۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هن' به 'هن') |
جز (جایگزینی متن - 'شه' به 'شه') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
# روایات: در تفسیر آیات با استناد به گفتارهای [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب]] و اهلبیت علیهمالسلام و استادش ابن عباس، به شیوه موافق با عقل به تفسیر و تأویل میپردازد. | # روایات: در تفسیر آیات با استناد به گفتارهای [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب]] و اهلبیت علیهمالسلام و استادش ابن عباس، به شیوه موافق با عقل به تفسیر و تأویل میپردازد. | ||
# عقل: مجاهد نخستین کس از تابعین و بنیادگذار مکتب نوینی در تفسیر قرآن کریم است. مکتبی که بهکلی با تفسیرنویس قرن اول هجری تفاوت دارد. همواره آشکارا باب اجتهاد و اعتماد و اتکای بسیار به عقل در فهم خواسته خدا و استنباط معنی و تفسیر آیه را باز میگذارد و شیوه احیای تفکر و انطباق آن با مبانی عقلی در بیان مقصود خویش در تفسیر و تأویل آیه را پاس میدارد. این پدیده در دهه سوم قرن اول هجری غریب نیست زیرا این همان استمرار مکتب [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام]] است که بنیادگذار مدرسه تفکر و اجتهاد و تعقل است و پس از شهادت امام علیهالسلام در سال 40ق بر دست فرزندانش امتداد یافت. در عصر حضرت ابوجعفر امام محمد باقر علیهالسلام و فرزندش ابوعبدالله جعفر صادق علیهالسلام به اوج عالی شکوفایی خود رسید. مجاهد میگفت: افضل العبادة الرأی الحسن. | # عقل: مجاهد نخستین کس از تابعین و بنیادگذار مکتب نوینی در تفسیر قرآن کریم است. مکتبی که بهکلی با تفسیرنویس قرن اول هجری تفاوت دارد. همواره آشکارا باب اجتهاد و اعتماد و اتکای بسیار به عقل در فهم خواسته خدا و استنباط معنی و تفسیر آیه را باز میگذارد و شیوه احیای تفکر و انطباق آن با مبانی عقلی در بیان مقصود خویش در تفسیر و تأویل آیه را پاس میدارد. این پدیده در دهه سوم قرن اول هجری غریب نیست زیرا این همان استمرار مکتب [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام]] است که بنیادگذار مدرسه تفکر و اجتهاد و تعقل است و پس از شهادت امام علیهالسلام در سال 40ق بر دست فرزندانش امتداد یافت. در عصر حضرت ابوجعفر امام محمد باقر علیهالسلام و فرزندش ابوعبدالله جعفر صادق علیهالسلام به اوج عالی شکوفایی خود رسید. مجاهد میگفت: افضل العبادة الرأی الحسن. | ||
# جلوههای ادبی: مجاهد در فنون ادب، در تفسیر ابتکاری عجیب از خود نشان داده است. یکی از پایههای بنیادی او | # جلوههای ادبی: مجاهد در فنون ادب، در تفسیر ابتکاری عجیب از خود نشان داده است. یکی از پایههای بنیادی او پژوهشهای ادبی وی در فرهنگ قرآن کریم است. او در فنون ادب و لغت و فصاحت و بلاغت روش نوینی را بنیاد گذارده است و مباحثی منحصربهفرد از خود باقی گذاشته و از تکرار مکررات فراوانی که در سایر تفاسیر ملاحظه میگردد، نشانی بهجا نگذاشته است. اهمیت بسیار به مباحث ادبی و لغوی میدهد و میگوید: فمن لم یکن عالما بلغات العرب لا یحل له التفسیر. ذوق و سلیقه بینظیری در باب توجیه ادبی آیات و تفسیر دشوارترین معضلات و کلمات غریب و الفاظ غامض نشان داده است که تبحر او در فنون ادب و لغت میرساند. گفتارهای ادبی وی را در هیچیک از تفسیرها نمیتوان یافت. بزرگترین نوگرایی در ادبیات قرآن مجید را او پایهگذاری کرد بهگونهای که هر خوانندهای را سخت تحت تأثیر ابتکار و سلیقه خود میگذارد. مکتب نوینی به شیفتگان تفسیر ادبی قرآن کریم تقدیم داشته است که قدرت ادبی و ژرفکاوی او را در لغت و آشنایی با کلام عرب و سبک زبان و اصطلاحات آنان میرساند. <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/517/39 ر.ک: شهیدی صالحی، عبدالحسین، ص38-40]</ref> | ||
مجاهد از سرآمدان مفسران است و اهل علم بر این امر شهادت دادهاند مثلاً قتاده درباره او گفته: «أعلم من بقی بالتفسیر مجاهد»؛ یا خصیف گفته: «اعلمهم بالتفسیر مجاهد».<ref>ر.ک: مقدمه محقق کتاب، ص84</ref> مجاهد تفسیر را نزد ابن عباس آموخت و گفته شده بیستوچند یا سی بار قرآن را نزد وی مرور کرد و در سه مرتبه از این دفعات، درباره اینکه هر آیه درباره چه موضوعی است، از وی پرسید. در مقدمه ابن تیمیه از قول ابن ابی ملیکه آمده است که مجاهد را دیدم که از ابن عباس درباره تفسیر قرآن سؤال کرده بود و الواح وی با او بود. ابن عباس گفت: بنویس و این امر تا جایی پیش رفت که وی تمام تفسیر را از ابن عباس پرسید.<ref>ر.ک: همان، ص85</ref> | مجاهد از سرآمدان مفسران است و اهل علم بر این امر شهادت دادهاند مثلاً قتاده درباره او گفته: «أعلم من بقی بالتفسیر مجاهد»؛ یا خصیف گفته: «اعلمهم بالتفسیر مجاهد».<ref>ر.ک: مقدمه محقق کتاب، ص84</ref> مجاهد تفسیر را نزد ابن عباس آموخت و گفته شده بیستوچند یا سی بار قرآن را نزد وی مرور کرد و در سه مرتبه از این دفعات، درباره اینکه هر آیه درباره چه موضوعی است، از وی پرسید. در مقدمه ابن تیمیه از قول ابن ابی ملیکه آمده است که مجاهد را دیدم که از ابن عباس درباره تفسیر قرآن سؤال کرده بود و الواح وی با او بود. ابن عباس گفت: بنویس و این امر تا جایی پیش رفت که وی تمام تفسیر را از ابن عباس پرسید.<ref>ر.ک: همان، ص85</ref> |
ویرایش