۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تو' به 'تو') |
جز (جایگزینی متن - 'هس' به 'هس') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
بخش پانزدهم، سخن از«نفخه ازلی (دمش نخستین) و حقایق ابدی» است که «مجلای بسیط آن [نفخه] فطرت و مجلای منشرح آن، «قلب» است و انسان فقط با کلام الهی به حقایق دست خواهد یافت و ضرورت یافتن وحی الهی نیز از اینجاست و نخستین کار ضروری در رسیدن به سرچشمه حقایق وحیانی «محو الموهوم و صحو المعلوم» (دور ریختن موهومات ذهنی و معلومات فضلی) است. بخش شانزدهم «حرکت تسبیحی کائنات» (حرکت جلالی) است که به عقیده استاد، انسان با تصفیه درونی و تدبر دل میتواند این تسبیح را بشنود و بخش هفدهم «حرکت تقدیسی انسان» است؛ یعنی همان حرکت جاودانه ('''إنا إليه راجعون''' (بقره: 156)) و همان سیر الی الله که معرفت خالص، پایه اصلی آن است<ref>ر.ک: همان</ref>. | بخش پانزدهم، سخن از«نفخه ازلی (دمش نخستین) و حقایق ابدی» است که «مجلای بسیط آن [نفخه] فطرت و مجلای منشرح آن، «قلب» است و انسان فقط با کلام الهی به حقایق دست خواهد یافت و ضرورت یافتن وحی الهی نیز از اینجاست و نخستین کار ضروری در رسیدن به سرچشمه حقایق وحیانی «محو الموهوم و صحو المعلوم» (دور ریختن موهومات ذهنی و معلومات فضلی) است. بخش شانزدهم «حرکت تسبیحی کائنات» (حرکت جلالی) است که به عقیده استاد، انسان با تصفیه درونی و تدبر دل میتواند این تسبیح را بشنود و بخش هفدهم «حرکت تقدیسی انسان» است؛ یعنی همان حرکت جاودانه ('''إنا إليه راجعون''' (بقره: 156)) و همان سیر الی الله که معرفت خالص، پایه اصلی آن است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
بخش هجدهم درباره «قلب سلیم» است که جایگاه معارف حقه و یاد خدا و خاستگاه اعمال صالح است و «سقیم» نیست (محل اوهام و آرزوها و عقاید باطل و گلخن اعمال فاسد) و درباره حفظ و مراقبت از آن و حسن ختامش غزلی نغز از تراوشهای طبع خود نویسنده. در بخش نوزدهم حدیث دلنشینی از امام جواد آمده است: «القصد إلی الله بالقلوب أبلغ من إتعاب الجوارح بالأعمال» (با حضور باطنی | بخش هجدهم درباره «قلب سلیم» است که جایگاه معارف حقه و یاد خدا و خاستگاه اعمال صالح است و «سقیم» نیست (محل اوهام و آرزوها و عقاید باطل و گلخن اعمال فاسد) و درباره حفظ و مراقبت از آن و حسن ختامش غزلی نغز از تراوشهای طبع خود نویسنده. در بخش نوزدهم حدیث دلنشینی از امام جواد آمده است: «القصد إلی الله بالقلوب أبلغ من إتعاب الجوارح بالأعمال» (با حضور باطنی بهسوی خدا پر کشیدن، زودتر انسان را به مقصد میرساند، تا خسته کردن تن با اعمال بدنی فاقد حضور) و مقدمه آن اشارهای است به تعریف «یقین»؛ «استراق ذات انسان، در حضور زیبایی سرمدی، که هم توحید را شامل میشود هم معاد را»<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
بخش بیست و بیستویک درباره «حضور» انسان است در «پیشگاه پروردگار که «معاد رجوعی» و «معاد عروجی» است؛ یعنی «اوج تعاطی تجلیهای سرمدی، در ذات بسیار مستعد انسان الهی». در بخش بیستودو، تأکید استاد بر «یقین» راستین است؛ یقینی که بر موازین تعالیم الهی است و برخاسته از«عقل خودبنیاد دینی نه از عقلی یونانی با بنیاد التقاطی» و در بخش بیستوسه، فرق چنین یقینی با «جزم ذهنی کاذب» که خاستگاه آن عقل ابزاری است، مطرح میشود. بخش بیستوچهار و بیستوپنج، «ضرورت تحقیق در مقدمات رسیدن به یقین راستین» و «ضرورت تحقیق در حال مدعیان راهنمایی» و بخش بیستوششم، «تأکید بر پرهیز از التقاط در ایمان و اعتقاد» و بخش بیستوهفت در مشکل عالمان بیعمل در مقام قدرت برای جامعه است<ref>ر.ک: همان</ref>. | بخش بیست و بیستویک درباره «حضور» انسان است در «پیشگاه پروردگار که «معاد رجوعی» و «معاد عروجی» است؛ یعنی «اوج تعاطی تجلیهای سرمدی، در ذات بسیار مستعد انسان الهی». در بخش بیستودو، تأکید استاد بر «یقین» راستین است؛ یقینی که بر موازین تعالیم الهی است و برخاسته از«عقل خودبنیاد دینی نه از عقلی یونانی با بنیاد التقاطی» و در بخش بیستوسه، فرق چنین یقینی با «جزم ذهنی کاذب» که خاستگاه آن عقل ابزاری است، مطرح میشود. بخش بیستوچهار و بیستوپنج، «ضرورت تحقیق در مقدمات رسیدن به یقین راستین» و «ضرورت تحقیق در حال مدعیان راهنمایی» و بخش بیستوششم، «تأکید بر پرهیز از التقاط در ایمان و اعتقاد» و بخش بیستوهفت در مشکل عالمان بیعمل در مقام قدرت برای جامعه است<ref>ر.ک: همان</ref>. |
ویرایش