پرش به محتوا

معادشناسی (سبحانی): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎گ' به 'ه‌گ'
جز (جایگزینی متن - 'ن‎ج' به 'ن‌ج')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎گ' به 'ه‌گ')
خط ۳۶: خط ۳۶:


==انگیزه ترجمه==
==انگیزه ترجمه==
کتاب «الإلهيات»، دارای ویژگی‎های منحصربه‎فردی است که یکی از آن‎ها کثرت استناد به آیات قرآن و احادیث است؛ به‎گونه‌ای که می‌توان این مجموعه را یک دوره تفسیر موضوعی قرآن کریم بشمار آورد. این ویژگی، [[شیروانی، علی|علی شیروانی]] را راغب به ترجمه این اثر نموده است<ref>ر.ک: همان، ص12 و پاورقی، ص12</ref>.
کتاب «الإلهيات»، دارای ویژگی‎های منحصربه‎فردی است که یکی از آن‎ها کثرت استناد به آیات قرآن و احادیث است؛ به‌گونه‌ای که می‌توان این مجموعه را یک دوره تفسیر موضوعی قرآن کریم بشمار آورد. این ویژگی، [[شیروانی، علی|علی شیروانی]] را راغب به ترجمه این اثر نموده است<ref>ر.ک: همان، ص12 و پاورقی، ص12</ref>.


==ساختار و اجزای کتاب==
==ساختار و اجزای کتاب==
خط ۴۶: خط ۴۶:
[[شیروانی، علی|دکتر شیروانی]] در بخش اول، به «مروری بر مباحث معاد» پرداخته است. او سه دلیلِ عبث بودن دنیا بدون معاد، معاد مقتضای عدل الهی و معاد مقتضای رحمت الهی را از عوامل ضرورت معاد مطرح می‌نماید و درباره هرکدام توضیحی مختصر ارائه می‌دهد<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>. سپس از انگیزه منکرین معاد سخن به میان می‎آورد. او در این رابطه می‌گوید: پیروی از هوا و هوس، زمینه انکار معاد و استبعاد وقوع آن را در ذهن باطل‎گرایان فراهم می‌سازد و با بهانه‎های گوناگون از پذیرش آن خودداری می‌کنند<ref>ر.ک: همان، ص18</ref>.
[[شیروانی، علی|دکتر شیروانی]] در بخش اول، به «مروری بر مباحث معاد» پرداخته است. او سه دلیلِ عبث بودن دنیا بدون معاد، معاد مقتضای عدل الهی و معاد مقتضای رحمت الهی را از عوامل ضرورت معاد مطرح می‌نماید و درباره هرکدام توضیحی مختصر ارائه می‌دهد<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>. سپس از انگیزه منکرین معاد سخن به میان می‎آورد. او در این رابطه می‌گوید: پیروی از هوا و هوس، زمینه انکار معاد و استبعاد وقوع آن را در ذهن باطل‎گرایان فراهم می‌سازد و با بهانه‎های گوناگون از پذیرش آن خودداری می‌کنند<ref>ر.ک: همان، ص18</ref>.


او درباره مرگ می‌گوید: مرگ، نیستی و نابودی نیست، بلکه انتقال از عالمی به عالم دیگر است و حیات انسان پس از مرگ به‎گونه‌ای دیگر ادامه می‎یابد<ref>ر.ک: همان، ص21</ref>. حیات پس از مرگ ابتدا در برزخ ادامه می‎یابد. آیات قرآن و روایات متواتری بر این مدعا گواهی می‌دهند که انسان پس از مرگ به‎یکباره وارد عالم قیامت کبرا نمی‌شود، بلکه میان دنیا و آخرت، دوره‌ای می‌گذارند که برزخ نامیده می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>. در برزخ نیز همچون قیامت سؤال و مؤاخذه وجود دارد؛ لیک این سؤال و مؤاخذه، اختصاص به مؤمنان و ظالمان دارد و شامل مستضعفان و متوسطان نمی‌شود. [[کلینی، محمد بن یعقوب|کلینی]] در این‎باره از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] نقل نموده که آن حضرت فرموده: در قبر تنها از کسانی سؤال و مؤاخذه خواهد شد که دارای ایمان محض یا کفر محض باشند و دیگران به حال خود رها می‌شوند<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>.
او درباره مرگ می‌گوید: مرگ، نیستی و نابودی نیست، بلکه انتقال از عالمی به عالم دیگر است و حیات انسان پس از مرگ به‌گونه‌ای دیگر ادامه می‎یابد<ref>ر.ک: همان، ص21</ref>. حیات پس از مرگ ابتدا در برزخ ادامه می‎یابد. آیات قرآن و روایات متواتری بر این مدعا گواهی می‌دهند که انسان پس از مرگ به‎یکباره وارد عالم قیامت کبرا نمی‌شود، بلکه میان دنیا و آخرت، دوره‌ای می‌گذارند که برزخ نامیده می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>. در برزخ نیز همچون قیامت سؤال و مؤاخذه وجود دارد؛ لیک این سؤال و مؤاخذه، اختصاص به مؤمنان و ظالمان دارد و شامل مستضعفان و متوسطان نمی‌شود. [[کلینی، محمد بن یعقوب|کلینی]] در این‎باره از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] نقل نموده که آن حضرت فرموده: در قبر تنها از کسانی سؤال و مؤاخذه خواهد شد که دارای ایمان محض یا کفر محض باشند و دیگران به حال خود رها می‌شوند<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>.


مباحث بعدی بخش اول کتاب، به سیمای قیامت در قرآن اختصاص یافته است. این بخش از کتاب، برگرفته از درس پنجاه از کتاب آموزش عقاید [[مصباح یزدی، محمدتقی|آیت‌الله مصباح یزدی]] است.
مباحث بعدی بخش اول کتاب، به سیمای قیامت در قرآن اختصاص یافته است. این بخش از کتاب، برگرفته از درس پنجاه از کتاب آموزش عقاید [[مصباح یزدی، محمدتقی|آیت‌الله مصباح یزدی]] است.


در این بخش آمده است: با مراجعه به قرآن دانسته می‌شود که برپا شدن قیامت، مقارن با تحولات بزرگی در نظام این جهان است؛ به‎گونه‌ای که بساط این عالم برچیده شده و عالم دیگری برپا می‌گردد. آنگاه همه انسان‎ها از آغاز تا پایان خلقت زنده می‌گردند و نتایج اعمال خود را می‎بینند. قرآن، این واقعه بزرگ را با این ویژگی‎ها مطرح نموده است: دگرگونی زمین، کوه‎ها و دریاها؛ دگرگونی آسمان و ستارگان؛ شیپور مرگ (نفخه صور اول)؛ شیپور حیات (نفخه صور دوم)؛ ظهور حاکمیت خدا و قطع سبب‌ها و نسب‌ها؛ دادگاه عدل الهی؛ به‎سوی بهشت یا دوزخ<ref>ر.ک: همان، ص29-37</ref>.
در این بخش آمده است: با مراجعه به قرآن دانسته می‌شود که برپا شدن قیامت، مقارن با تحولات بزرگی در نظام این جهان است؛ به‌گونه‌ای که بساط این عالم برچیده شده و عالم دیگری برپا می‌گردد. آنگاه همه انسان‎ها از آغاز تا پایان خلقت زنده می‌گردند و نتایج اعمال خود را می‎بینند. قرآن، این واقعه بزرگ را با این ویژگی‎ها مطرح نموده است: دگرگونی زمین، کوه‎ها و دریاها؛ دگرگونی آسمان و ستارگان؛ شیپور مرگ (نفخه صور اول)؛ شیپور حیات (نفخه صور دوم)؛ ظهور حاکمیت خدا و قطع سبب‌ها و نسب‌ها؛ دادگاه عدل الهی؛ به‎سوی بهشت یا دوزخ<ref>ر.ک: همان، ص29-37</ref>.


شفاعت، بحث پایانی این بخش از کتاب است. نویسنده می‌گوید: بنا بر آنچه از آیات قرآن و روایات معصومین(ع) استفاده می‌شود، اگر انسان با ایمان از دنیا برود، هرچند اعمالش چندان رضایت‎بخش نباشد، به عذاب ابدی گرفتار نشده، سرانجام وارد بهشت خواهد شد<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>. عقیده به شفاعت نباید مستلزم، نقصی در خداوند سبحان باشد؛ لذا خداوند، خط بطلان بر شفاعتی که مشرکان به آن باور داشتند کشیده است و فرموده: «جز خدا سرپرست و شفاعت‎گری نخواهد داشت» (انعام: 51، 70؛ سجده: 4؛ زمر: 44). در کنار نفی چنین شفاعتی، شفاعت به اذن خدا اثبات شده است: «هیچ شفاعت‎کننده‌ای نیست، مگر بعد از اذن الهی» (یونس: 3؛ بقره: 255 و...)<ref>ر.ک: همان، ص42</ref>.
شفاعت، بحث پایانی این بخش از کتاب است. نویسنده می‌گوید: بنا بر آنچه از آیات قرآن و روایات معصومین(ع) استفاده می‌شود، اگر انسان با ایمان از دنیا برود، هرچند اعمالش چندان رضایت‎بخش نباشد، به عذاب ابدی گرفتار نشده، سرانجام وارد بهشت خواهد شد<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>. عقیده به شفاعت نباید مستلزم، نقصی در خداوند سبحان باشد؛ لذا خداوند، خط بطلان بر شفاعتی که مشرکان به آن باور داشتند کشیده است و فرموده: «جز خدا سرپرست و شفاعت‎گری نخواهد داشت» (انعام: 51، 70؛ سجده: 4؛ زمر: 44). در کنار نفی چنین شفاعتی، شفاعت به اذن خدا اثبات شده است: «هیچ شفاعت‎کننده‌ای نیست، مگر بعد از اذن الهی» (یونس: 3؛ بقره: 255 و...)<ref>ر.ک: همان، ص42</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش