۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یآ' به 'یآ') |
جز (جایگزینی متن - 'نه' به 'نه') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
باب سوم به بیعتها و معاهداتی که برای خلفا در گذشته و حال مکتوب میگردد اختصاص یافته و در باب چهارم، آنچه از طرف خلفا در باب ولایات ملوک و امرا و وزرا و قضات و... مکتوب میشد بررسی است<ref>ر.ک: همان</ref>. | باب سوم به بیعتها و معاهداتی که برای خلفا در گذشته و حال مکتوب میگردد اختصاص یافته و در باب چهارم، آنچه از طرف خلفا در باب ولایات ملوک و امرا و وزرا و قضات و... مکتوب میشد بررسی است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
مکاتبات میان خلفا و اهل ذمه و بیان شرایط | مکاتبات میان خلفا و اهل ذمه و بیان شرایط آنها در باب پنجم ذکر شده و نامههای صادره از خلفا و ولیعهدان و نامههای صادره از ملوک و وزرا به آنان، در باب ششم آمده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در آخرین باب، به رخدادهای آغاز خلافت هریک از خلفا و امور غریب و ویژگیهای مربوط به هرکدام از آنها اشاره شده و در خاتمه نیز مناقب المعتضدبالله، خلیفه همعصر نویسنده، بیان گردیده است<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | در آخرین باب، به رخدادهای آغاز خلافت هریک از خلفا و امور غریب و ویژگیهای مربوط به هرکدام از آنها اشاره شده و در خاتمه نیز مناقب المعتضدبالله، خلیفه همعصر نویسنده، بیان گردیده است<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | ||
نویسنده در ذکر تاریخ خلفا، مبنای تاریخنگاری خویش را بر تنظیم فهرستی بلند از ترتیب زمانی خلفا قرار داده است. او پس از برشمردن خلفا، | نویسنده در ذکر تاریخ خلفا، مبنای تاریخنگاری خویش را بر تنظیم فهرستی بلند از ترتیب زمانی خلفا قرار داده است. او پس از برشمردن خلفا، آنها را به چهار دسته تقسیم کرده است؛ یعنی خلفای راشدین، اموی، عباسی بغداد و عباسیان مصر که مورد اخیر را بهعنوان رده چهارم قرار داده است. تا اینجا تاریخنگاری [[قلقشندی، احمد بن علی|قلقشندی]] واجد نکتهای خاص در روششناسی نیست و صرفا مبحث تاریخ عباسیان مصر که معاصر با آنان بوده است، از نظر دست اول بودن قسمت عمده اخبار، اهمیت دارد. جنبههای ابتکاری این اثر، با این اقدام شروع میشود که نویسنده در ذکر خلفا، از شماره استفاده میکند و سپس، نام، لقب و کنیه هریک از آنان را برمیشمارد. در ادامه برای هر خلیفه، دو مبحث را پی میگیرد: یکی تحت عنوان «الحوادث و الماجريات في خلافته» و دیگری، تحت عنوان «ولايات الأمصار في خلافته»<ref>ر.ک: خیراندیش، عبدالرسول، ص5</ref>. | ||
در مبحث اول، وقایع مربوط به دربار خلفا و در مبحث دوم، رویدادهای شهرهای مهم گزارش میشود. این روش را نویسنده برای فاصله محرم 656ق، که خلیفه المستعصم به دستور هلاکوخان کشته شد، تا رجب 658ق، که المستنصر احمد بن الظاهر در مصر به خلافت برداشته شد نیز به کار برده و چون در این مدت، خلیفه و خلافتی در کار نبوده، آن را بهعنوان یک استثنا، تحت عنوان «ولايات الأمصار في هذه المدة» مینویسد؛ یعنی بهجای «خلافت»، واژه «مدت» را به کار میبرد<ref>ر.ک: همان، ص6</ref>. | در مبحث اول، وقایع مربوط به دربار خلفا و در مبحث دوم، رویدادهای شهرهای مهم گزارش میشود. این روش را نویسنده برای فاصله محرم 656ق، که خلیفه المستعصم به دستور هلاکوخان کشته شد، تا رجب 658ق، که المستنصر احمد بن الظاهر در مصر به خلافت برداشته شد نیز به کار برده و چون در این مدت، خلیفه و خلافتی در کار نبوده، آن را بهعنوان یک استثنا، تحت عنوان «ولايات الأمصار في هذه المدة» مینویسد؛ یعنی بهجای «خلافت»، واژه «مدت» را به کار میبرد<ref>ر.ک: همان، ص6</ref>. | ||
پرواضح است که نویسنده با این روش، عباسیان را مبنای زمانشماری تاریخی خود قرار داده و سپس بر مبنای | پرواضح است که نویسنده با این روش، عباسیان را مبنای زمانشماری تاریخی خود قرار داده و سپس بر مبنای آنها، نوعی تاریخ عمومی میسازد. قابل توجه است که در زمان او، دیگر برای تمامی جهان اسلام، خلافت مبنای زمانشماری تاریخی نبوده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
از نظر زمانی، کتاب تا سال 819ق، ادامه یافته است که سال تألیف کتاب، محسوب میشود و ایام خلافت یازدهمین خلیفه عباسی مصر، «المتعضدبالله» است. مانند دیگر خلفا، اسم، کنیه، لقب، قد و قامت و حتی رنگ پوست او را نیز نویسنده برمیشمارد. بدین ترتیب ذکر سلسله خلفا پایان مییابد و مؤلف وارد فصل سوم از باب دوم کتاب میشود. در این فصل، مؤلف به مشاهیر افرادی که ادعای خلافت کردهاند، پرداخته است. مانند «بنیامیه» در اندلس، «عبیدیون» (سلسلهای که عبیدالله المهدی تأسیس کرد)؛ یعنی «فاطمیان» در مصر و «حفصیون» از بقایای «موحدون» در افریقیه. سپس نویسنده به رد ادعای آنان پرداخته است<ref>ر.ک: همان</ref>. | از نظر زمانی، کتاب تا سال 819ق، ادامه یافته است که سال تألیف کتاب، محسوب میشود و ایام خلافت یازدهمین خلیفه عباسی مصر، «المتعضدبالله» است. مانند دیگر خلفا، اسم، کنیه، لقب، قد و قامت و حتی رنگ پوست او را نیز نویسنده برمیشمارد. بدین ترتیب ذکر سلسله خلفا پایان مییابد و مؤلف وارد فصل سوم از باب دوم کتاب میشود. در این فصل، مؤلف به مشاهیر افرادی که ادعای خلافت کردهاند، پرداخته است. مانند «بنیامیه» در اندلس، «عبیدیون» (سلسلهای که عبیدالله المهدی تأسیس کرد)؛ یعنی «فاطمیان» در مصر و «حفصیون» از بقایای «موحدون» در افریقیه. سپس نویسنده به رد ادعای آنان پرداخته است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
اینکه نویسنده سعی در اثبات بیپایه و اساس بودن ادعای خلافت از جانب مخالفان بنیعباس دارد را علاوه بر جهات کلی و عمومی که بر آن مترتب است، میتوان از حساسیت چنین ادعاهایی در شمال آفریقا نیز بشمار آورد. در تاریخ جهان اسلام، هیچگاه داعیه خلافت در برابر عباسیان در نواحی شرقی کارساز نبوده است. بهعکس در نواحی غربی قلمرو اسلامی، یعنی از مصر تا مغرب الاقصی، به دلیل شرایط خاص جغرافیایی، یعنی دور از دسترس بودن، گستردگی | اینکه نویسنده سعی در اثبات بیپایه و اساس بودن ادعای خلافت از جانب مخالفان بنیعباس دارد را علاوه بر جهات کلی و عمومی که بر آن مترتب است، میتوان از حساسیت چنین ادعاهایی در شمال آفریقا نیز بشمار آورد. در تاریخ جهان اسلام، هیچگاه داعیه خلافت در برابر عباسیان در نواحی شرقی کارساز نبوده است. بهعکس در نواحی غربی قلمرو اسلامی، یعنی از مصر تا مغرب الاقصی، به دلیل شرایط خاص جغرافیایی، یعنی دور از دسترس بودن، گستردگی بیابانها و اهمیت اقتصادی اندک و نیز شرایط انسانی ناشی از سرکشی بربرها و گرایش آنان به اندیشههای غیر رسمی حاکم در جهان اسلام، خلافتهای متعددی برپا شد<ref>ر.ک: همان، ص6-7</ref>. | ||
صرف نظر از دستگاه سلطنتی و داعیه خلافت امویان اندلس که زمانی تا شمال آفریقا نیز گسترش یافت، ادریسیان شیعیمذهب (375-172ق)، بنیاغلب (269-184ق)، مرابطون (541-448ق)، موحدون (667-524ق)، بنیحفص (941-652ق) و فاطمیان (567-297ق) در تمام یا قسمتی از تاریخ خود، مدعی عباسیان بودهاند و در مجموع با تشکیل خلافتهایی در غرب قلمرو اسلامی، آن نواحی را از | صرف نظر از دستگاه سلطنتی و داعیه خلافت امویان اندلس که زمانی تا شمال آفریقا نیز گسترش یافت، ادریسیان شیعیمذهب (375-172ق)، بنیاغلب (269-184ق)، مرابطون (541-448ق)، موحدون (667-524ق)، بنیحفص (941-652ق) و فاطمیان (567-297ق) در تمام یا قسمتی از تاریخ خود، مدعی عباسیان بودهاند و در مجموع با تشکیل خلافتهایی در غرب قلمرو اسلامی، آن نواحی را از «سرزمینهای خلافت شرقی» که از مرزهای شام تا هند و آسیا به مرکزیت بغداد گسترده بود، جدا میساخت. اکنون عباسیان در نقش مخالفان سابق خود در شمال آفریقا مستقر شده بودند و در شرایط ضعیف و شکنندهای که داشتند، لازم بود به دفاعی نومیدانه، ادامه دهند<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>. | ||
باب سوم کتاب، به اثر دیگر نویسنده، یعنی «[[صبح الأعشی في صناعة الإنشاء]]» شباهت دارد. در مکتوباتی که در این باب آمده، مسائل اصلی، مربوط به بیعت و هنگام جلوس خلفاست. آدابی که در مکاتبات خلفا وجود داشته، با دقت خاصی توسط [[قلقشندی، احمد بن علی|قلقشندی]] در اینجا تذکر داده شده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | باب سوم کتاب، به اثر دیگر نویسنده، یعنی «[[صبح الأعشی في صناعة الإنشاء]]» شباهت دارد. در مکتوباتی که در این باب آمده، مسائل اصلی، مربوط به بیعت و هنگام جلوس خلفاست. آدابی که در مکاتبات خلفا وجود داشته، با دقت خاصی توسط [[قلقشندی، احمد بن علی|قلقشندی]] در اینجا تذکر داده شده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
فهرست مطالب، آیات، روایات، قوافی، کتبی که مؤلف | فهرست مطالب، آیات، روایات، قوافی، کتبی که مؤلف آنها را ذکر کرده، اعلام، اماکن و طوایف، ایام و وقایع و فهرست طرایف و نوادر، در انتهای کتاب آمده است. | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
ویرایش