پرش به محتوا

دو رساله در فلسفه اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ى‎گ' به 'ى‌گ'
جز (جایگزینی متن - 'ى‎ک' به 'ى‌ک')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ى‎گ' به 'ى‌گ')
خط ۳۷: خط ۳۷:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
«تجدّد امثال»،‏ در اصطلاح عرفا به این معنى است که وجود و حیات انسانى، همچنین سایر موجودات امکانى پیوسته و آن‌به‎آن، در تغیر و تبدّل و تازه‌به‌تازه شدن است و فیض هستى که از مبدأ هستى‏بخش به ممکنات مى‏سد، دم‏ به ‏دم و لحظه ‏به‏ لحظه نو می‌شود و تغییر مى‏‌یابد؛ یعنى به‌طور «خلع و لبس» آنچه در «آن» سابق بود، به‌کلى معدوم مى‎گردد و در «آن» لاحق حیات جدید و وجود تازه که مماثل با حیات و وجود سابق است، به ما می‌رسد؛ نه اینکه هستى سابق عیناً بدون تغییر، ثابت و پاى‌برجا مانده باشد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص5</ref>.
«تجدّد امثال»،‏ در اصطلاح عرفا به این معنى است که وجود و حیات انسانى، همچنین سایر موجودات امکانى پیوسته و آن‌به‎آن، در تغیر و تبدّل و تازه‌به‌تازه شدن است و فیض هستى که از مبدأ هستى‏بخش به ممکنات مى‏سد، دم‏ به ‏دم و لحظه ‏به‏ لحظه نو می‌شود و تغییر مى‏‌یابد؛ یعنى به‌طور «خلع و لبس» آنچه در «آن» سابق بود، به‌کلى معدوم مى‌گردد و در «آن» لاحق حیات جدید و وجود تازه که مماثل با حیات و وجود سابق است، به ما می‌رسد؛ نه اینکه هستى سابق عیناً بدون تغییر، ثابت و پاى‌برجا مانده باشد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص5</ref>.


عرفا با حکما و متکلّمان در تجدّد امثال و حرکت جوهرى‏ اختلاف نظر دارند. تفاوت عمده مسلک و مشرب عرفا با فلاسفه و متکلّمان از این جهت است که عارف، از دیده مى‎گوید - ‎‎یعنى حقایق امور را از منبع اشراق و کشف و شهود باطنى مى‎گیرد، نه از روى منقولات و مسموعات و نه از طریق قیاسات عقلى منطقى - ‎‎اما حکیم فلسفى پیرو براهین عقلى و قیاسات منطقى است، خواه مؤداى برهانش با وضع ظاهر شرایع منطبق باشد، خواه نباشد؛ یعنى در بحث علمى، تقید به مسائل مذهبى ندارد، برخلاف متکلّم که تمام اهتمام او مقصور بر حول‏ وحوش‏ مسائل مذهبى است؛ یعنى ملتزم و مقید است که براى معتقدات مذهبى خود دلایل عقلى بیاورد و بدین ‏سبب مسائل علمى - ‎‎فلسفى را به نفع عقاید دینى استخدام مى‌کند<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>.
عرفا با حکما و متکلّمان در تجدّد امثال و حرکت جوهرى‏ اختلاف نظر دارند. تفاوت عمده مسلک و مشرب عرفا با فلاسفه و متکلّمان از این جهت است که عارف، از دیده مى‌گوید - ‎‎یعنى حقایق امور را از منبع اشراق و کشف و شهود باطنى مى‌گیرد، نه از روى منقولات و مسموعات و نه از طریق قیاسات عقلى منطقى - ‎‎اما حکیم فلسفى پیرو براهین عقلى و قیاسات منطقى است، خواه مؤداى برهانش با وضع ظاهر شرایع منطبق باشد، خواه نباشد؛ یعنى در بحث علمى، تقید به مسائل مذهبى ندارد، برخلاف متکلّم که تمام اهتمام او مقصور بر حول‏ وحوش‏ مسائل مذهبى است؛ یعنى ملتزم و مقید است که براى معتقدات مذهبى خود دلایل عقلى بیاورد و بدین ‏سبب مسائل علمى - ‎‎فلسفى را به نفع عقاید دینى استخدام مى‌کند<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>.


فرق تجدّد امثال با حرکت جوهرى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]]، از جمله مباحث رساله اول است. نویسنده، معتقد است که هرچند تجدّد امثال به‏ نظر محققین، شامل حرکت جوهرى نیز می‌شود، اما به طریقه‏اى که [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] براى تعریف و اثبات حرکت جوهرى اختیار کرده است، می‌توان مابین آن دو قاعده را به‎حسب ظاهر از چند جهت فرق گذاشت:
فرق تجدّد امثال با حرکت جوهرى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]]، از جمله مباحث رساله اول است. نویسنده، معتقد است که هرچند تجدّد امثال به‏ نظر محققین، شامل حرکت جوهرى نیز می‌شود، اما به طریقه‏اى که [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] براى تعریف و اثبات حرکت جوهرى اختیار کرده است، می‌توان مابین آن دو قاعده را به‎حسب ظاهر از چند جهت فرق گذاشت:
# یکى اینکه موضوع تجدّد امثال، نفس وجود است، اما موضوع حرکت جوهرى به عقیده [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] هیولى یا مادّه است که به‌‏صورت جوهرى متحصّل شده باشد.
# یکى اینکه موضوع تجدّد امثال، نفس وجود است، اما موضوع حرکت جوهرى به عقیده [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] هیولى یا مادّه است که به‌‏صورت جوهرى متحصّل شده باشد.
# فرق دیگر اینکه تجدّد امثال، شامل همه عالم وجود است، اعم از مجرّدات و مادیات، اما حرکت جوهرى به اعتقاد [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] و پیروانش در عالم مجرّدات و مفارقات از ماده، راه ندارد؛ چراکه حالت منتظره در آن عالم وجود ندارد و سراسر همه فعلیت است.
# فرق دیگر اینکه تجدّد امثال، شامل همه عالم وجود است، اعم از مجرّدات و مادیات، اما حرکت جوهرى به اعتقاد [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] و پیروانش در عالم مجرّدات و مفارقات از ماده، راه ندارد؛ چراکه حالت منتظره در آن عالم وجود ندارد و سراسر همه فعلیت است.
# فرق سوم اینکه تجدّد امثال مستقیماً شامل جواهر و اعراض، هر دو می‌شود، اما حرکت جوهرى مستقیما به جواهر تعلق مى‎گیرد و اعراض تابع جواهرند؛ یعنى مثلاً حرکت کمّى و کیفى نیز تابع حرکت جوهرى است.<ref>ر.ک: همان، ص15</ref>.
# فرق سوم اینکه تجدّد امثال مستقیماً شامل جواهر و اعراض، هر دو می‌شود، اما حرکت جوهرى مستقیما به جواهر تعلق مى‌گیرد و اعراض تابع جواهرند؛ یعنى مثلاً حرکت کمّى و کیفى نیز تابع حرکت جوهرى است.<ref>ر.ک: همان، ص15</ref>.


وی همچنین در رابطه با حرکت جوهری و ربط حادث به قدیم می‌نویسد: «راقم سطور، معتقد است که بر فرض اثبات حرکت جوهرى، دیگر از جهت ارتباط حادث به قدیم هیچ احتیاج به اثبات وجود افلاک نداریم و در صورت پیروى کردن از عقیده عرفا و حکماى اشراقى، به ناز کشیدن از حرکت فلک و محدد جهات یا طبیعت خامسه فلکى که انگیزه و وسیله‏ اثباتش، همین نوع التزامات است و برهان قاطع عقل‏‌پسندى ندارد، نیازمندى نخواهیم داشت. وقتى که مشکل ربط حادث به قدیم با فرض وجود حرکت ذاتى همیشگى موجودات حل‎شدنى باشد، چرا نفس حرکت جوهرى را مطمح نظر و مناط حل آن اشکال قرار ندهیم و همان دو جنبه ثبات و تجدّد را که در حرکت توسطیه وضعى فلک یا در طبیعت فلکیه مى‎گویند در نفس حرکت ذاتى جوهرى نگوییم<ref>ر.ک: همان، ص51-50</ref>.
وی همچنین در رابطه با حرکت جوهری و ربط حادث به قدیم می‌نویسد: «راقم سطور، معتقد است که بر فرض اثبات حرکت جوهرى، دیگر از جهت ارتباط حادث به قدیم هیچ احتیاج به اثبات وجود افلاک نداریم و در صورت پیروى کردن از عقیده عرفا و حکماى اشراقى، به ناز کشیدن از حرکت فلک و محدد جهات یا طبیعت خامسه فلکى که انگیزه و وسیله‏ اثباتش، همین نوع التزامات است و برهان قاطع عقل‏‌پسندى ندارد، نیازمندى نخواهیم داشت. وقتى که مشکل ربط حادث به قدیم با فرض وجود حرکت ذاتى همیشگى موجودات حل‎شدنى باشد، چرا نفس حرکت جوهرى را مطمح نظر و مناط حل آن اشکال قرار ندهیم و همان دو جنبه ثبات و تجدّد را که در حرکت توسطیه وضعى فلک یا در طبیعت فلکیه مى‌گویند در نفس حرکت ذاتى جوهرى نگوییم<ref>ر.ک: همان، ص51-50</ref>.
   
   
مسئله جبر و اختیار یا جبر و تفویض و قضا و قدر، یکى از مسائل مهم کلامى و اعتقادى است که [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا جلال‌الدین محمد بلخى رومى]] در [[مثنوی معنوی|مثنوى]] شریف بیش از دیگر مسائل اصولى‏ به آن اهمیت داده و همه‏ جا مخصوصاًً در مجلد اول و پنجم، آن را دنبال کرده و در هر موضع با تقریر و تمثیلى تازه در تشیید مبانى عقیده خود که اثبات اختیار و انکار جبر است، سخت کوشیده و پافشارى نموده است.<ref>ر.ک: همان، ص55</ref>.
مسئله جبر و اختیار یا جبر و تفویض و قضا و قدر، یکى از مسائل مهم کلامى و اعتقادى است که [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا جلال‌الدین محمد بلخى رومى]] در [[مثنوی معنوی|مثنوى]] شریف بیش از دیگر مسائل اصولى‏ به آن اهمیت داده و همه‏ جا مخصوصاًً در مجلد اول و پنجم، آن را دنبال کرده و در هر موضع با تقریر و تمثیلى تازه در تشیید مبانى عقیده خود که اثبات اختیار و انکار جبر است، سخت کوشیده و پافشارى نموده است.<ref>ر.ک: همان، ص55</ref>.


[[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولوى]] در مسئله اختلاف عقول، مخالف گروه معتزله است و در این‏‌باره مى‎گوید:
[[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولوى]] در مسئله اختلاف عقول، مخالف گروه معتزله است و در این‏‌باره مى‌گوید:
{{شعر}}{{ب|''اختلاف عقل‎ها در اصل بود''|2=''بر وفاق سنیان باید شنود''}}{{ب|''برخلاف قول اهل اعتزال''|2='' که عقول از اصل دارد اعتدال''}}{{پایان شعر}}
{{شعر}}{{ب|''اختلاف عقل‎ها در اصل بود''|2=''بر وفاق سنیان باید شنود''}}{{ب|''برخلاف قول اهل اعتزال''|2='' که عقول از اصل دارد اعتدال''}}{{پایان شعر}}
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش