پرش به محتوا

رسائل سیاسی عصر قاجار: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎پ' به 'ه‌پ'
جز (جایگزینی متن - 'ک‎ج' به 'ک‌ج')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ه‎پ' به 'ه‌پ')
خط ۳۷: خط ۳۷:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
نویسنده در درآمد کتاب از شخصیت دوگانه ناصرالدین شاه در تمایل به کهنه‎پرستی و گرایش به تجدد صحبت می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه روند پیشرفت امیرکبیر و روحیه دوگانه شاه، به قتل میرزا تقی‌خان انجامید. وی بقای روحیه دوگانه شاه را باعث عزل میرزا آقاخان نوری و سعی او در ارائه گزارش حدود دویست رساله در اوضاع سیاسی - اجتماعی آن زمان، می‌داند<ref>ر.ک: همان، ص1-9</ref>.
نویسنده در درآمد کتاب از شخصیت دوگانه ناصرالدین شاه در تمایل به کهنه‌پرستی و گرایش به تجدد صحبت می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه روند پیشرفت امیرکبیر و روحیه دوگانه شاه، به قتل میرزا تقی‌خان انجامید. وی بقای روحیه دوگانه شاه را باعث عزل میرزا آقاخان نوری و سعی او در ارائه گزارش حدود دویست رساله در اوضاع سیاسی - اجتماعی آن زمان، می‌داند<ref>ر.ک: همان، ص1-9</ref>.
   
   
«مجموعه هفت رساله ارائه‌شده در کتاب حاضر که پنج رساله آن متعلق به عصر ناصری و دو رساله دیگر مربوط به دوره مظفری است، کوششی است دیگر برای عرضه آثار سیاسی دوره قاجار و فراهم آوردن زمینه‌ای مستقیم برای مطالعه سیر تحول تفکر سیاسی و اجتماعی در تاریخ معاصر ایران»<ref>همان، ص9</ref>.
«مجموعه هفت رساله ارائه‌شده در کتاب حاضر که پنج رساله آن متعلق به عصر ناصری و دو رساله دیگر مربوط به دوره مظفری است، کوششی است دیگر برای عرضه آثار سیاسی دوره قاجار و فراهم آوردن زمینه‌ای مستقیم برای مطالعه سیر تحول تفکر سیاسی و اجتماعی در تاریخ معاصر ایران»<ref>همان، ص9</ref>.
خط ۵۹: خط ۵۹:
نویسنده، این رساله آن را در دهه آخر صفر 1294 به پایان برده است. به گزارش نویسنده، او در 1274ق و قریب یک سال قبل از سقوط میرزا آقاخان در تهران بوده و هشت سال پس از عزل وی نیز در همان جا ساکن بوده است. او در حدود 1282 ایران را ترک کرده و به سیاحت در هندوستان و روس و عثمانی و عراق و حجاز پرداخته و روانه مصر شده و پس از شش سال توقف در این کشور، این رساله را برای نشان دادن دردهای ایران و ایرانی و باز کردن راهی برای حل مشکلات و انجام اصلاحات و حرکت به‌سوی ترقی، نوشته است.<ref>ر.ک: همان، ص19</ref>.
نویسنده، این رساله آن را در دهه آخر صفر 1294 به پایان برده است. به گزارش نویسنده، او در 1274ق و قریب یک سال قبل از سقوط میرزا آقاخان در تهران بوده و هشت سال پس از عزل وی نیز در همان جا ساکن بوده است. او در حدود 1282 ایران را ترک کرده و به سیاحت در هندوستان و روس و عثمانی و عراق و حجاز پرداخته و روانه مصر شده و پس از شش سال توقف در این کشور، این رساله را برای نشان دادن دردهای ایران و ایرانی و باز کردن راهی برای حل مشکلات و انجام اصلاحات و حرکت به‌سوی ترقی، نوشته است.<ref>ر.ک: همان، ص19</ref>.


«در ایامی که او تألیف منهاج العلی را آغاز کرد، ناصرالدین شاه نیز سال‎های تمایل به اصلاح‎طلبی را پشت سر گذاشته و به وادی غفلت و تسلیم به اندیشه‌ها و القائات کهنه‎پرستان افتاده بود. به همین دلیل نیز چون بهبهانی از تغییر اندیشه و سلوک شاه بی‌اطلاع بود، بر اساس آگاهی‌های دوره حضورش در تهران، همچنان ناصرالدین شاه را محور اصلاحات می‌دانست و می‌کوشید تا نشان دهد که سرچشمه معایب امور ایران در امور زیر است نه اندیشه و عمل شاه: بی‌نظمی دستگاه دیوان، خلاف و نفاق اولیای دولت، اخلال وزرا و وکلا در کار دولت. به گمان بهبهانی برای درمان دردها و معایب ایران، چهار دوای نافع متصور است، به شرح زیر: اجتماع عقلای دولت و ملت برای تدوین قانون عدل جدید؛ تأسی به قانون و قواعد سلاطین سلف که اقتدار خویش و کشور را در ایجاد قدرت نظامی و هجوم به کشورهای همسایه جستجو می‌کردند؛ استقرار و استحکام قوانین شریعت؛ پیروی از قواعد و آداب و اسلوب حکومتی دول خارج»<ref>همان، ص20</ref>.
«در ایامی که او تألیف منهاج العلی را آغاز کرد، ناصرالدین شاه نیز سال‎های تمایل به اصلاح‎طلبی را پشت سر گذاشته و به وادی غفلت و تسلیم به اندیشه‌ها و القائات کهنه‌پرستان افتاده بود. به همین دلیل نیز چون بهبهانی از تغییر اندیشه و سلوک شاه بی‌اطلاع بود، بر اساس آگاهی‌های دوره حضورش در تهران، همچنان ناصرالدین شاه را محور اصلاحات می‌دانست و می‌کوشید تا نشان دهد که سرچشمه معایب امور ایران در امور زیر است نه اندیشه و عمل شاه: بی‌نظمی دستگاه دیوان، خلاف و نفاق اولیای دولت، اخلال وزرا و وکلا در کار دولت. به گمان بهبهانی برای درمان دردها و معایب ایران، چهار دوای نافع متصور است، به شرح زیر: اجتماع عقلای دولت و ملت برای تدوین قانون عدل جدید؛ تأسی به قانون و قواعد سلاطین سلف که اقتدار خویش و کشور را در ایجاد قدرت نظامی و هجوم به کشورهای همسایه جستجو می‌کردند؛ استقرار و استحکام قوانین شریعت؛ پیروی از قواعد و آداب و اسلوب حکومتی دول خارج»<ref>همان، ص20</ref>.
او چهارمین فرض را بهترین دوا می‌داند.
او چهارمین فرض را بهترین دوا می‌داند.


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش