۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'هگ' به '') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب با مقدمه مؤلف آغاز شده، سپس متن کتاب آمده است. | کتاب با مقدمه مؤلف آغاز شده، سپس متن کتاب آمده است. | ||
متن کتاب خالی از باب و فصل است. ساختار و چیدمان کتاب | متن کتاب خالی از باب و فصل است. ساختار و چیدمان کتاب بونهای است که مؤلف بعد از تعریف شیعه، به منشأ آن اشاره کرده، سپس کیفیت و چگونگی ورود شیعه به ایران را به بحث گذاشته و چند نفر از شیعهستیزان را معرفی نموده و در پایان شبهات مطرحشده درباره شیعه را پاسخ داده است. | ||
مؤلف در ابتدا، مخاطب را با تعریف شیعه روبهرو میکند و اصل و ریشه آن را متذکر میشود. او در اینباره میگوید: «کتاب قاموس اللغة، شیعه را به معنای پیرو معنی کرده و بعد میگوید: این اسم بر پیروان علی(ع) و اهلبیت(ع) عصمت، شیوع پیدا کرده؛ | مؤلف در ابتدا، مخاطب را با تعریف شیعه روبهرو میکند و اصل و ریشه آن را متذکر میشود. او در اینباره میگوید: «کتاب قاموس اللغة، شیعه را به معنای پیرو معنی کرده و بعد میگوید: این اسم بر پیروان علی(ع) و اهلبیت(ع) عصمت، شیوع پیدا کرده؛ بونهای که این اسم مخصوص آنها شده است»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص6</ref> سپس نظرات برخی از علما چون [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثیر]] و لغتشناسانی چون سعید خوری شرتونی و [[فیومی، احمد بن محمد|فیومی]] را درباره لفظ و اصطلاح شیعه آورده است.<ref>همان، ص6 و 7</ref> | ||
منشأ پیدایش شیعه از مباحث بعدی کتاب است که مؤلف بهصورت مختصر به آن پرداخته است و دلائلی بر مدعای خود آورده است. | منشأ پیدایش شیعه از مباحث بعدی کتاب است که مؤلف بهصورت مختصر به آن پرداخته است و دلائلی بر مدعای خود آورده است. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
درست است که در میان ایرانیان کسانی چون خسروپرویز با روی ترش با قاصد پیامبر برخورد کرد، لکن کسانی چون سلمان فارسی، مهران (طهمان)، رومان، عبس، کیان، هرمز و... از ایرانیانی بودند که ملازم پیامبر بودند<ref>ر.ک: همان، ص26 و 27</ref> | درست است که در میان ایرانیان کسانی چون خسروپرویز با روی ترش با قاصد پیامبر برخورد کرد، لکن کسانی چون سلمان فارسی، مهران (طهمان)، رومان، عبس، کیان، هرمز و... از ایرانیانی بودند که ملازم پیامبر بودند<ref>ر.ک: همان، ص26 و 27</ref> | ||
مؤلف در ادامه به جنگ قادسیه (سال 14ق) و نهاوند (سال 21ق) که بین مسلمانان و ایرانیان اتفاق افتاد، اشاره میکند. در این دو جنگ، مسلمانان بر ایرانیان غلبه کردند و ایرانیان بعد از تسلط مسلمانان با ارتباطی که با آنها پیدا کرده بودند، به ولایت و امامت و خلافت [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] پی بردند و به مذهب تشیع گرویدند و اگر کسی بگوید که مذهب تشیع در زمان خلافت هارون و مأمون و یا در دوره سلطنت صفویه در ایران | مؤلف در ادامه به جنگ قادسیه (سال 14ق) و نهاوند (سال 21ق) که بین مسلمانان و ایرانیان اتفاق افتاد، اشاره میکند. در این دو جنگ، مسلمانان بر ایرانیان غلبه کردند و ایرانیان بعد از تسلط مسلمانان با ارتباطی که با آنها پیدا کرده بودند، به ولایت و امامت و خلافت [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] پی بردند و به مذهب تشیع گرویدند و اگر کسی بگوید که مذهب تشیع در زمان خلافت هارون و مأمون و یا در دوره سلطنت صفویه در ایران پایذاری و منتشر شد، صحیح نیست؛ بلکه طبق آنچه [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ]] در «[[طبقات أعلام الشيعة|أعلامالشيعة]]» میگوید: تشیع در سال 21ق، وارد ایران گردید و کمکم سراسر ایران را فراگرفت<ref>ر.ک: همان، ص41</ref> و در قرون چهارم تا هفتم هجری هنگامی که ایران به دست دیلمیان و آلبویه قرار گرفت، توانستند با آزادی کامل مکنونات قلبی خود را اظهار نمایند<ref>ر.ک: همان، ص42</ref> | ||
از جمله کسانی که تشیع را به ایران آورده و آن را منتشر نمودند، طایفهای به نام اشعریون بودند که توانستند در سال 38ق، از ظلم حجاج بن یوسف بگریزند و در قم مأوا گزینند<ref>ر.ک: همان، ص43 تا 45</ref> | از جمله کسانی که تشیع را به ایران آورده و آن را منتشر نمودند، طایفهای به نام اشعریون بودند که توانستند در سال 38ق، از ظلم حجاج بن یوسف بگریزند و در قم مأوا گزینند<ref>ر.ک: همان، ص43 تا 45</ref> |
ویرایش