پرش به محتوا

حکمت الهی در متون فارسی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '،ص' به '، ص'
جز (جایگزینی متن - 'ت‎و' به 'ت‌و')
جز (جایگزینی متن - '،ص' به '، ص')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۴: خط ۱۴:
|ناشر  
|ناشر  
| ناشر =  
| ناشر =  
انجمن آثار و مفاخر فرهنگي
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
| مکان نشر = ايران - تهران
| مکان نشر = ايران - تهران
| سال نشر = |مجلد1: 1385ش ,  
| سال نشر = |مجلد1: 1385ش ,  
خط ۲۲: خط ۲۲:
| شابک =964-528-016-8
| شابک =964-528-016-8
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =17955
| کتابخانۀ دیجیتال نور =13870
| کتابخوان همراه نور =13870
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۴۰: خط ۴۱:
وی سپس از پذیرش علوم سایر کشورها و ترجمه آن‌ها در قرون اولیه اسلامی یاد می‌کند و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|بوعلی]] و [[رازی، محمد بن زکریا|رازی]] و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] را از ثمرات این امر می‌داند. وی از باهم خوانده شدن فلسفه و طب در زمانه پیشین سخن می‌گوید. او این دوره را با این عبارات توصیف می‌کند «از ممیزات این دوره تساهل و تسامح در اظهارنظر علمی بود. دانشمندان اندیشه‌های مخالف را تحمل می‌کردند و مجال رد و نقض و شکوک و ایراد را باز می‌گذاشتند.»<ref>همان، صفحه شانزده</ref>  
وی سپس از پذیرش علوم سایر کشورها و ترجمه آن‌ها در قرون اولیه اسلامی یاد می‌کند و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|بوعلی]] و [[رازی، محمد بن زکریا|رازی]] و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] را از ثمرات این امر می‌داند. وی از باهم خوانده شدن فلسفه و طب در زمانه پیشین سخن می‌گوید. او این دوره را با این عبارات توصیف می‌کند «از ممیزات این دوره تساهل و تسامح در اظهارنظر علمی بود. دانشمندان اندیشه‌های مخالف را تحمل می‌کردند و مجال رد و نقض و شکوک و ایراد را باز می‌گذاشتند.»<ref>همان، صفحه شانزده</ref>  


اما این فضا دیری نپایید و با نفی فلسفه از جانب غزالی با نگارش تهافت الفلاسفه و طب، از جانب برخی دیگر که آن را دخالت در امر الهی می‌دانستند، جدال میان اهل دین و فلسفه بالا گرفت. تا جایی که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] از چهره‌های نحس زمان به‎حساب آمدند و فلسفه به‌طعنه فل (کند ذهنی) و سفه (سفاهت) نامیده شد.<ref>ر.ک: همان، صفحات شانزده تا هجده</ref>  
اما این فضا دیری نپایید و با نفی فلسفه از جانب غزالی با نگارش تهافت الفلاسفه و طب، از جانب برخی دیگر که آن را دخالت در امر الهی می‌دانستند، جدال میان اهل دین و فلسفه بالا گرفت. تا جایی که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌ سینا]] از چهره‌های نحس زمان به‌حساب آمدند و فلسفه به‌طعنه فل (کند ذهنی) و سفه (سفاهت) نامیده شد.<ref>ر.ک: همان، صفحات شانزده تا هجده</ref>  


در این میان تلاش‎هایی از سوی ناصرخسرو در شرق عالم اسلامی با نگارش «[[جامع الحكمتين|جامع الحکمتین]]» و [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد اندلسی]] در غرب عالم اسلامی با نگارش «فصل المقال فیما بین الحکمة و الشریعة من الاتصال» برای آشتی دادن میان دین و فلسفه صورت گرفت که ناکام ماندند.<ref>ر.ک: همان، صفحه نوزده</ref>  
در این میان تلاش‌هایی از سوی ناصرخسرو در شرق عالم اسلامی با نگارش «[[جامع الحكمتين|جامع الحکمتین]]» و [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد اندلسی]] در غرب عالم اسلامی با نگارش «فصل المقال فیما بین الحکمة و الشریعة من الاتصال» برای آشتی دادن میان دین و فلسفه صورت گرفت که ناکام ماندند.<ref>ر.ک: همان، صفحه نوزده</ref>  


اما تلاش‎های اهل حکمت متعالیه یعنی افرادی مانند [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|میرداماد]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] و [[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|فیض کاشانی]] و [[لاهیجی، عبدالرزاق بن علی|عبدالرزاق لاهیجی]] و [[سبزواری، هادی|حاجی سبزواری]] که از متفکران ایرانی بودند که با مکتب تشیع و سنت ائمه اطهار سروکار داشتند با همگام کردن فلسفه با آیات قرآن و احادیث و تغییر نام آن به حکمت، در رفع این شکاف جواب داد.<ref>ر.ک: همان، صفحات نوزده و بیست</ref>برخی هم کوشیدند تا اندیشه‌های هریک از فلاسفه را به وحی متصل کنند مثلاً عامری نیشابوری که در «الامد علی الابد» می‌گوید: انباذقلس (امپدوکلس) یونانی از لقمان حکیم، فیثاغورس از سلیمان و سقراط و افلاطون و [[ارسطو]] از فیثاغورس اخذ حکمت کرده‌اند و ازاین‎رو این پنج فیلسوف، حکیم هستند.<ref>ر.ک: همان، صفحه بیست‌ویک</ref> «با این تمهیدات همان کتاب شفا که شقا خوانده می‌‏شد مورد تکریم و تبجیل علما و دانشمندان قرار گرفت و دانشمندانى همچون سید احمد علوى شاگرد و داماد میرداماد، مفتاح الشفاء و [[دشتکی، منصور بن محمد|غیاث‎الدین منصور دشتکى]]، مغلقات الشفاء و [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] فقیه و محدث کشف الخفا فى شرح الشفاء را به رشته تحریر درآوردند و از همه مهم‏تر آنکه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] یعنى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدراى شیرازى]] تعلیقه بر الهیات شفا نوشت تا راه فهم و درک اندیشه‏‌هاى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] را هموار سازد. با این عوامل سنت سینوى یا فلسفه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] که در جهان تسنن متروک و منسوخ گردیده بود در جهان تشیع و ایران، راه تحول و تکامل خود را پیمود و جانى دوباره یافت و ازاین‌جهت است که [[نراقی، مهدی بن ابی‌ذر|ملا مهدى نراقى]] که در فقه [[معتمد الشيعة في أحكام الشريعة|معتمد الشیعة]] را می‌نویسد؛ و در اخلاق [[جامع السعادات]] را به رشته تحریر درمی‌آورد؛ در فلسفه [[جامع الافكار و ناقد الانظار|جامع الافکار]] را تألیف می‌‏کند؛ و به شرح و گزارش شفاى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] می‌‏پردازد.»<ref>همان، صفحات بیست‌ودو و بیست‌وسه</ref> «این دوره که امتداد زمانى آن به چهارصد سال بالغ می‌‏گردد و به دوره حکمت اشتهار دارد و بزرگان آن را اصحاب حکمت متعالیه می‌‏خوانند از ادوار بسیار درخشان فلسفه اسلامى است زیرا در این دوره حکیمان کوشیده‏‌اند از جهتى از میراث اساطین حکمت باستان همچون سقراط و افلاطون و [[ارسطو]] و شارحان [[ارسطو]] همچون ثامسطیوس و اسکندر افردویسى حداکثر بهره‌‏بردارى را بکنند و با کمک از منقولات شیخ یونانى یعنى پلوتاینوس (پلوتن) که نزد آنان به‌عنوان اثولوجیاى [[ارسطو]] شناخته شده بود، خشکى فلسفه را با عرفان ذوقى چاشنى بزنند و از جهتى دیگر آراء و اندیشه‏‌هاى‏ مشائیان اسلامى همچون [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] را به محک بررسى درآورند و آن را با نوآوری‎هاى [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق شهاب‌الدین سهروردى]] تلطیف سازند. اینان اندیشه‏‌هاى کلامى اشعرى و [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] و [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] را مورد نقد و بررسى قرار دادند و بیشتر بر آراء و اندیشه‏‌هاى [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه‎نصیرالدین طوسى]] که از او به‌عنوان خاتم برعةالمحققین یاد مى‌‏شد تکیه کردند. خواجه اندیشه‏‌هاى فلسفى- کلامى را از حشو و زوائد پرداخته و مجرد ساخته و کتاب تجرید العقائد را به‌عنوان دستورنامه‌‏اى براى اندیشه درست خداشناسى و جهان‏شناسى مدون کرده بود که دانشمندان پس از او متجاوز از صد شرح و تعلیقه بر آن نگاشتند.»<ref>همان، صفحات بیست‌وسه و بیست‌وچهار</ref> این حکما متعلق به مکتب اصفهان بوده‌اند و آثاری داشته‌اند که دکتر هانری کربن با کمک سید جلال آشتیانی به چاپ برخی از آن‌ها در یک مجموعه چهار جلدی اقدام کرده است. دکتر محقق هدف از برگزاری همایش قرطبه و اصفهان را زدودن فکر غلط افول فلسفه و تفکر فلسفی پس از ابن رشد اندلسی، از ذهن غربیان و اعراب می‌داند؛ برای این کار برخی آثار و شخصیت‎ها و افکار فیلسوفان حکمت متعالیه معرفی می‌شوند تا شکوفایی و پویایی فلسفه در این دوران برای آنان روشن شود.<ref>ر.ک: همان، صفحه بیست‌وشش</ref>
اما تلاش‌های اهل حکمت متعالیه یعنی افرادی مانند [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|میرداماد]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] و [[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|فیض کاشانی]] و [[لاهیجی، عبدالرزاق بن علی|عبدالرزاق لاهیجی]] و [[سبزواری، هادی|حاجی سبزواری]] که از متفکران ایرانی بودند که با مکتب تشیع و سنت ائمه اطهار سروکار داشتند با همگام کردن فلسفه با آیات قرآن و احادیث و تغییر نام آن به حکمت، در رفع این شکاف جواب داد.<ref>ر.ک: همان، صفحات نوزده و بیست</ref>برخی هم کوشیدند تا اندیشه‌های هریک از فلاسفه را به وحی متصل کنند مثلاً عامری نیشابوری که در «الامد علی الابد» می‌گوید: انباذقلس (امپدوکلس) یونانی از لقمان حکیم، فیثاغورس از سلیمان و سقراط و افلاطون و [[ارسطو]] از فیثاغورس اخذ حکمت کرده‌اند و ازاین‌رو این پنج فیلسوف، حکیم هستند.<ref>ر.ک: همان، صفحه بیست‌ویک</ref> «با این تمهیدات همان کتاب شفا که شقا خوانده می‌‏شد مورد تکریم و تبجیل علما و دانشمندان قرار گرفت و دانشمندانى همچون سید احمد علوى شاگرد و داماد میرداماد، مفتاح الشفاء و [[دشتکی، منصور بن محمد|غیاث‌الدین منصور دشتکى]]، مغلقات الشفاء و [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] فقیه و محدث کشف الخفا فى شرح الشفاء را به رشته تحریر درآوردند و از همه مهم‏تر آنکه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] یعنى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدراى شیرازى]] تعلیقه بر الهیات شفا نوشت تا راه فهم و درک اندیشه‏‌هاى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌ سینا]] را هموار سازد. با این عوامل سنت سینوى یا فلسفه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌ سینا]] که در جهان تسنن متروک و منسوخ گردیده بود در جهان تشیع و ایران، راه تحول و تکامل خود را پیمود و جانى دوباره یافت و ازاین‌جهت است که [[نراقی، مهدی بن ابی‌ذر|ملا مهدى نراقى]] که در فقه [[معتمد الشيعة في أحكام الشريعة|معتمد الشیعة]] را می‌نویسد؛ و در اخلاق [[جامع السعادات]] را به رشته تحریر درمی‌آورد؛ در فلسفه [[جامع الافكار و ناقد الانظار|جامع الافکار]] را تألیف می‌‏کند؛ و به شرح و گزارش شفاى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌ سینا]] می‌‏پردازد.»<ref>همان، صفحات بیست‌ودو و بیست‌وسه</ref> «این دوره که امتداد زمانى آن به چهارصد سال بالغ می‌‏گردد و به دوره حکمت اشتهار دارد و بزرگان آن را اصحاب حکمت متعالیه می‌‏خوانند از ادوار بسیار درخشان فلسفه اسلامى است زیرا در این دوره حکیمان کوشیده‏‌اند از جهتى از میراث اساطین حکمت باستان همچون سقراط و افلاطون و [[ارسطو]] و شارحان [[ارسطو]] همچون ثامسطیوس و اسکندر افردویسى حداکثر بهره‌‏بردارى را بکنند و با کمک از منقولات شیخ یونانى یعنى پلوتاینوس (پلوتن) که نزد آنان به‌عنوان اثولوجیاى [[ارسطو]] شناخته شده بود، خشکى فلسفه را با عرفان ذوقى چاشنى بزنند و از جهتى دیگر آراء و اندیشه‏‌هاى‏ مشائیان اسلامى همچون [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌ سینا]] را به محک بررسى درآورند و آن را با نوآوری‌هاى [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق شهاب‌الدین سهروردى]] تلطیف سازند. اینان اندیشه‏‌هاى کلامى اشعرى و [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] و [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] را مورد نقد و بررسى قرار دادند و بیشتر بر آراء و اندیشه‏‌هاى [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه‌نصیرالدین طوسى]] که از او به‌عنوان خاتم برعةالمحققین یاد مى‌‏شد تکیه کردند. خواجه اندیشه‏‌هاى فلسفى- کلامى را از حشو و زوائد پرداخته و مجرد ساخته و کتاب تجرید العقائد را به‌عنوان دستورنامه‌‏اى براى اندیشه درست خداشناسى و جهان‏شناسى مدون کرده بود که دانشمندان پس از او متجاوز از صد شرح و تعلیقه بر آن نگاشتند.»<ref>همان، صفحات بیست‌وسه و بیست‌وچهار</ref> این حکما متعلق به مکتب اصفهان بوده‌اند و آثاری داشته‌اند که دکتر هانری کربن با کمک سید جلال آشتیانی به چاپ برخی از آن‌ها در یک مجموعه چهار جلدی اقدام کرده است. دکتر محقق هدف از برگزاری همایش قرطبه و اصفهان را زدودن فکر غلط افول فلسفه و تفکر فلسفی پس از ابن رشد اندلسی، از ذهن غربیان و اعراب می‌داند؛ برای این کار برخی آثار و شخصیت‎ها و افکار فیلسوفان حکمت متعالیه معرفی می‌شوند تا شکوفایی و پویایی فلسفه در این دوران برای آنان روشن شود.<ref>ر.ک: همان، صفحه بیست‌وشش</ref>


[[نورانی، عبدالله|عبدالله نورانی]] در پیشگفتار درباره ترتیب مباحث این کتاب چنین می‌نویسد: «در آغاز این مجموعه «حکمت الهى در متون فارسى»، نمونه‏‌هاى از نظم و نثر فارسى نوشته دانایان و سروده شاعران در حمد و تقدیس و بیان نشانه‌هایی از معرفت پروردگار در پیشگفتار و سپس چند رساله در مباحث خداشناسى و مسائل مربوط به وجود و صفات خداوند تعالى و در پایان دو رساله، به‌علاوه آن، مشتمل بر ابواب نبوت و امامت و معاد و قیامت گردآورى شده است. این کیفیت تنظیم بیشتر به تذکر بعضى از دانشجویان و پژوهشگران علوم ادبى و انسانى غیر رشته‏‌هاى تخصصى حکمت و کلام و علاقه‌‏مند به مباحث عقلى، به‌عنوان مباحث کمک‎آموزشی، جمع‌‏آورى شده است‏»<ref>پیشگفتار مصحح، ص1</ref>
[[نورانی، عبدالله|عبدالله نورانی]] در پیشگفتار درباره ترتیب مباحث این کتاب چنین می‌نویسد: «در آغاز این مجموعه «حکمت الهى در متون فارسى»، نمونه‏‌هاى از نظم و نثر فارسى نوشته دانایان و سروده شاعران در حمد و تقدیس و بیان نشانه‌هایی از معرفت پروردگار در پیشگفتار و سپس چند رساله در مباحث خداشناسى و مسائل مربوط به وجود و صفات خداوند تعالى و در پایان دو رساله، به‌علاوه آن، مشتمل بر ابواب نبوت و امامت و معاد و قیامت گردآورى شده است. این کیفیت تنظیم بیشتر به تذکر بعضى از دانشجویان و پژوهشگران علوم ادبى و انسانى غیر رشته‏‌هاى تخصصى حکمت و کلام و علاقه‌‏مند به مباحث عقلى، به‌عنوان مباحث کمک‎آموزشی، جمع‌‏آورى شده است‏»<ref>پیشگفتار مصحح، ص1</ref>
خط ۵۸: خط ۵۹:
پنجمین رساله، «شجره الهیه» است که نویسنده ([[راحة الصدور و آية السرور در تاریخ آل سلجوق|میرزا رفیعا نائینی]]) در ابتدای آن، درباره محتوایش چنین می‌نگارد؛ «بنده قلیل البضاعه کثیر المعاصى، محمد بن حیدر الملقب برفیع‌الدین الحسینى الطباطبائى، نبذى از مسائل متعلقه به معرفة الله را در سلک تحریر و بیان منظم گردانیده، برنهجى ایراد نمود که هریک از مبتدى و منتهى، على اختلاف المراتب، از آن مفتفح گردند و این رساله را به شجره الهیه موسوم گردانیده، مرتب ساخت بر مقدمه و هشت مطالب.»<ref>ر.ک: همان، ص207</ref>
پنجمین رساله، «شجره الهیه» است که نویسنده ([[راحة الصدور و آية السرور در تاریخ آل سلجوق|میرزا رفیعا نائینی]]) در ابتدای آن، درباره محتوایش چنین می‌نگارد؛ «بنده قلیل البضاعه کثیر المعاصى، محمد بن حیدر الملقب برفیع‌الدین الحسینى الطباطبائى، نبذى از مسائل متعلقه به معرفة الله را در سلک تحریر و بیان منظم گردانیده، برنهجى ایراد نمود که هریک از مبتدى و منتهى، على اختلاف المراتب، از آن مفتفح گردند و این رساله را به شجره الهیه موسوم گردانیده، مرتب ساخت بر مقدمه و هشت مطالب.»<ref>ر.ک: همان، ص207</ref>


ششمین و آخرین اثر مذکور در کتاب، «ثمره شجره الهیه» از نویسنده پیشین است؛ که در ابتدای آن هم این‎چنین درباره اثرش توضیح داده: «و چون سرمایه همه معارف از ابتدا تا انتها عارف را شناخت مبدأ و معاد اوست و این معرفتى است که بر انوار عقلانیه منوط و به ضعف آن و عروض ظلمات جهلانیه در معرض سقوط است و اکثر نفوس صالحه مطمئنه را به تقویت شعله عالم‏‌افروز براهین نورانیه و تنویر نایره خسک‏سوز شبهات ظلمانیه و معاونت تحریر و بیان واضح و تقریر و کشف لایح احتیاج است بنده قلیل البضاعه کثیر المعاصى، رفیع‎الدین محمد الحسینى الطباطبایى، به این رساله مختصره در تبیین معارف ضروریه دینیه که ثمره شجره حکمت سنیه است، مجلس‏‌افروز خواطر خطیره برادران طریقت اسلامى و حقیقت ایمانى می‌‏گردد... و این رساله مشتمل است بر مقدمه و مقاصد و خاتمه.»<ref>ر.ک: همان،ص286</ref>
ششمین و آخرین اثر مذکور در کتاب، «ثمره شجره الهیه» از نویسنده پیشین است؛ که در ابتدای آن هم این‎چنین درباره اثرش توضیح داده: «و چون سرمایه همه معارف از ابتدا تا انتها عارف را شناخت مبدأ و معاد اوست و این معرفتى است که بر انوار عقلانیه منوط و به ضعف آن و عروض ظلمات جهلانیه در معرض سقوط است و اکثر نفوس صالحه مطمئنه را به تقویت شعله عالم‏‌افروز براهین نورانیه و تنویر نایره خسک‏سوز شبهات ظلمانیه و معاونت تحریر و بیان واضح و تقریر و کشف لایح احتیاج است بنده قلیل البضاعه کثیر المعاصى، رفیع‌الدین محمد الحسینى الطباطبایى، به این رساله مختصره در تبیین معارف ضروریه دینیه که ثمره شجره حکمت سنیه است، مجلس‏‌افروز خواطر خطیره برادران طریقت اسلامى و حقیقت ایمانى می‌‏گردد... و این رساله مشتمل است بر مقدمه و مقاصد و خاتمه.»<ref>ر.ک: همان، ص286</ref>


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
فهرست مطالب در ابتدای کتاب ذکر شده اما در این صفحه به اشتباه قسمت «آشنایی با نسخه‌های خطی رساله‌ها و مؤلفان آن‌ها» را به صفحه 48 ارجاع داده که صحیح آن صفحه 47 است. این اتفاق درباره «مقدمه دکتر مهدی محقق هم افتاده» یعنی در فهرست صفحه نه ذکر شده ولی در کتاب با صفحه یازده شروع می‌گردد.<ref>ر.ک: فهرست مطالب، صفحه نه</ref> پاورقی کتاب، انگشت‎شمار است.
فهرست مطالب در ابتدای کتاب ذکر شده اما در این صفحه به اشتباه قسمت «آشنایی با نسخه‌های خطی رساله‌ها و مؤلفان آن‌ها» را به صفحه 48 ارجاع داده که صحیح آن صفحه 47 است. این اتفاق درباره «مقدمه دکتر مهدی محقق هم افتاده» یعنی در فهرست صفحه نه ذکر شده ولی در کتاب با صفحه یازده شروع می‌گردد.<ref>ر.ک: فهرست مطالب، صفحه نه</ref> پاورقی کتاب، انگشت‌شمار است.


==پانویس==
==پانویس==
خط ۷۰: خط ۷۱:
   
   
==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}


   
   
خط ۸۲: خط ۸۳:
   
   
[[رده:آثار کلامی امامیه اثناعشریه (قرن 11 – 14)]]
[[رده:آثار کلامی امامیه اثناعشریه (قرن 11 – 14)]]
[[رده:25آذر الی 24 دی]]
[[رده:25 آذر الی 24 دی96]]