وى، روايات و حكايات بدون سند است و مجعولات و ادعاهاى بدون پشتوانه در آن فراوان يافت مىشود؛ بهطورىكه ارزش علمى آن را مخدوش ساخته و به اثرى تبليغاتى تبديل كرده است. همچنين در مواردى كه اصل مطلب صحيح است، گاه چنان غلو و مبالغه شده كه آن را به گزافويى ملالآور تبديل كرده است. نویسنده در اين اثر چنان القا و ادعا مىكند كه گويى همه شخصيتهاى علمى و فرهنگى و دينى و... از صدر اسلام تا زمان نویسنده همگى جزو صوفيان و بلكه از زمره شاخه نقشبندیان هستند... با نظر به همين جهات است كه مصحح محترم در موارد متعددى و البته نه در همه موارد لازم، در پاورقى تصريح كرده كه مطلب مذكور در متن، ساختگى است و ارزشى ندارد. از نظر زبانى نيز كتاب حاضر، به سبک علمى نوشته نشده و نویسنده، ادبيات غلوّ و ستايش را برگزيده و شيوه صدق و سادگى را رها كرده و به لفاظى و تكلف گراييده و با تأسف اثرش را بس ملالانگيز ساخته است. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش