۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هو' به 'هو') |
جز (جایگزینی متن - 'هش' به 'هش') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
موارد گوناگون استعمال وحی ازاینقرار است: | موارد گوناگون استعمال وحی ازاینقرار است: | ||
# درک فطری که مراد از آن الهام خفی است مانند حیوانات که بدون اینکه کلامی وجود داشته باشد | # درک فطری که مراد از آن الهام خفی است مانند حیوانات که بدون اینکه کلامی وجود داشته باشد وظیفهشان را درک میکنند. | ||
# جریان سنن و قوانین طبیعی حاکم برجهان. | # جریان سنن و قوانین طبیعی حاکم برجهان. | ||
# الهام و القاء در قلب، مانند الهام به مادر موسی که یک نوع تفهیم پنهانی و در قلب افکندن بوده. | # الهام و القاء در قلب، مانند الهام به مادر موسی که یک نوع تفهیم پنهانی و در قلب افکندن بوده. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
# [[سبزواری، هادی|حکیم سبزواری]]: به هنگام رؤیت، صورتی از شیء مرئی در حاسّه، تمثل پیدا میکند و نفس درواقع آن را مشاهده میکند. | # [[سبزواری، هادی|حکیم سبزواری]]: به هنگام رؤیت، صورتی از شیء مرئی در حاسّه، تمثل پیدا میکند و نفس درواقع آن را مشاهده میکند. | ||
# [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلی سینا]]: نفس انسان وقتی چیزی از ملکوت را مشاهده میکند از قوه وهم و خیال، مجرد شده و در همین حال عقل فعال معانی کلی را بدون تفصیل و تنظیم بر آن افاضه میکند. | # [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلی سینا]]: نفس انسان وقتی چیزی از ملکوت را مشاهده میکند از قوه وهم و خیال، مجرد شده و در همین حال عقل فعال معانی کلی را بدون تفصیل و تنظیم بر آن افاضه میکند. | ||
# [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]]: بعضی از انسانها بهگونهای | # [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]]: بعضی از انسانها بهگونهای آفریدهشدهاند که میتوانند خود را از آثار بشریت جدا سازند و در افق اعلی با فرشتگان باشند و در یکلحظه در زمره آنها قرار گیرند و کلام الهی را بشنود<ref>ر.ک: همان، ص85-96</ref>. | ||
وحی از دیدگاه قرآن و حدیث، موضوع فصل بعدی این کتاب است، مؤلف بر این باور است، باآنکه قرآن، وحی را با عنوان یک حقیقت میپذیرد و در آیات فراوان آن را به پیامبر اکرم(ص) نسبت میدهد، لیکن در بیان ماهیت آن جز بهصورت اشاره چندان توضیحی ندارد؛ در آیاتی از قرآن کریم به یکی از ویژگیهای وحی | وحی از دیدگاه قرآن و حدیث، موضوع فصل بعدی این کتاب است، مؤلف بر این باور است، باآنکه قرآن، وحی را با عنوان یک حقیقت میپذیرد و در آیات فراوان آن را به پیامبر اکرم(ص) نسبت میدهد، لیکن در بیان ماهیت آن جز بهصورت اشاره چندان توضیحی ندارد؛ در آیاتی از قرآن کریم به یکی از ویژگیهای وحی اشارهشده است که آن نزول مستقیم بر قلب است و میگوید جبرئیل قرآن را مستقیماً بر قلب تو نازل کرد. | ||
در مورد روایات موجود در زمینه وحی مؤلف بیان میدارد که متأسفانه احادیثی نداریم که ماهیت وحی و کیفیت آن را خوب توضیح داده باشند و دراینباره اشاراتی بیش وجود ندارد. از چند روایت در این زمینه استفاده میشود که وحی گاهی از استماع صدایی غیرعادی مانند صدای زنگ شروع میشده و این دشوارترین انواع وحی بوده است و گاهی بهصورت تمثل فرشته و تکلم تحقق مییافته است<ref>ر.ک: همان، ص97-103</ref>. | در مورد روایات موجود در زمینه وحی مؤلف بیان میدارد که متأسفانه احادیثی نداریم که ماهیت وحی و کیفیت آن را خوب توضیح داده باشند و دراینباره اشاراتی بیش وجود ندارد. از چند روایت در این زمینه استفاده میشود که وحی گاهی از استماع صدایی غیرعادی مانند صدای زنگ شروع میشده و این دشوارترین انواع وحی بوده است و گاهی بهصورت تمثل فرشته و تکلم تحقق مییافته است<ref>ر.ک: همان، ص97-103</ref>. |
ویرایش