۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هو' به 'هو') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'نه' به 'نه') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
عمده محتوای این بخش، در دو قسمت مهم مطرح شده است: قسمت اول، براهین اثبات وجود خداوند را بهتفصیل مورد بررسی قرار داده و قسمت دوم، به ادله مثبته وحدانیت خداوند متعال اشاره کرده است. | عمده محتوای این بخش، در دو قسمت مهم مطرح شده است: قسمت اول، براهین اثبات وجود خداوند را بهتفصیل مورد بررسی قرار داده و قسمت دوم، به ادله مثبته وحدانیت خداوند متعال اشاره کرده است. | ||
در قسمت اول، هشت برهان بیان شده است. اولین | در قسمت اول، هشت برهان بیان شده است. اولین آنها برهان صدیقین است که در طی دو تقریر مطرح گردیده است. برهان دوم، امکان و وجوب است؛ با این تقریر که بالبداهه مىدانیم که موجودى در خارج وجود دارد؛ آن موجود یا واجب الوجود است که بهحسب ذات، عدم او محال و ممتنع است و یا ممکن الوجود است که بهحسب ذات، ممکن است موجود شود و ممکن است معدوم باشد که اگر به وجود آید نیاز به علت و بهوجودآورنده دارد..<ref>ر.ک: همان، ص7-10</ref>. | ||
برهان سوم، برهان حدوث است. این برهان، برهان متکلمین است و تقریر آن چنین است: عالم حادث است، پس در وجود خود نیاز به محدث و بهوجودآورنده دارد که آن واجب الوجود است؛ زیرا اگر آن هم حادث باشد، مستلزم دور یا تسلسل است که هر دو باطل و محال است<ref>ر.ک: همان، ص10-12</ref>. | برهان سوم، برهان حدوث است. این برهان، برهان متکلمین است و تقریر آن چنین است: عالم حادث است، پس در وجود خود نیاز به محدث و بهوجودآورنده دارد که آن واجب الوجود است؛ زیرا اگر آن هم حادث باشد، مستلزم دور یا تسلسل است که هر دو باطل و محال است<ref>ر.ک: همان، ص10-12</ref>. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
برهان حکمت، تنها اثبات وجود صانع نمىکند، بلکه علاوه بر اثبات وجود صانع، علم و تدبیر او را هم اثبات مىکند. از آثار حکمت الهی در جهان، ساختار بدن انسان، دستگاه گوارش، قلب، مغز، اعصاب و سایر تشکیلات بدن انسان و سایر مخلوقات الهی است<ref>ر.ک: همان، ص23-42</ref>. | برهان حکمت، تنها اثبات وجود صانع نمىکند، بلکه علاوه بر اثبات وجود صانع، علم و تدبیر او را هم اثبات مىکند. از آثار حکمت الهی در جهان، ساختار بدن انسان، دستگاه گوارش، قلب، مغز، اعصاب و سایر تشکیلات بدن انسان و سایر مخلوقات الهی است<ref>ر.ک: همان، ص23-42</ref>. | ||
قسمت دوم این بخش، در باب اثبات وحدانیت حق تعالی است که در طی یازده برهان به آن پرداخته شده است. برهان اول، برهان فساد و نابودى عالم است که نگارنده با محور قرار دادن آیه شریفه '''لَوْ كٰانَ فِيهِمٰا آلِهَةٌ إِلاَّ اللّٰهُ لَفَسَدَتٰا''' (انبیاء: ۲۲) (اگر در | قسمت دوم این بخش، در باب اثبات وحدانیت حق تعالی است که در طی یازده برهان به آن پرداخته شده است. برهان اول، برهان فساد و نابودى عالم است که نگارنده با محور قرار دادن آیه شریفه '''لَوْ كٰانَ فِيهِمٰا آلِهَةٌ إِلاَّ اللّٰهُ لَفَسَدَتٰا''' (انبیاء: ۲۲) (اگر در آسمانها و زمین دو خدا وجود داشت، نابود مىشدند)، به تشریح این برهان پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص47-49</ref>. | ||
برهان دوم و سوم، برهان وحدت نظام و برهان هدایت و فیض تشریعی است که نویسنده با طرح آیاتی از قرآن در ارتباط با آنها به طرح و تفصیل این موضوع پرداخته است. | برهان دوم و سوم، برهان وحدت نظام و برهان هدایت و فیض تشریعی است که نویسنده با طرح آیاتی از قرآن در ارتباط با آنها به طرح و تفصیل این موضوع پرداخته است. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
از جمله براهین، برهان تعین است؛ بدین تقریر که: اگر دو واجب الوجود که در خارج غیر هم هستند و عین هم نیستند، فرض شود، هرکدام داراى عینیتى است که غیر عینیت دیگرى است و این موضوع از دو حال خارج نیست که هر دو محال و مخالف حکم عقل است..<ref>ر.ک: همان، ص57</ref>. | از جمله براهین، برهان تعین است؛ بدین تقریر که: اگر دو واجب الوجود که در خارج غیر هم هستند و عین هم نیستند، فرض شود، هرکدام داراى عینیتى است که غیر عینیت دیگرى است و این موضوع از دو حال خارج نیست که هر دو محال و مخالف حکم عقل است..<ref>ر.ک: همان، ص57</ref>. | ||
از جمله براهین دیگر، برهان تمیز است؛ بدین تقریر که: اگر واجب الوجود بالذات متعدد باشد، باید هرکدام از دیگرى تمیز داشته باشد و تمیز دو واجب الوجود از یکدیگر محال است؛ زیرا اگر تمیز عین ذات آنها باشد، واجب الوجود بودن خارج از ذات آنهاست و بر ذات آنها عارض است، پس هیچکدام از | از جمله براهین دیگر، برهان تمیز است؛ بدین تقریر که: اگر واجب الوجود بالذات متعدد باشد، باید هرکدام از دیگرى تمیز داشته باشد و تمیز دو واجب الوجود از یکدیگر محال است؛ زیرا اگر تمیز عین ذات آنها باشد، واجب الوجود بودن خارج از ذات آنهاست و بر ذات آنها عارض است، پس هیچکدام از آنها بذاته واجب الوجود نیست و اگر عین ذات آنها نباشد، ذات آنها متعدد نخواهد بود و اگر بالذات متعدد نباشند، ذات آنها واحد و یکتاست و تعین آن هم قهرا واحد یکتا خواهد بود و تعدد به آن راه ندارد<ref>ر.ک: همان، ص57-58</ref>. | ||
در ادامه نگارنده براهین گوناگونی دال بر این مدعا مطرح میکند؛ براهینی چون: برهان اقتضاء، برهان ترکب، برهان بساطت و برهان فرجه. | در ادامه نگارنده براهین گوناگونی دال بر این مدعا مطرح میکند؛ براهینی چون: برهان اقتضاء، برهان ترکب، برهان بساطت و برهان فرجه. |
ویرایش