پرش به محتوا

تاریخ و تمدن مغرب: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ى‎گ' به 'ى‌گ'
جز (جایگزینی متن - 'ى‎ا' به 'ی‌ا')
جز (جایگزینی متن - 'ى‎گ' به 'ى‌گ')
خط ۳۸: خط ۳۸:
==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
[[مونس، حسین|مؤلف]] درباره تقسیم تاریخ مغرب چنین بیان می‌دارد که: تا آنجا که ما مى‎دانیم و جستجو کرده‌ایم، تاریخ مغرب به سه عصر و دوره تقسیم می‌شود:
[[مونس، حسین|مؤلف]] درباره تقسیم تاریخ مغرب چنین بیان می‌دارد که: تا آنجا که ما مى‎دانیم و جستجو کرده‌ایم، تاریخ مغرب به سه عصر و دوره تقسیم می‌شود:
# عصر اول: عصر فتوحات: این عصر آغاز فتح اسلامى به ‎دست عمرو بن عاص در سال 21ق/642م، تا پایان آن به‎ دست موسى بن نصیر در سال 95ق/714م، را در بر مى‎گیرد.
# عصر اول: عصر فتوحات: این عصر آغاز فتح اسلامى به ‎دست عمرو بن عاص در سال 21ق/642م، تا پایان آن به‎ دست موسى بن نصیر در سال 95ق/714م، را در بر مى‌گیرد.
# عصر دوم: عصر والیان یا کارگزاران: این عصر از آغاز کارگزارى عبدالله بن موسى بن نصیر در سال 95ق/ 714م، تا آغاز تأسیس نخستین دولت مستقل در مغرب؛ یعنى دولت عبدالرحمن بن رستم و فرزندانش، که در سال 164ق/781م، در بخشى از مغرب میانه روى کار آمد و تا انقراض کلیه دولت‎هاى اولیه مغرب به ‎دست فاطمیان را که از سال 296ق/909م، آغاز گردید، شامل می‌شود.
# عصر دوم: عصر والیان یا کارگزاران: این عصر از آغاز کارگزارى عبدالله بن موسى بن نصیر در سال 95ق/ 714م، تا آغاز تأسیس نخستین دولت مستقل در مغرب؛ یعنى دولت عبدالرحمن بن رستم و فرزندانش، که در سال 164ق/781م، در بخشى از مغرب میانه روى کار آمد و تا انقراض کلیه دولت‎هاى اولیه مغرب به ‎دست فاطمیان را که از سال 296ق/909م، آغاز گردید، شامل می‌شود.
#: مؤلف در تعیین تاریخ این دوره، دولت صالح بن منصور حمیرى و فرزندان او در نکور را که در سال 91ق/710م، برپا شد، استثنا کرده‎؛ چراکه اولا این دولت در عصر والیان تشکیل شد؛ ثانیا دولت کوچکى بود که در بخش بسیار محدودى از مغرب دور برپا گردید و تأسیس آن به ‎معناى شروع فصل جداگانه‌اى در تاریخ مغرب نیست؛ بااین‌حال، اما در جاى خود، به تاریخ این دولت نیز پرداخته‎ است.
#: مؤلف در تعیین تاریخ این دوره، دولت صالح بن منصور حمیرى و فرزندان او در نکور را که در سال 91ق/710م، برپا شد، استثنا کرده‎؛ چراکه اولا این دولت در عصر والیان تشکیل شد؛ ثانیا دولت کوچکى بود که در بخش بسیار محدودى از مغرب دور برپا گردید و تأسیس آن به ‎معناى شروع فصل جداگانه‌اى در تاریخ مغرب نیست؛ بااین‌حال، اما در جاى خود، به تاریخ این دولت نیز پرداخته‎ است.
#:این نخستین دولت‎هاى مغربى، بعد از دولت صالح بن منصور حمیرى، برحسب تاریخ تشکیل آنها عبارتند از: دولت بنى‎رستم در تاهرت، دولت اغلبیان در افریقیه، دولت ادریسیان در مغرب دور و دولت بنى‎مدرار در سجلماسه واقع در جنوب مغرب اقصى.
#:این نخستین دولت‎هاى مغربى، بعد از دولت صالح بن منصور حمیرى، برحسب تاریخ تشکیل آنها عبارتند از: دولت بنى‎رستم در تاهرت، دولت اغلبیان در افریقیه، دولت ادریسیان در مغرب دور و دولت بنى‎مدرار در سجلماسه واقع در جنوب مغرب اقصى.
# عصر سوم: عصر طوفان‌ها: این عصر از سال 269ق/909م، تا نیمه قرن پنجم هجرى/یازدهم میلادى را در بر مى‎گیرد<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص6</ref>.
# عصر سوم: عصر طوفان‌ها: این عصر از سال 269ق/909م، تا نیمه قرن پنجم هجرى/یازدهم میلادى را در بر مى‌گیرد<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص6</ref>.


[[مونس، حسین|مؤلف]] اشاره می‌کند که در این کتاب، سخن خود را به سرزمین مغرب محدود خواهیم کرد، ولى در ضمن آن با فتح صقلیه توسط مسلمانان و مختصرى از تاریخ آنان نیز آشنا خواهیم شد و به تمدن اسلام در این جزیره هم نگاه گذرایى خواهیم کرد. درباره صحراى بزرگ و ساکنان و تاریخ آن هم صحبت‎هاى زیادى خواهیم داشت. در هنگام سخن از مرابطان نیز به گوشه‌اى از تاریخ افریقاى مدارى غربى، یعنى سرزمین سودان غربى، خواهیم پرداخت. همچنین از نقش مغرب و دولت‎هاى آن در تاریخ اندلس و به‌عکس، تأثیر اندلس بر تاریخ مغرب سخن خواهیم گفت؛ چراکه تاریخ غرب اسلامى به هم آمیخته است و مناطق و میدان‌هاى گوناگون آن همواره بر یکدیگر تأثیر گذاشته‌اند؛ به‌طورى‌که نگارش تاریخ هر منطقه و ناحیه‌اى از آن، جدا از تاریخ سایر اقطار و عرصه‌هایش غیرممکن است.<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>.
[[مونس، حسین|مؤلف]] اشاره می‌کند که در این کتاب، سخن خود را به سرزمین مغرب محدود خواهیم کرد، ولى در ضمن آن با فتح صقلیه توسط مسلمانان و مختصرى از تاریخ آنان نیز آشنا خواهیم شد و به تمدن اسلام در این جزیره هم نگاه گذرایى خواهیم کرد. درباره صحراى بزرگ و ساکنان و تاریخ آن هم صحبت‎هاى زیادى خواهیم داشت. در هنگام سخن از مرابطان نیز به گوشه‌اى از تاریخ افریقاى مدارى غربى، یعنى سرزمین سودان غربى، خواهیم پرداخت. همچنین از نقش مغرب و دولت‎هاى آن در تاریخ اندلس و به‌عکس، تأثیر اندلس بر تاریخ مغرب سخن خواهیم گفت؛ چراکه تاریخ غرب اسلامى به هم آمیخته است و مناطق و میدان‌هاى گوناگون آن همواره بر یکدیگر تأثیر گذاشته‌اند؛ به‌طورى‌که نگارش تاریخ هر منطقه و ناحیه‌اى از آن، جدا از تاریخ سایر اقطار و عرصه‌هایش غیرممکن است.<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>.
خط ۵۰: خط ۵۰:
وی درباره عصر اول که عصر فتوحات‎ است اشاره می‌کند که عمرو بن عاص، والى برقه و طرابلس بود که به‎ دست خود او فتح شده بودند. همچنین ولایت ودان را که به ‎دست سردارش بسر بن ابی‌ارطاة فتح شده بود، به‌عهده داشت<ref>ر.ک: همان، ص64</ref>.
وی درباره عصر اول که عصر فتوحات‎ است اشاره می‌کند که عمرو بن عاص، والى برقه و طرابلس بود که به‎ دست خود او فتح شده بودند. همچنین ولایت ودان را که به ‎دست سردارش بسر بن ابی‌ارطاة فتح شده بود، به‌عهده داشت<ref>ر.ک: همان، ص64</ref>.


مؤلف در مورد عصر سوم، عصر نخستین دولت‎هاى مغربى اسلامى‎ خاطرنشان می‌کند که با پایان یافتن عصر والیان، مغرب به عصر جدیدى از اعصار اسلامى تاریخ خود قدم مى‎گذارد. این عصر دولت‎هاى مستقل، یا عصر تجربه تأسیس دولت‎هاى مستقل است. باآنکه قلمرو دولت عباسیان در خاک مغرب در محل رود شلف، یعنى حدّ شرقى مغرب میانه، متوقف می‌شد، اما همانندى تحولات تاریخى میان افریقیه و بقیه سرزمین مغرب، به‌گونه‌اى جالب توجه، ادامه یافت<ref>ر.ک: همان، ص230</ref>.
مؤلف در مورد عصر سوم، عصر نخستین دولت‎هاى مغربى اسلامى‎ خاطرنشان می‌کند که با پایان یافتن عصر والیان، مغرب به عصر جدیدى از اعصار اسلامى تاریخ خود قدم مى‌گذارد. این عصر دولت‎هاى مستقل، یا عصر تجربه تأسیس دولت‎هاى مستقل است. باآنکه قلمرو دولت عباسیان در خاک مغرب در محل رود شلف، یعنى حدّ شرقى مغرب میانه، متوقف می‌شد، اما همانندى تحولات تاریخى میان افریقیه و بقیه سرزمین مغرب، به‌گونه‌اى جالب توجه، ادامه یافت<ref>ر.ک: همان، ص230</ref>.


در مورد عصر چهارم، عصر طوفان‌ها اشاره می‌کند که نخستین دولت‎هاى مغرب در پایان سده سوم هجرى، یعنی آغاز سده دهم میلادى به دست فاطمیان به پایان آمدند. دولت فاطمى، در حقیقت، تندباد مهیبى بود که در سرتاسر خاک مغرب وزیدن گرفت و به عمر دولت‎هاى موجود در افریقیه و مغرب خاتمه داد و با افکندن آشوب در میان قبایل آنها را به جان یکدیگر انداخت؛ چه، فاطمیان، نخست، قبیله کتامه را که بار اصلى روى‎ کار آمدن دولت آنها را به دوش کشیدند، تضعیف کردند، سپس صنهاجه را ضد کتامه به کار گرفتند و صنهاجیان را بر گروه مغرب میانه و مغرب دور مسلط کردند. دولت فاطمى تیره‌هاى این قبیله را به میدان کشمکشى سخت و بى‎حاصل با ادریسیان و امویان اندلس، بر سر حاکمیت مغرب دور، درافکند؛ آنگاه زناته را علیه صنهاجه برانگیختند و در نهایت باز به کتامه و صنهاجه روى آوردند. با تکیه به همین کتامه بود که فاطمیان، وقتى نشانه‌هاى امکان تصرف مصر بر ایشان آشکار گردید، این کشور را تسخیر کردند و با تکیه به صنهاجه بود که حاکمیت فاطمیان بر افریقیه و مغرب میانه زمانى دراز ادامه یافت<ref>ر.ک: همان، ج2، ص1-2</ref>.
در مورد عصر چهارم، عصر طوفان‌ها اشاره می‌کند که نخستین دولت‎هاى مغرب در پایان سده سوم هجرى، یعنی آغاز سده دهم میلادى به دست فاطمیان به پایان آمدند. دولت فاطمى، در حقیقت، تندباد مهیبى بود که در سرتاسر خاک مغرب وزیدن گرفت و به عمر دولت‎هاى موجود در افریقیه و مغرب خاتمه داد و با افکندن آشوب در میان قبایل آنها را به جان یکدیگر انداخت؛ چه، فاطمیان، نخست، قبیله کتامه را که بار اصلى روى‎ کار آمدن دولت آنها را به دوش کشیدند، تضعیف کردند، سپس صنهاجه را ضد کتامه به کار گرفتند و صنهاجیان را بر گروه مغرب میانه و مغرب دور مسلط کردند. دولت فاطمى تیره‌هاى این قبیله را به میدان کشمکشى سخت و بى‎حاصل با ادریسیان و امویان اندلس، بر سر حاکمیت مغرب دور، درافکند؛ آنگاه زناته را علیه صنهاجه برانگیختند و در نهایت باز به کتامه و صنهاجه روى آوردند. با تکیه به همین کتامه بود که فاطمیان، وقتى نشانه‌هاى امکان تصرف مصر بر ایشان آشکار گردید، این کشور را تسخیر کردند و با تکیه به صنهاجه بود که حاکمیت فاطمیان بر افریقیه و مغرب میانه زمانى دراز ادامه یافت<ref>ر.ک: همان، ج2، ص1-2</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش