۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یگ' به 'یگ') |
جز (جایگزینی متن - 'یم' به 'یم') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
# سراینده، خود بهطور کامل تحث تأثیر این سفر معنوی و روحانی بوده و احساس خود را در حد توان در اشعارش بازتاب داده است. او بارها یادآور میشود که در حال حرکت بهسوی خانه حق است. بنابراین سفرش یک سفر عرفانی و معنوی است و میداند و آگاه است که باید در این سفر همه دشواریها را تحمل کند. درست زمانی که به مدینه و سپس به مکه میرسد، گویی به تمام آرزوهای خود دست یافته است. وی در لحظهلحظه حضورش در حرمین شریفین، آنی از بازگو کردن احساسات پاک خود خودداری نکرده و سفره دلش را در برابر درگاه خدا و رسول باز میکند. زمانی که در برابر کعبه قرار میگیرد، با تمام وجود به وصف آنچه بر وی گذشته پرداخته است، که این بخش یکی از زیباترین بخشهای این مثنوی است. نکته دیگر وصف آثاری است که که به چشم خویش دیده است. وی در ابتدا به مدینه مشرف گشته و بهجز وصف حرم نبوی، به وصف بقیع مینشیند و بهطور دقیق آنچه را در آنجا دیده، بیان میکند. نگارنده محترم وقتی به شام میرسد، اشک از چشمانش سرازیر میشود؛ زیرا به یاد اسیران کربلا میافتد و اینکه آنان را از همین دروازه، وارد شام کردند. بااینهمه، حس او در این سفر بیش از هر چیز یک حس عرفانی است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، صفحه یک - شش</ref>. | # سراینده، خود بهطور کامل تحث تأثیر این سفر معنوی و روحانی بوده و احساس خود را در حد توان در اشعارش بازتاب داده است. او بارها یادآور میشود که در حال حرکت بهسوی خانه حق است. بنابراین سفرش یک سفر عرفانی و معنوی است و میداند و آگاه است که باید در این سفر همه دشواریها را تحمل کند. درست زمانی که به مدینه و سپس به مکه میرسد، گویی به تمام آرزوهای خود دست یافته است. وی در لحظهلحظه حضورش در حرمین شریفین، آنی از بازگو کردن احساسات پاک خود خودداری نکرده و سفره دلش را در برابر درگاه خدا و رسول باز میکند. زمانی که در برابر کعبه قرار میگیرد، با تمام وجود به وصف آنچه بر وی گذشته پرداخته است، که این بخش یکی از زیباترین بخشهای این مثنوی است. نکته دیگر وصف آثاری است که که به چشم خویش دیده است. وی در ابتدا به مدینه مشرف گشته و بهجز وصف حرم نبوی، به وصف بقیع مینشیند و بهطور دقیق آنچه را در آنجا دیده، بیان میکند. نگارنده محترم وقتی به شام میرسد، اشک از چشمانش سرازیر میشود؛ زیرا به یاد اسیران کربلا میافتد و اینکه آنان را از همین دروازه، وارد شام کردند. بااینهمه، حس او در این سفر بیش از هر چیز یک حس عرفانی است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، صفحه یک - شش</ref>. | ||
سراینده در بخش مهمی از اشعار خویش به پرسشهایی از قبیل اینکه، یک کاروان حج در دوره صفوی برای رسیدن به مقصد چه اقداماتی انجام میداد؟ کدام مسیر برای طی طریق انتخاب میشد؟ چه مشکلاتی بر سر راهش بود؟ در هر منزل چه مقدار برای توقف منتظر | سراینده در بخش مهمی از اشعار خویش به پرسشهایی از قبیل اینکه، یک کاروان حج در دوره صفوی برای رسیدن به مقصد چه اقداماتی انجام میداد؟ کدام مسیر برای طی طریق انتخاب میشد؟ چه مشکلاتی بر سر راهش بود؟ در هر منزل چه مقدار برای توقف منتظر میماند؟ و... پاسخ داده است. او درباره مسیری که از اصفهان تا اردوباد و از آنجا به سمت حلب و دمشق و سپس مدینه و مکه طی کرده، با دقت اطلاعاتی را در اختیار گذاشته است. این اطلاعات را میتوان در نقشههای ضمیمه کتاب که در لابهلای صفحات درج شده است، ملاحظه کرد. وی درباره غالب شهرها آگاهیهایی به دست میدهد. گاه از آب و هوا و باد، گاه از میوه و محصولات، گاه از پرندگان و چشمهها و سبزهزارها یاد میکند، که لطافت طبع او را از این قبیل اشعار بهراحتی میتوان شناخت. او تعمد دارد تا اسامی هر شهر و روستایی را که از آن عبور میکند، به دست دهد. این کار بسا در ایران آسان باشد، اما همین رویه را در عثمانی و جزیرةالعرب ادامه میدهد. وی درباره کاروان حج ایرانیان و اینکه این کاروان تحث نظارت «عجم آقاسی» بوده تفصیلاتی را آورده است. این فرد در انتهای کاروان میمانده و مراقب بوده است تا آسیبی به زائران نرسد. کاروان یادشده در مسیر عبور عثمانی، گرفتار دشواریهایی میشود<ref>ر.ک: همان، صفحه پنج - شش</ref>. | ||
بانوی اصفهانی در سفر خود بهسوی بیتالله از شهرهای بسیاری گذر کرده، لکن به دلیل علاقهمندی بسیار به موطن خود، همواره از اصفهان یاد کرده است. زمانی که به حلب میرسد، این شهر را در آبادانی شبیه اصفهان میبیند و به همین دلیل، به یاد اصفهان اشکش جاری میشود. وی در مدینه منوره نیز عشق و علاقه خویش را به اهلبیت(ع) نشان داده و از این که میبیند در آستان امامان(ع)، بوریا پهن است، سخت آشفتهخاطر میگردد. وی در همان جا از نسیم میخواهد تا شاه ایران را از این وضع آگاه کند و از او بخواهد تا فرشهای عالی برای این آستان ارسال کند. | بانوی اصفهانی در سفر خود بهسوی بیتالله از شهرهای بسیاری گذر کرده، لکن به دلیل علاقهمندی بسیار به موطن خود، همواره از اصفهان یاد کرده است. زمانی که به حلب میرسد، این شهر را در آبادانی شبیه اصفهان میبیند و به همین دلیل، به یاد اصفهان اشکش جاری میشود. وی در مدینه منوره نیز عشق و علاقه خویش را به اهلبیت(ع) نشان داده و از این که میبیند در آستان امامان(ع)، بوریا پهن است، سخت آشفتهخاطر میگردد. وی در همان جا از نسیم میخواهد تا شاه ایران را از این وضع آگاه کند و از او بخواهد تا فرشهای عالی برای این آستان ارسال کند. |
ویرایش