۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هها' به 'هها') |
جز (جایگزینی متن - 'سا' به 'سا') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
کتاب با مقدمه محقق آغاز شده است. وی در ابتدای مقدمه به آیات و روایات که اهمیت موضوع کتاب را میرساند استناد کرده است. استناد به آیه 6 سوره تحریم: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، خود را با خانواده خویش از آتش دوزخ نگاه دارید چنان آتشی که مردم (دلسخت کافر) و سنگ (خارا) آتشافروز اوست». سپس به روایتی از [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] اشاره کرده است: «به خود و خانوادهتان خیر بیاموزید». البته روایت تتمهای دارد که «و ادبوهم» یعنی آنها را ادب کنید که نیامده است. محقق تعلیم خیر به خود و خانواده را از اساس و پایههایی دانسته که بنای اولین جامعه اسلامی بر آن بنا شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/4 ر.ک: مقدمه محقق، ص4]</ref>. | کتاب با مقدمه محقق آغاز شده است. وی در ابتدای مقدمه به آیات و روایات که اهمیت موضوع کتاب را میرساند استناد کرده است. استناد به آیه 6 سوره تحریم: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، خود را با خانواده خویش از آتش دوزخ نگاه دارید چنان آتشی که مردم (دلسخت کافر) و سنگ (خارا) آتشافروز اوست». سپس به روایتی از [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] اشاره کرده است: «به خود و خانوادهتان خیر بیاموزید». البته روایت تتمهای دارد که «و ادبوهم» یعنی آنها را ادب کنید که نیامده است. محقق تعلیم خیر به خود و خانواده را از اساس و پایههایی دانسته که بنای اولین جامعه اسلامی بر آن بنا شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/4 ر.ک: مقدمه محقق، ص4]</ref>. | ||
سپس به وصیت پیامبر(ص) به فاطمه(س) اشاره کرده است: «ای فاطمه! خود را [با ایمان و عمل صالح] از جهنم نجات بده دست من چیزی نیست که تو را نجات بدهم». | سپس به وصیت پیامبر(ص) به فاطمه(س) اشاره کرده است: «ای فاطمه! خود را [با ایمان و عمل صالح] از جهنم نجات بده دست من چیزی نیست که تو را نجات بدهم». پسازآن وصیت آنحضرت به عبدالله بن عباس را متذکر شده و بهره عبدالله بن عباس از این وصیت را بسیار عظیم دانسته بهگونهای که او را تبدیل به عالم زمانه و شارح قرآن و «ربانی هذه الامة» کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/4 ر.ک: همان، ص5-4]</ref>. در قرآن کریم واژه ربانی وجود دارد. کلمه ربانی، منسوب به رب است که [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] میفرماید: «انا ربانی هذه الامه»؛ و در جای دیگری میفرمایند: «عالم ربانی و متعلم علی سبیل النجاة». راغب در مفردات درباره این واژه میگوید: ربانی به کسی اطلاق میشود که نفسش را با عمل پرورش بدهد و علم را به کمال برساند و درعینحال باعث توسعه علم و مسائل علمی بشود<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/65921/69 ر.ک: شریعتی، سید صدرالدین، ص69]</ref>. | ||
این وصیت امام به عبدالله -که از سوی امامی است که ذکرش گوشها را پر کرده و شایسته است که «واعظ آفاق و مایه افتخار عراق» بر او اطلاق شود- چه بسیار چشمانی را تر و قلبهایی را نرم کرده است. فواید آن بسیار عظیم است. غافلون با آن متذکر، جاهلان آگاه و گناهکاران تائب میشوند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/5 ر.ک: مقدمه محقق، ص6-5]</ref>. | این وصیت امام به عبدالله -که از سوی امامی است که ذکرش گوشها را پر کرده و شایسته است که «واعظ آفاق و مایه افتخار عراق» بر او اطلاق شود- چه بسیار چشمانی را تر و قلبهایی را نرم کرده است. فواید آن بسیار عظیم است. غافلون با آن متذکر، جاهلان آگاه و گناهکاران تائب میشوند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/5 ر.ک: مقدمه محقق، ص6-5]</ref>. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
وی رساله خود را با عبارت «بدان ای فرزندم» آغاز کرده مینویسد: ای فرزندم بدان که آدمی به عقل از دیگر موجودات متمایز نشده جز برای آنکه بهمقتضای عقل عمل کند؛ پس عقلت را حاضر کن و فکرت را به کار بگیر و با خودت خلوت کن. با استفاده از برهان، آگاهی پیدا کن که تو مخلوق مکلفی هستی که فرایضی بر تو واجب شده است که باید بجای آوری و دو فرشته، سخن و فکر تو را محاسبه میکنند...<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/28 ر.ک: متن کتاب، ص28]</ref>. | وی رساله خود را با عبارت «بدان ای فرزندم» آغاز کرده مینویسد: ای فرزندم بدان که آدمی به عقل از دیگر موجودات متمایز نشده جز برای آنکه بهمقتضای عقل عمل کند؛ پس عقلت را حاضر کن و فکرت را به کار بگیر و با خودت خلوت کن. با استفاده از برهان، آگاهی پیدا کن که تو مخلوق مکلفی هستی که فرایضی بر تو واجب شده است که باید بجای آوری و دو فرشته، سخن و فکر تو را محاسبه میکنند...<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/28 ر.ک: متن کتاب، ص28]</ref>. | ||
او سپس با لفظ «بدان» باز بر ادای فرایض و اجتناب از محارم تأکید میکند و سزای تجاوز از حدود الهی را آتش جهنم میداند. | او سپس با لفظ «بدان» باز بر ادای فرایض و اجتناب از محارم تأکید میکند و سزای تجاوز از حدود الهی را آتش جهنم میداند. پسازآن با بدان سوم بر این نکته تأکید میکند که نهایت خواسته مجتهدین و تلاشگران، طلب فضائل است؛ لکن فضائل متفاوت است: گروهی از مردم فضائل را زهد در دنیا و گروهی از ایشان اشتغال به تعبد میدانند؛ اما در حقیقت فضیلت کامل جمع بین علم و عمل است که اگر حاصل شوند صاحبشان را تا رسیدن به شناخت خالق بالا میبرند و او را به سمت محبت و خشیت و شوق به او حرکت میدهند و مقصد موردنظر همین است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/29 ر.ک: همان، ص29]</ref>. | ||
اولین فصل کتاب به موضوع واجبات و فضائل اختصاص دارد. نویسنده اولین موضوعی که تفکر پیرامون آن را لازم دانسته معرفت خداوند با دلیل است. وی قرآن را بزرگترین دلیل بر صداقت رسولالله(ص) دانسته چراکه خلق از آوردن سورهای مانند سورههای آن عاجز هستند. آنگاهکه وجود خالق و صدق رسول(ص) برایش اثبات شد لازم است که هدایت خود را به شرع بسپارد؛ پس اگر اینگونه عمل نکند دلالت بر خللی در اعتقاد اوست. | اولین فصل کتاب به موضوع واجبات و فضائل اختصاص دارد. نویسنده اولین موضوعی که تفکر پیرامون آن را لازم دانسته معرفت خداوند با دلیل است. وی قرآن را بزرگترین دلیل بر صداقت رسولالله(ص) دانسته چراکه خلق از آوردن سورهای مانند سورههای آن عاجز هستند. آنگاهکه وجود خالق و صدق رسول(ص) برایش اثبات شد لازم است که هدایت خود را به شرع بسپارد؛ پس اگر اینگونه عمل نکند دلالت بر خللی در اعتقاد اوست. پسازآن باید وضو، نماز، زکات، حج و دیگر واجبات را بشناسد و عمل کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/30 ر.ک: همان، ص30]</ref>. | ||
ابن جوزی در فصل دوم کتاب با این عبارت که من برخی از سرگذشت خود را برای تو ذکر میکنم تا تلاش مرا در پرهیزکاری و علمآموزی مشاهده کنی. او البته اینها را تدبیر خداوند نسبت به خود میداند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/33 ر.ک: همان، ص33]</ref>. در بخشی از این فصل مینویسد: کودکان به دجله میرفتند و بر پل آن تفریح میکردند و من که کودک بودم جدا شده و از مردم کناره گرفته و به علمآموزی مشغول میشدم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/35 ر.ک: همان، ص35]</ref>. | ابن جوزی در فصل دوم کتاب با این عبارت که من برخی از سرگذشت خود را برای تو ذکر میکنم تا تلاش مرا در پرهیزکاری و علمآموزی مشاهده کنی. او البته اینها را تدبیر خداوند نسبت به خود میداند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/33 ر.ک: همان، ص33]</ref>. در بخشی از این فصل مینویسد: کودکان به دجله میرفتند و بر پل آن تفریح میکردند و من که کودک بودم جدا شده و از مردم کناره گرفته و به علمآموزی مشغول میشدم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/35 ر.ک: همان، ص35]</ref>. |
ویرایش